از شرایط کرونایی، فرصتی برای درس خواندن ساختم
لطفاً خودت را معرفی کن.
آیدا عابدین هستم. در پایهی دوازدهم در 5 آزمون کانون شرکت کردم و موفق شدم رتبهی 2 کنکور هنرستان را در رشتهی تربیتبدنی کسب کنم. در هنرستان فاطمهالزهرا (س) مشهد درس میخواندم. پدر و مادرم هر دو دیپلم دارند. پدرم کارمند ادارهی پست و مادرم خانهدار هستند.
سال نهم معدلت چند بود؟
۸۶/۱۹.
چرا تصمیم گرفتی هنرستان را انتخاب کنی؟
دانشآموز درسخوانی بودم. در مدرسهی نمونهدولتی درس میخواندم و سال نهم میتوانستم هر رشتهای را که دوست داشتم، انتخاب کنم. حتی نظر پدر و مادرم این بود که رشتهی تجربی یا ریاضی را انتخاب کنم. خودم از کودکی به ورزش علاقه داشتم و رشتهی تخصصی فوتسال را دنبال میکردم. با کمک مربی ورزشم توانستم خانواده را راضی کنم که رشتهی تربیتبدنی را ادامه بدهم.
چطور توانستی پدر و مادرت را برای این انتخاب قانع کنی؟
اعتقادم بر این است که وقتی به زمینهی خاصی علاقه داشته باشیم، در آن زمینه تلاش میکنیم و به دنبال آن پیشرفت هم خواهیم کرد. اگر رشتهای را انتخاب میکردم که به آن علاقه نداشتم، انگیزهای برای تلاش نداشتم. پیشرفت نمیکردم و استعدادهایم هم بروز نمیکرد. این دلیل برای خانوادهام قانعکننده بود.
فوتسال را از چه سنی شروع کردی؟
از دوران دبستان فوتسال بازی میکردم. عضو تیم مدارس بودم. در مسابقات شرکت میکردم و همراه با تیم به مراحل بالاتر راه پیدا میکردم.
در هنرستان هم سختکوش بودی؟
هر سه سال شاگرد اول مدرسه بودم و معدلم ۵/۱۹ بود. خارج از مدرسه هم فعال بودم.
همزمان با تحصیل کار هم میکردی؟
به زبان انگلیسی علاقهی زیادی داشتم و همزمان با تحصیل، زبان هم تدریس میکردم. درآمد اندکی هم در حدود 500 تا 600هزار تومان داشتم. دورهی TTC را که به تدریس زبان مربوط بود، نگذرانده بودم؛ اما در این زمینه قوی بودم و تسلط داشتم. تدریس در آموزشگاه و فعالبودن را دوست داشتم و به آن به چشم سابقه و تجربهی کاری نگاه میکردم.
از چه طریقی با کانون آشنا شدی؟
ابتدا اطلاع نداشتم که کانون برای رشتهی تربیتبدنی هم آزمون برگزار میکند. اواخر سال 98 از طریق دوستانم متوجه شدم که میتوانم در آزمونهای کانون شرکت کنم. منابع زیادی هم برای رشتهی ما وجود نداشت و آزمونهای کانون منبع بسیار خوبی برای حل تست بود. با آزموندادن، با کنکور هنرستان آشنا شدم. در تابستان آزموندادن بهصورت آنلاین را شروع کردم.
تا چه حد توانستی وضعیت کرونایی را در سال کنکورت مدیریت کنی؟
بهنظرم تعطیلات ناشی از کرونا و کمترشدن رفتوآمدها فرصت بسیار خوبی برای دانشآموزان کنکوری ایجاد کرد. من هم از این فرصت برای درسخواندن استفاده کردم. مثلاً در دو ماه آخر، روزی 10 ساعت درس میخواندم. بخشی از کتابها هم برای کنکور حذف شد که باعث شد اگر ایرادی داشتم، زیاد نگرانم نکند. دبیرهایم خیلی با ما همکاری کردند و هر زمان ایرادی داشتیم یا در حل تستها به نکتهای برمیخوردیم، در فضای مجازی پاسخگوی ما بودند. آزمونهای کانون را هم خودم دقیق مطابق با زمان کنکور برگزار میکردم. صبحها زود بیدار میشدم و از سکوت خانه استفاده میکردم.
