قهرمان پیشرفت: امیرحسین زند؛ از رتبه‌ی 3129 تا رتبه‌ی 606

یک بار در یکی از مجله‌های آزمون، مصاحبه‌ی خانمی را خواندم که سه سال پشت‌سرهم کنکور داده بود. جمله‌ی آخرش این بود: «یا به‌اندازه‌ی تلاشت آرزو کن یا به‌اندازه‌ی آرزویت تلاش کن.»

قهرمان پیشرفت: امیرحسین زند؛ از رتبه‌ی 3129 تا رتبه‌ی 606

امیرحسین زند در یک نگاه

شهر :اراک (استان مرکزی)

رتبه‌ی سال 98: 3129 تجربی

رتبه سال99: 606 تجربی

سال‌های حضور در کانون: دهم تا دوازدهم و یک‌ سال فارغ‌التحصیلی به‌مدت 4 سال

تحصیلات و شغل پدر: کارشناسی مهندسی شیمی، مهندس پتروشیمی

تحصیلات و شغل مادر: کارشناسی‌ارشد الهیات، دبیر دین‌وزندگی


تصمیم صرف‌نظر از رتبه‌ی 3129 و یک سال دیگر پشت‌کنکورماندن سخت نبود؟

زمان انتخاب‌رشته تحت‌تأثیر بقیه‌ی دوستانم که انتخاب‌رشته می‌کردند، قرار گرفتم و من هم انتخاب‌رشته کردم و رشته‌های پزشکی، دندان‌پزشکی و حتی داروسازی را که شانس زیادی برای قبولی داشتم، انتخاب کردم؛ اما رتبه‌ی 3129 چیزی نبود که می‌خواستم. انتظارم رتبه‌ی بهتری بود. بعد از انتخاب‌رشته مدام به این فکر می‌کردم که یک سال دیگر درس بخوانم و به آن چیزی که می‌خواهم برسم. حدود 5 دقیقه مانده به پایان انتخاب‌رشته، از داخل سایت انتخاب‌رشته‌ام را پاک کردم. خانواده‌ام به‌شدت مخالف این موضوع بودند؛ ولی با شناختی که از خودم داشتم، می‌دانستم می‌توانم رتبه‌ی بهتری کسب کنم و تمام سختی‌هایش را تحمل کردم. ارزش آن را داشت و اصلاً پشیمان نیستم.

در سال دوم چه تغییری ایجاد کردی؟

سال اول خیلی مطالعه کردم تا جایی که برخی اوقات ساعت مطالعه‌ام به 16 تا 17 ساعت می‌رسید؛ ولی روش مطالعه‌ام اشتباه بود و از همه مهم‌تر روحیه‌ام خیلی ضعیف بود و اعتمادبه‌نفس کمی داشتم. با تجربه‌ای که در سال اول به دست آوردم، همه‌چیز را عوض کردم. کامل متوجه شدم خیلی از کارهایی که در سال اول می‌کردم، اشتباه بود و دیگر آن‌ها را تکرار نکردم و خیلی اصولی‌تر و درست‌تر عمل کردم. به‌نظرم یکی از اصول مهم برای درس‌خواندن، روحیه است. روحیه مثل بنزین است. تا زمانی که روحیه نداشته باشید و خود را باور نکنید، به موفقیت نمی‌رسید. پارسال همیشه با خودم می‌گفتم خیلی خوب مطالعه کرده‌ام؛ ولی اتفاق‌های خوبی نمی‌افتد و با این روحیه در آزمون شرکت می‌کردم و تراز‌های خوبی نمی‌آوردم. وقتی شما برای باختن، داخل زمین می‌روید، قطعاً می‌بازید؛ ولی وقتی برای بردن بروید، تمام تلاش خود را می‌کنید که بهترین نتیجه‌ی ممکن را بگیرید. سال دوم سعی کردم روحیه‌ام را تقویت کنم و به خودم اعتمادبه‌نفس بدهم. فیلم‌های انگیزشی می‌دیدم و آهنگ‌های انگیزشی گوش می‌دادم.

هدفت از حضور در آزمون‌های کانون در این چهار سال چه بود؟

یکی از ویژگی‌های مهم کانون، جمعیت آماری پرتعداد آن است و این امتیاز محسوب می‌شود. مهم‌تر از آن برنامه‌ی ‌راهبردی بسیار خوبی دارد که هر دانش‌آموز با هر سطحی می‌تواند از آن استفاده کند و پیشرفت کند. به‌نظرم لازم است همه‌ی دانش‌آموزان برنامه‌ی راهبردی کانون را شخصی‌سازی کنند تا بتوانند نتیجه‌ی خوبی بگیرند. سطح سؤالات کانون استاندارد است.

در آزمون‌ها غیبت داشتی؟

در سال دهم و یازدهم یک بار غیبت داشتم و بیشتر از یک بار نبوده است؛ مگر اینکه مشکل خیلی حادی پیش می‌آمد و مجبور می‌شدم شرکت نکنم. در سال دوازدهم یعنی سال اول، تعداد غیبت‌هایم بیشتر از یک بار بود و دلیل آن هم روحیه‌ی ضعیفم بود. سال بعد در همه‌ی آزمون‌ها شرکت کردم. حتی اگر احساس می‌کردم آمادگی ندارم، باز هم شرکت می‌کردم.

چه درسی نقطه‌قوت تو بود و در آن چه تغییری نسبت به سال اول ایجاد کردی؟

درس‌های ادبیات و شیمی در سال اول به من می‌گفتند شبی 5 تا تست دستور بزن یا 5 تا تست آرایه کار کن. من هم انجام می‌دادم؛ ولی نتیجه نمی‌گرفتم. نمی‌دانم چرا هیچ‌وقت روشم را عوض نکردم؛ ولی در سال دوم وقت زیاد داشتم و از روش سال قبل که نتیجه نداد، استفاده نکردم. خیلی دقیق‌تر برای این درس وقت گذاشتم. اوایل روزی ۲ ساعت برای همه‌ی قسمت‌های دستورزبان و آرایه و قرابت‌معنایی وقت می‌گذاشتم و سعی می‌کردم بنیادی‌تر و مفهومی‌تر مطالعه کنم. اول درس‌نامه را می‌خواندم و بعد تست کار می‌کردم. این برنامه همان شخصی‌سازی برنامه‌ بود. برای کنکور به این صورت می‌خواندم و برای آزمون‌های کانون چون درس‌به‌درس بود، معمولاً هفته‌ی اول موضوعی می‌خواندم و هفته‌ی دوم درس‌به‌درس. این کار تأثیر خوبی بر درصد و ترازم در درس ادبیات گذاشت. وقتی شما می‌بینید ترازتان بیشتر می‌شود، روحیه می‌گیرید و باعث می‌شود قوی‌تر حرکت کنید. در هفته‌ی دوم سعی می‌کردم از کتاب درسی جدا نشوم و زیاد روی آن تمرکز می‌کردم و خیلی مؤثر بود. منبع اصلی من کتاب درسی بود. یک دفتر برای ادبیات کنار گذاشته بودم و یادداشت‌برداری می‌کردم. چون تاریخ‌ادبیات در کنکور‌های نظام‌جدید کمرنگ شده بود، احساس می‌کردم سال بعد سؤالات سخت‌تری از متن کتاب می‌دهند. بنابراین بعد از مطالعه‌ی هر درس، خلاصه‌ و نکات مهم درس را یادداشت می‌کردم. خودم را جای طراح می‌گذاشتم و بعد از تمام‌شدن تاریخ‌ادبیات، جملات مهم از نظر قرابت‌معنایی را می‌نوشتم و اگر می‌توانستم چند بیت مرتبط با آن مبحث را هم کنارش یادداشت می‌کردم. وقتی به قلمروهای ادبی می‌رسیدم، خیلی روی آن‌ها تمرکز می‌کردم و نکاتش را می‌نوشتم و کلاً روی کتاب درسی بیشتر تمرکز کردم.

غیر از ادبیات، در درس دیگری هم روشت را تغییر دادی؟

سال اول برای درس شیمی سعی کردم خلاصه‌برداری کنم و یکی از مشکلات بزرگم مشخص‌کردن سؤالات بود. نکته‌ی اول درباره‌ی خلاصه‌نویسی این است که مثلاً در درس زیست خلاصه‌نویسی امکان ندارد؛  چون آن‌قدر متن مهم است که نباید کلمه‌به‌کلمه را از دست داد. کاری که اکثر دانش‌آموزان موفق می‌کنند این است که نکات را داخل کتاب می‌نویسند. در سال اول سعی می‌کردم خلاصه‌نویسی کنم. سال دوم با خودم گفتم از این روش نتیجه‌ای نگرفتم و سعی کردم مثل زیست با شیمی رفتار کنم. سال اول وقتی تست حل می‌کردم یا درس‌نامه را می‌خواندم یا آزمون می‌دادم، اگر نکته‌ای می‌دیدم، آن را در دفتر یادداشت می‌کردم. این کار باعث شده بود تمرکزم بیشتر روی دفتر و جزوه‌ای باشد که جداگانه تهیه کرده بودم و تمرکزم از روی کتاب برداشته شد. در سال دوم، همه‌ی آن نکات را در کتاب نوشتم و باعث شد تمرکزم روی کتاب درسی چند برابر شود و خیلی کمکم کرد. در حفظیات شیمی کم‌کاری می‌کردم. در سال دوم برای هر آزمون، کتاب را چند بار مطالعه می‌کردم و کتاب را حفظ شده بودم. با این کار می‌خواستم سؤالات ساده‌ی حفظی شیمی را از دست ندهم و از همه مهم‌تر زمان ذخیره کنم تا برای حل سؤالات محاسباتی زمان داشته باشم. چیز دیگری که به من کمک کرد، نشان‌دارکردن بود. در سال اول اشتباه بزرگم این بود که 6 تا 7 نوع علامت برای نشان‌دارکردن سؤالات داشتم. این روش برای زمان نزدیک به کنکور که می‌خواهی سؤالات نشان‌دار را دوباره تمرین کنی، نتیجه‌ی خوبی ندارد. در سال دوم سعی کردم به دو نوع علامت بسنده کنم؛ یکی سؤالات تقریباً مهم و یکی هم سؤالات خیلی مهم. این کار باعث شد قبل از آزمون، چند بار سؤالات نشان‌دار را بخوانم. یکی از تفاوت‌های مهم در روش مطالعه‌‌ام برای شیمی، همان دوره‌کردن بود و نتیجه‌ی آن را هم دیدم.

تغییر روش‌ها چگونه شکل گرفت؟

من سخت مشورت می‌پذیرم و این ویژگی خیلی اذیتم کرده است؛ اما در سال دوم کاملاً تغییر کردم. چیزی که در سال اول یاد گرفتم این بود که تقلید نکنم. الگوبرداری کنیم. همان سال اول دوستم رتبه‌اش دورقمی شد؛ ولی با شبی 5 تست ادبیات به این رتبه رسید. دانش‌آموزان پایه‌ی دهم و یازدهم که ابتدای راه هستند تا می‌توانند از دانش‌آموزان دیگر مشاوره بگیرند. سال اول تقلید کورکورانه کردم و نتیجه‌ی خوبی نگرفتم؛ ولی در سال دوم مجله‌های آزمون را می‌‌خواندم و در سایت کانون بخش قهرمانان پیشرفت و رتبه‌های برتر را همیشه دنبال می‌کردم. وقتی می‌دیدم دانش‌آموزی جهش بزرگی در رتبه کرده است، انگیزه می‌گرفتم و به من ثابت می‌کرد شدنی است.

قهرمان پیشرفت: امیرحسین زند؛ از رتبه‌ی 3129 تا رتبه‌ی 606


همه‌گیری ویروس کرونا شوک بزرگی برای همه‌ی کنکوری‌ها بود. چگونه با این مشکل برخورد کردی؟

خیلی برایم سخت بود وقتی می‌دیدم از دوستانم یک سال عقب افتاده‌ام و این ویروس هم باعث شده است بیشتر عقب بیفتم. واقعاً اذیتم می‌کرد. خانواده خیلی سعی کردند به من روحیه بدهند و آرامم کنند. وقتی اعلام ‌کردند که کنکور یک ماه عقب افتاده است، خیلی به هم ‌ریختم. ماه‌های آخر کنکور، هم استرس بیشتری دارد و هم فشار کار بیشتر است. بااین‌حال در این وضعیت خانواده‌ام خیلی کمکم کردند. سعی کردم به چشم فرصت به آن نگاه کنم و بیشترین استفاده را بکنم. از نظر روحی اذیت شدم.

منابع مطالعاتی‌ات چه کتاب‌هایی بود؟

از کتاب‌های آبی استفاده مخصوصاً برای شیمی می‌کردم. کتاب آبی شیمی تست‌های متنوع و مناسبی دارد و کتاب خوبی مخصوصاً برای قسمت محاسباتی است. بیشتر تمرکزم روی این قسمت‌ها بود. کتاب‌های سه‌سطحی هم برای مرور و دوره‌ی مطالب فوق‌العاده هستند و کلاً کتاب‌های خوبی بودند و راضی بودم.

از کدام کارنامه‌های آزمون استفاده می‌کردی؟

از همه‌ی کارنامه‌ها استفاده می‌کردم؛ ولی کارنامه‌ی 5نوع‌درس خیلی برایم اهمیت داشت. برایم مهم بود که درس‌هایم همیشه رنگ آبی داشته باشد. این کارنامه خیلی کاربردی بود.

