گفت‌وگوهای داوود اکبری: محمد مولوی‌سرند رتبه‌ی 7 ریاضی کشور

تو در شهری کوچک و در مدرسه‌ی دولتی درس خواندی. کسب رتبه‌ی 7 کشوری از منطقه‌ای کم‌برخوردار خارق‌العاده است!

گفت‌وگوهای داوود اکبری: محمد مولوی‌سرند رتبه‌ی 7 ریاضی کشور

بررسی دوسه‌دقیقه‌ای یک اشتباه، لذت یادگیری را بیشتر می‌کند


محمد مولوی‌سرند در یک نگاه

شهر: فردوس (استان خراسان جنوبی)

مدرسه: باقرالعلوم(ع)

سال‌های حضور در کانون: از دهم تا دوازدهم به‌مدت 3 سال

رتبه‌ی کنکور: 1 ریاضی منطقه‌ی 3 و 7 کشوری

رشته‌ی قبولی: مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی‌شریف

تحصیلات و شغل پدر: مهندسی معدن، آزاد

شغل مادر: خانه‌دار

تو در شهری کوچک و در مدرسه‌ی دولتی درس خواندی. کسب رتبه‌ی 7 کشوری از منطقه‌ای کم‌برخوردار خارق‌العاده است!

من به درس‌خواندن و یادگرفتن علاقه‌ی زیادی داشتم. از امکاناتی که برایم موجود بود، استفاده کردم و برای رسیدن به موفقیت تمام تلاشم را کردم. در شهر ما دبیران خوب زیادی زحمت آموزش را می‌کشند؛ اما درنهایت خود دانش‌آموز است که باید زحمت بکشد.

از کودکی درس‌خوان بودی؟

در دوره‌ی دبستان درسم خوب بود؛ اما فوتبال را هم در کنار درس‌خواندن دنبال می‌کردم. بعد از آن جدیتم در درس‌خواندن بیشتر شد و وقت بیشتری می‌گذاشتم. از ششم تا نهم به کرمان مهاجرت کردیم و چون دوستی نداشتم که با او بازی کنم، وقت بیشتری برای درس‌خواندن داشتم.

چه عاملی باعث شد رشته‌ی ریاضی را انتخاب کنی؟

از اول دبستان ریاضی را خیلی دوست داشتم. با کسانی که مشورت کردم، معتقد بودند بهتر است تجربی را انتخاب کنم؛ اما پدر و مادرم من را در انتخاب کاملاً آزاد گذاشتند. درنهایت تصمیم گرفتم رشته‌ی ریاضی را انتخاب کنم. پدر و مادرم و مسئولان مدرسه کمک زیادی کردند و بستر را به‌گونه‌ای فراهم کردند تا بتوانم در رشته‌ی موردعلاقه‌ام تلاش کنم و به موفقیت برسم.

ارزیابی‌ات از حضور در کانون چیست؟

از سال دهم عضو کانون شدم. به‌نظرم اگر آزمون‌های برنامه‌ای برگزار نمی‌شد، نمی‌توانستیم به‌خوبی خودمان را ارزیابی کنیم. با کمک آزمون‌ها متوجه نقاط قوت و ضعفمان می‌شویم و می‌فهمیم کجای کار قرار داریم. ترازم در اولین آزمون سال دهم 6300 شد. در همان سال تا 7000 پیشرفت کردم. سال دوازدهم با توجه متعادل به عمومی‌ها و اختصاصی‌ها و تلاش بیشتر توانستم میانگین‌ترازم را افزایش بدهم. ترازم به نزدیک 8000 هم رسید و کمک کرد اعتمادبه‌نفسم افزایش پیدا کند. برنامه‌ریزی منظم کانون و آزمون‌های برنامه‌ای در درس‌خواندن کمک زیادی به من کرد.

چرا رشته‌ی مهندسی کامپیوتر را انتخاب کردی؟

به رشته‌های گوناگونی مثل مهندسی شیمی، برق، کامپیوتر علاقه داشتم. آینده‌ی مهندسی کامپیوتر با درس گسسته پیوند عمیقی داشت و تصمیم گرفتم به‌دلیل علاقه‌ای که به درس گسسته داشتم، این رشته را انتخاب کنم. دوست داشتم دنیای کامپیوتر را بهتر بشناسم و این دنیا برایم جذاب بود.

تابستان سال گذشته را چطور سپری کردی؟

تابستان سال کنکورم را خیلی خوب شروع کردم؛ اما به دو دلیل افت کردم. اول اینکه روش‌های درست مطالعه را هنوز به‌خوبی نمی‌دانستم. دلیل دوم هم این بود که می‌خواستیم از شهر طبس به شهر فردوس اسباب‌کشی کنیم. این‌ها در درس‌خواندنم وقفه ایجاد کرد. به‌نظر خودم در تابستان نتوانستم خیلی خوب درس بخوانم.

با ایجاد تعادل بین درس‌های دوازدهم و پایه مشکلی نداشتی؟

درس‌های اختصاصی پایه را قبلاً خوب یاد گرفته بودم و در طول سال وقت زیادی از من نمی‌گرفت. این درس‌ها را فقط مرور می‌کردم و وقت بیشتری به درس‌های دوازدهم می‌دادم.

برای هر آزمون چگونه برنامه‌ریزی می‌کردی؟

روز جمعه یا نهایتاً تا ظهر شنبه، آزمون را تحلیل می‌کردم. تا روز دوشنبه سعی می‌کردم تمام درس‌نامه‌ها را بخوانم و درس‌ها را به‌خوبی یاد بگیرم. تا روز جمعه هم وقتم را روی حل تمام تست‌هایی می‌گذاشتم که از پایه‌ی دوازدهم در اختیار داشتم. از شنبه‌ی هفته‌ی دوم تمرکزم را روی تکمیل کتاب‌های پایه می‌گذاشتم و رفع اشکال می‌کردم. اگر زمان بیشتری داشتم، برای بعضی درس‌ها به سراغ منابع دوم می‌رفتم.

وجود منابع زیاد، دانش‌آموز را سردرگم نمی‌کند؟

اگر ابتدا برای یک منبع، خوب کار کنند و بعد از تکمیل آن، به سراغ منبع دوم بروند، سردرگم نمی‌شوند.

برنامه‌ات برای روزهای جمعه چه بود؟

در وهله‌ی اول سعی می‌کردم حتی اگر افت کرده بودم، بی‌انگیزه نشوم و روحیه‌ام را حفظ کنم. از هر افت می‌توان عاملی انگیزه‌بخش برای تلاش بیشتر برای آزمون بعدی ساخت. عصرهای جمعه به روستایمان می‌رفتیم و پدربزرگ و مادربزرگم را می‌دیدم. کمی هم وقت صرف تحلیل آزمون می‌کردم و گاهی تا ظهر جمعه این تحلیل را تمام می‌کردم.

با درس خاصی مشکل داشتی؟

با درس زبان کمی مشکل داشتم. اغلب در آزمون‌ها نمره‌ام 3 یا 4 از 10 بود. ناامید شده بودم و به خودم می‌گفتم این درس را در کنکور پاسخ نمی‌دهم. احساس می‌کردم بهتر است به‌جای زبان، وقتم را برای حل تست‌های ریاضی صرف کنم. بعد با چندین نفر از جمله پشتیبان‌ویژه‌ام، آقای مددی مشورت کردم. به من گفتند بهتر است مطالعه و حفظ واژگان زبان را با استفاده از کتاب‌های مخصوص واژگان شروع کنم. کتاب تستم را هم عوض کردم و کتاب ساده‌تری را انتخاب کردم. از اسفندماه هر شب نیم ساعت را صرف مطالعه‌ی واژگان زبان کردم. نمره‌ام در آزمون‌ها به 8 از 10 رسید و نمره‌ام در کنکور، 64 شد.

مابقی نمره‌هایت در کنکور چطور بود؟

ادبیات 79، عربی 84، دین‌وزندگی 85، زبان 64، ریاضی 73، فیزیک 97، شیمی 76.

کدام درس در آزمون‌ها نقطه‌قوت تو بود؟

درس‌های ادبیات و گسسته و فیزیک، درس‌هایی بودند که هم به آن‌ها علاقه داشتم و هم نقاط قوتم بودند. به‌نظرم  ریاضی بیشتر از فیزیک، مسئله‌ساز است و به خلاقیت زیادی نیاز دارد. فیزیک درس روان‌تری است و اغلب بچه‌ها به این درس علاقه دارند و در آن موفق‌ترند.

محمد مولوی‌سرند رتبه‌ی 7 ریاضی کشور


روش مطالعه‌ات برای درس فیزیک چگونه بود؟

در مرحله‌ی اول درس‌نامه‌ی کتاب تست را خیلی خوب مطالعه می‌کردم. بعد به سراغ حل تست‌ها می‌رفتم. در تست‌ها هم به دنبال یادگیری بهتر مطالب بودم. سعی می‌کردم یادگیری‌ام در زمان کوتاهی اتفاق بیفتد. مثلاً تلاش می‌کردم بتوانم در 120 دقیقه 60 تست کار کنم. بعد تست‌هایی را که حل کرده بودم، تحلیل می‌کردم تا دلیل اشتباهاتم را پیدا کنم. نکات مهم را یادداشت می‌کردم. بعد اگر باز هم زمان برای حل تست داشتم، به سراغ منبع دوم می‌رفتم تا مطالب برایم جا بیفتد. از کتاب‌های آبی و سه‌سطحی هم استفاده می‌کردم.

علاقه‌مندی‌ات به درس گسسته از کجا ناشی می‌شود؟

اوایل که حل تست‌های گسسته را در بخش نظریه‌ی‌ اعداد شروع کرده بودم، این درس برایم خیلی سخت بود و آن را متوجه نمی‌شدم. مسیر را ادامه دادم و وقتی تست بیشتری کار کردم، وضعیتم در این درس، خوب شد و درس برایم خیلی شیرین شد. به جایی رسیده بودم که حتی زمانی که تستی را اشتباه حل می‌کردم، با بررسی دوسه‌دقیقه‌ای به اشتباهم پی می‌بردم.

قبل از کنکور دوران کرونایی را چگونه مدیریت کردی؟

دغدغه‌های شروع کرونا انگیزه‌‌ام را کاهش داده بود. تا بعد از ماه رمضان، روزی حدود 8 ساعت درس می‌خواندم؛ اما انگیزه‌ای برای یادگیری و تلاش نداشتم. با شروع امتحانات نهایی، دوستانم را بعد از مدت‌ها دیدم. با هم صحبت کردیم و برای کنکور برنامه‌ریزی کردیم. با هم بررسی کردیم که در این وضعیت بهتر است چه کارهایی انجام دهیم. از همان زمان روحیه‌ام خوب شد و مسیرم را ادامه دادم.

غیرحضوری‌شدن آزمون‌ها اشکالی در کارت ایجاد نکرد؟

مشکل خاصی پیش نیامد. اتفاقاً تعداد آزمون‌های کانون زیاد شد. به‌مرور با شرایط آزمون‌ها هم کنار آمدم. به‌همراه یکی از دوستانم فضای کنکور را شبیه‌سازی می‌کردیم و آزمون می‌دادیم. به‌جز آزمون آخر، در هیچ آزمونی غیبت نکردم.

تغییرات ایجادشده در کنکور چه تأثیری بر روحیه‌ات گذاشت؟

وقتی بار اول کنکور عقب افتاد، زیاد ناراحت نشدم و به خودم گفتم فرصت بیشتری برای درس‌خواندن دارم؛ اما وقتی دوباره تاریخ برگزاری کنکور تغییر کرد، تأثیر خوبی نگذاشت.