آزمونهای کانون چه دستاوردهایی برایت داشت؟
آزمونها برایم خیلی خوب بود. سؤالات آزمون آنقدر کنکور را برایم شبیهسازی کرده بود که در جلسهی کنکور برای مدیریت زمان مشکلی نداشتم و سؤالات برایم آشنا بود. مطالعه برای آزمونها باعث شد در فصل تابستان که به کنکور نزدیکتر شده بودم، ساعت مطالعهام را بیشتر کنم. در اولین آزمونم در کانون رتبهی 60 را کسب کردم و رفتهرفته پیشرفت کردم و در آخرین آزمون، نفر چهارم کشور شدم.
چطور برنامهریزی میکردی؟
در تمام طول سال سعی کردم انگیزهام را حفظ کنم و خستگی را جدی نگیرم. بهمرور زمان هم ساعت مطالعهام را از 2 ساعت تا 10 ساعت افزایش دادم. سعی میکردم 6 صبح درسخواندن را شروع کنم تا اگر در طول روز کار خاصی پیش آمد، به برنامههایم لطمهای وارد نشود. سعی میکردم در طول روز، طوری برنامهریزی کنم که بین درسهای پایه و دوازدهم تعادل برقرار شود. زمانی که یک فصل یا یک پودمان دشوارتر بود، زمان بیشتری در برنامه به آن اختصاص میدادم تا بتوانم به تسلط برسم. سعی میکردم کیفیت و کمیت را در کنار هم حفظ کنم.
کدام درسها نقاط قوت تو بودند؟
در درسهای اختصاصی قویتر بودم. در بین درسهای اختصاصی در درسهای توپی عملکرد بهتری داشتم. چون درسهای اختصاصی ضریب بیشتری دارند، اولویت بیشتری به آنها میدادم و طبیعتاً عملکردم بهتر بود. درسهای اختصاصی را 9 از 10 میگرفتم.
برای درسهای اختصاصی روش مطالعهی خاصی داشتی؟
فصلی را که شروع میکردم، یک دور کامل میخواندم و سعی میکردم مفاهیم را یاد بگیرم. بعد دوباره همان فصل را مرور میکردم. اگر احساس میکردم در یادگیری مباحث مشکل دارم، باز هم نکات فصل را مرور میکردم. بعد از آن تست کار میکردم. سعی میکردم درسهایی را که هر روز میخوانم و نکات تستها را روز بعد هم مرور کنم تا مطالب در ذهنم تثبیت شود. هر روز به سراغ تستهایی میرفتم که روز قبلش اشتباه حل کرده بودم تا ببینم نکاتی را که در تحلیل تستها یاد گرفته بودم تا چه حد در ذهنم باقی مانده است.
کمی از نقش پدر و مادرت در موفقیتت برایمان بگو.
از دوران دبستان همیشه شاگرد اول بودم و مادرم توقع بالایی از من داشتند. همیشه آیندهنگری میکردند و در درسخواندنم با من جدیت داشتند. قبلاً دوست نداشتم به کلاس زبان بروم؛ اما خانوادهام در این زمینه تصمیم خوبی برایم گرفتند. همین باعث شد در کنکور هم این درس نقطهقوتم باشد و الان میفهمم که چه کمک بزرگی به من کردند. سال کنکور در خانهی مادربزرگم، شرایط درسخواندن را برایم فراهم کردند. این هم تصمیم خوب دیگری برایم بود. پدر و مادرم پیگیر کارنامههایم بودند و تشویقم میکردند.
برای آینده چه برنامهای داری؟
دوست دارم در مقاطع بالاتر ادامهتحصیل بدهم و در دانشگاه هم دانشجوی موفقی باشم. تدریس و کار در دانشگاه را هم دوست دارم. محیط درس از محیط کارهای عملی تربیتبدنی برایم جذابیت بیشتری دارد.
سایر گفتوگوهای پرستو عسکری را در لینک زیر بخوانید: