درس 8 تا 10 جامعه شناسی: درسنامه با 5 مثال چالشی- شیوا آسیایی

فایل ضمیمه شامل درسنامه با 5 سوال از کتاب سه سطحی جامعه شناسی، درس 9 و 10 دوازدهم، مطابق با برنامه راهبردی آزمون 17 اردیبهشت می‌باشد.

درس 8 تا 10 جامعه شناسی: درسنامه با 5 مثال چالشی- شیوا آسیایی

فایل ضمیمه شامل درسنامه با 5 سوال از کتاب سه سطحی جامعه شناسی، درس 8 تا 10 دوازدهم، مطابق با برنامه راهبردی آزمون 17 اردیبهشت می باشد.

این مطلب توسط شیوا آسیایی، تهیه شده است.

* گروه پشتیبانان ویژه کانون *


همانند‌سازی مدل رایج سیاست‌گذاری هویتی در دوره مدرن بود.

همانند‌سازی به معنای پذیرش ارزش‌ها و سبک زندگی یک گروه توسط سایر گروه‌های جامعه بود، به گونه‌ایی که همه گروه‌ها همسان شوند. به عبارت دیگر، همانند‌سازی سیاستی بود که دولت‌ها برای از بین بردن تفاوت‌های هویتی گروه‌های مختلف و یکسان‌سازی آنها در پیش گرفتند.

نسل‌کشی، جابه‌جایی اجباری، کنترل جمعیت، جداسازی و فشارهای سخت اجتماعی از روش‌های همانندسازی هستند. اساس این روش‌ها، نفی و طرد دیگری متفاوت است؛ مانند نسل‌کشی در کامبوج توسط خمرهای سرخ‌پوست و کشتار مسلمانان میانمار.

در دوره پسامدرن، همه آنچه در دوره مدرن به‌وجود آمده بود_ از جمله سیاست همانندسازی هویت ـ انتقاد شد و به‌جای آن، هویت‌های فرد، محلی و فردی مورد تأکید و توجه قرار گرفت در این دوره، تکثر، تنوع و حتی بی‌ثباتی و تغییرات مداوم هویت‌ها، مطلوب شناخته شد و هویت ملی و وحدت و ثبات و استمرار همراه با آن، نامطلوب پنداشته شد.

اندیشمندان اجتماعی معتقدند که (( سیاست هویت)) متعلق به این دوره است که هویت‌ها موضوعی برای نزاع و درگیری می‌شوند. سیاست هویت، محصول دوران پسامدن است و بر تفاوت‌ها و هویت‌های خاص و محلی تأکید می‌کند.

شناخت متقابل هویت‌ها یا الگوی تعارف در مقابل دو الگوی همانند‌سازی و تکثرگرا قرار می‌گیرد و به شناخت متقابل افراد، گروه‌ها و جوامع از یکدیگر توجه دارد. شناخت متقابل افراد و جوامع از یکدیگر فهم به آن‌ها کمک می‌کند که تفاوت‌های همدیگر را درک کنند و به این تفاوت‌ها احترام بگذارند و هم اشتراکانی را ایجاد می‌کند که به بهتر شدن روابطشان منجر شود.

ابن‌خلدون در مطالعات خود به روش عقلی توجه چندانی نداشت و بیش‌تر از روش حسی و تجربی استفاده می‌کرد و بنابراین از جامعه آرمانی سخنی نگفت. ابن‌خلدون با استفاده از تجربه تاریخی جوامع پیرامون خود از عصبیت، به عنوان عامل شکل‌گیری جوامع یاد می‌کند و این دریافت خودش را به همه جوامع تعمیم می‌دهد. رویکرد ابن‌خلدون انتقادی نیست و جامعه‌شناسی او در مقایسه با جامعه‌شناسی فارابی محافظه‌کارانه است. 

علم نافع، علمی است که ظرفیت‌های ما را به فعلیت برساند و ما را شکوفا کند. این علوم درباره حقیقت انسان و آغاز و انجام او سخن می‌گویند و حرکت ما را آسان می‌کنند. علوم ابزاری که نیازهای روزمره جامعه اسلامی را برطرف می‌کنند از جمله علوم نافع هستند.

قرآن هم حس و تجربه را از ابزارهای علم اجتماعی می‌داند و هم از عقل و وحی به عنوان دو ابزار علمی دیگر یاد می‌کند و از همگان می‌خواهد که از این ابزارها برای علم آموزی و شناخت حقایق و وقایع اجتماعی و تاریخی استفاده کنند.

در عین‌ حال، کسانی را که شناخت علمی را به شناخت حسی و تجربی محدود می‌کنند، مورد نکوهش قرار می‌دهد.

جامعه‌شناسی انتقادی با فراتر رفتن از دانش تجربی و عقل ابزاری، به دنبال سطح دیگری از عقلانیت می‌گردد که توان داوری ارزشی و هنجاری داشته باشد ولی از نشان دادن معیار جهان مشمولی که فراتر از محصولات اجتماعی و تاریخی انسان باشد، در می‌ماند.

در رویکرد علوم اجتماعی جهان اسلام، دانش علمی به دانش حسی و تجربی محدود نمی‌شود. از این رو برخلاف رویکرد تفسیری، تفسیر را در مقابل با تبیین نمی‌دانند بلکه هر تفسیری را نوعی تبیین به‌شمار می‌آورند؛ زیرا تفسیر را هم نیازمند استدلال می‌دانند و بنابراین، تبیین و تفسیر و تجویز در این رویکرد استدلال‌های ویژه خود را دارند.

عقل نظری واقعیت‌هایی را که مستقل از آگاهی و اراده انسان وجود دارند، شناسایی می‌کند و علومی مانند فلسفه و ریاضیات و طبییات را پدید می‌ آورد، برای مثال قانون علمیت در فلسفه یا قانون جاذبه زمین در فیزیک با این عقل شناخته می‌شوند.

عقل در معنای خاص، قوه‌ای است که انسان با کمک آن حقایق و قواعد جهان را می‌شناسد.

امیرحسین عبرت بین
تهيه شده توسط : امیرحسین عبرت بین
بابک یادگاری
ارسال شده توسط : بابک یادگاری
Menu