پدر و مادرت در این وضعیت چه برخوردی داشتند؟

پدر و مادرم تحت هر شرایطی آرامش را در خانه برقرار می‌کردند. کتاب‌ها و امکاناتی را که نیاز داشتم، برایم تهیه می‌کردند و اگر زمانی هم نتیجه‌ی آزمون‌هایم افت می‌کرد، اصلاً سرزنشم نمی‌کردند. این موضوع تأثیر خیلی خوبی بر روحیه‌‌ام می‌گذاشت.

حالا کلاس‌های دانشگاه‌ هم غیرحضوری هستند. تا چه حد با این وضعیت کنار آمده‌ای؟

قطعاً اگر کلاس‌ها حضوری بود و در فضای دانشگاه قرار می‌گرفتیم، خیلی بهتر بود. می‌توانستیم در فضای دانشگاه در کنار دوستانمان باشیم و در کنار هم ایراداتمان را رفع کنیم. به‌هرحال گفتن این حرف‌ها فایده‌‌ای ندارد و باید صبر کنیم تا وضعیت عادی شود.

روز کنکور برایت چگونه گذشت؟

درس‌های عمومی دشوار بود؛ اما سعی کردم طبق برنامه‌ای که از قبل داشتم، پیش بروم. برای استراتژی بازگشت و بررسی دوباره‌ی سؤالات زمان داشتم. اتفاق خاصی نیفتاد و احساس خوبی داشتم. بیست سؤال اول ریاضی برایم آسان بود. بین سؤالات 130 تا 140 کلاً به دو سؤال پاسخ دادم. هشت خانه سفید ماند و تا آن زمان چنین اتفاقی برایم نیفتاده بود. همان جا به خودم گفتم بعداً برمی‌گردم و در زمان اضافه، دوباره آن سؤالات را بررسی می‌کنم. در آزمون‌های سه‌روزیک‌بار همیشه 50 دقیقه زمان برای درس‌های اختصاصی ذخیره می‌کردم. گسسته هم برایم سخت بود. سؤالات فیزیک متوسط بود و فقط چند سؤال زمان‌بر داشت؛ اما شیمی دشوار بود. در آزمون‌های سه‌روز‌یک‌بار شیمی را در 30 دقیقه تمام می‌کردم؛ اما در کنکور 42 دقیقه زمان برد. بعد برگشتم و دوباره سؤالات ریاضی را حل کردم. هشت سؤالی را که سفید گذاشته بودم، حل کردم. برای استراتژی بازگشت، فقط 25 دقیقه زمان ذخیره کرده بودم. در کل از اوضاع راضی بودم. حداقل وضعیت خودم را که با دوستانم مقایسه می‌کردم، خیلی بهتر بود.

چه کسانی در مسیر موفقیت تأثیر خوبی بر روند کار تو گذاشتند؟

در ابتدا از خدای بزرگ تشکر می‌کنم. این موفقیت را مدیون لطف او هستم. مدتی خیلی استرس داشتم و فکر نمی‌کردم بتوانم آن را مدیریت کنم؛ اما به‌لطف خدا توانستم دوباره به وضعیت عادی برگردم. بچه‌ها باید با آرامش و توکل پیش بروند. هر اتفاقی که بیفتد، صلاحدید خدا بوده است. روز کنکور وقتی به جلسه می‌رفتم، پدر و مادرم به من گفتند: «آرامش داشته باش. تو تمام تلاشت را کرده‌ای و از اینجا به بعد را به خدا بسپار.» برای همین در جلسه‌ی کنکور در مواجهه با سؤالات دشوار، آرام بودم. پدر و مادرم فضای خوبی را برایم فراهم کردند و خواهرانم حامی خوبی برایم بودند. مدیر و معاون مدرسه هم با من خیلی خوب همکاری می‌کردند.


سایر گفت‌وگوهای داوود اکبری را در لینک زیر بخوانید:

گفت‌وگوهای داوود اکبری

Menu