با پاسخ‌های اشتباه چه کار می‌کردی؟

بستگی به درس داشت. اگر زیست و شیمی بود، نکات را داخل کتاب می‌نوشتم. اگر درس ریاضی و فیزیک بود، در جزوه‌ی مربوط به این درس‌ها می‌نوشتم. برای درس‌های عمومی هم در عربی اگر نکته‌ای پیدا می‌کردم، در بخش قواعد می‌نوشتم. حتی اگر یکی از روش‌های تست‌زنی را یاد می‌گرفتم حتماً آن را یادداشت می‌کردم. هفته‌های آخر این جزوه‌ها و بازخوردهایی که از پاسخ‌های اشتباهم می‌گرفتم، خیلی کمک کرد.

تحلیل آزمون را چه زمانی و چگونه انجام می‌دادی؟

روز جمعه بعد از آزمون، حدود یک ساعت استراحت می‌کردم. بعد، سؤالات و پاسخ‌ها را بررسی می‌کردم و بعد از آمدن کارنامه‌ها، پاسخ‌های غلط و سؤالات نزده را خیلی دقیق ارزیابی می‌کردم. در این مرحله، بر اساس نکات و پیچیدگی برخی از سؤالات که از نظرم مهم بودند، علامت‌گذاری می‌کردم و در حین مطالعه‌ی مبحث مربوط به آن، نکته‌ی آن سؤال را در کتاب می‌نوشتم. تحلیل آزمون را همان جمعه تا غروب تمام می‌کردم. حتی سؤال‌هایی را که درست پاسخ داده بودم، بررسی می‌کردم. در درس‌هایی که احساس می‌کردم ضعیف هستم، مثل شیمی و ادبیات، تمام سؤالات را دوباره حل می‌کردم.

روز کنکور چگونه بود؟

کنکور ریاضی و انسانی یک روز قبل از ما برگزار شد. می‌گفتند سخت‌تر از حد انتظار بوده است. در کنکور 97 به‌دلیل اینکه از حد انتظارم آسان‌تر بود، شوکه شده بودم و نتوانستم آن شوک را مدیریت کنم؛ ولی در سال دوم در آزمون‌های کانون خیلی برای مدیریت زمان و آزمون و کنترل و حفظ روحیه کار کرده بودم و برای سخت‌ترین‌ها آماده بودم. با رعایت شیوه‌نامه‌های بهداشتی به جلسه‌ی آزمون رفتم. خبر نداشتم که آزمون ساعت ۸:۳۰ شروع می‌شود. فکر کردم مشکلی به وجود آمده و استرس گرفتم؛ ولی از مراقب پرسیدم و خیالم راحت شد. برای اینکه زمان‌بندی‌ام تغییر نکند، ساعتم را روی 8 گذاشتم. همیشه ساعت 8 آزمون داده بودم و می‌خواستم در زمان‌بندی اشتباه نکنم. با حضور در آزمون‌های کانون فهمیده بودم هر چقدر آزمون سخت باشد، تعداد اشتباهاتم هم افزایش می‌یابد و با سؤالاتی که می‌دیدم که واقعاً سخت بودند، سعی کردم حریصانه تست نزنم و خودم را کنترل کنم. با هدف‌گذاری‌هایی که از قبل کرده بودم، پیش رفتم و در کل از خودم راضی بودم.

خانواده چه تأثیری در موفقیت تو داشتند؟

در سال‌های کنکور، همیشه حامی من بودند. مادرم خیلی با دقت و حساسیت عملکردم را بررسی می‌کرد و خیلی برایش نمره و ترازم مهم بود. همیشه به من انگیزه‌ی تلاش بیشتر می‌داد. پدرم هم خیلی کمکم می‌کرد. زمانی که آزمون را خراب می‌کردم یا زمانی که مشکل کرونا پیش آمد و مدام خبر تأخیر کنکور را می‌دادند، پدرم به من خیلی روحیه داد و تأثیر زیادی داشت.

حرف دیگری داری که بگویی؟

یک بار در یکی از مجله‌های آزمون، مصاحبه‌ی خانمی را خواندم که سه سال پشت‌سرهم کنکور داده بود. جمله‌ی آخرش این بود: «یا به‌اندازه‌ی تلاشت آرزو کن یا به‌اندازه‌ی آرزویت تلاش کن.» این جمله واقعاً من را تحت‌تأثیر قرار داد. وقتی می‌دیدم چند سال برای آرزویش جنگیده است، تشویقم می‌کرد که من هم می‌توانم و چیزی کم ندارم و سعی کردم برای آرزویم تلاش کنم.

قهرمان پیشرفت: امیرحسین زند؛ از رتبه‌ی 3129 تا رتبه‌ی 606


Menu