آموزش نشانه‌ی آا

شعر آموزش آ

آموزش حرف آ و ا

(آ)هستم (آ)هستم من ( آ )اوٌل هستم

قد بلندی دارم شکل قشنگی دارم

کلاهی خیلی زیبا بالای سر می ذارم

مثل آب مثل آرد مثل اوٌل آداب

یک (آ) دیگر هم هست

هست (ا) غیر اوٌل

با همدیگه بچٌه ها دو شکل دارند در جدول

قد بلندی دارد شکل قشنگی دارد

یادت باشد عزیزم امٌا کلاه ندارد

صدای دوم میاد گاهی وسط گاهی در آخر میاد

کشیده گو (آا) زیاد تا نره از فکر و یاد

شعر نشانه آ ا

آ اولم آ اول             در اولم در اول

قدر درازی دارم      بر سر کلاهی دارم

ا غیر اول هستم       وسط و آخر هستم

در اول جا ندارم       بر سر کلاه ندارم

***********************

وقتی صدای «آ» میاد                 «آ» اول با کلاش میاد

اما اگر اول نیاد                        اون یکی بی کلاش میاد

***********************

آدم برفی قشنگ                     دماغش نارنجی رنگ

شالگردنش رو ببین                 قرمزه و آبی رنگ

***********************

آ هستم . آ هستم.
من آ اول هستم
اول آب نشستم.
اول آبی هستم .
ببین چه خوشتیپ هستم
کلاه به سر نشستم .
من آ اول هستم
ا هستم و ا هستم.
ا غیر اول هستم
آخر بابا هستم.
آخر دریا هستم.

 آموزش  مصوت ها( اَ اوّل  ــَــ غیر اوّل)

اَ       اَ       اَ        اَ  اَوّل           اوّل   میاد    همیشه

اَوّل    شنیده    میشه              اَوّل    نوشته   میشه 

اوّل هم خوانده میشه               به غیر  از این نمیشه

با    کلاه    کج    خود              دایم  شناخته میشه

ـــَـ     ـــَـ     ـــَـ   دوم         به  غیر   از   آخر  میاد 

نه اوّل    و      نه  آخر              دوم  در   بخش    میاد

همیشه   َ  این شکلی                 بالا   سر   حرف   میاد    

باید  بگیم  ( اَ  ــَـ ) زیاد             تـا نـره   از  فکر  و  یاد

                                                           از سیما شمال نصب 

داستان نشانه‌ی آ:

مسابقه
دو تا ا می‌خواستند با هم مسابقه بدهند. با هم یک، دو، سه گفتند و دویدند. این بدو، آن بدو… این بدو، آن بدو… تماشاچی‌ها دست زدند و گفتند :” بدو!…بدو!…”
هر دو تا ا تندتر دویدند. هر دو می‌خواستند اول بشوند.
تماشاچی‌ها باز هم دست زدند. سوت زدند و گفتند:”بدو!… بدو!… تندتر بدو!…”
هر دو تا ا تند و تند دویدند و دویدند تا به آخر مسابقه رسیدند. یکی زودتر رسید و یکی دیرتر. به برنده، یک کلاه جایزه دادند و شد آ و آن یکی هم شد، ا دوم.

داستان آموزش نشانه آ

داستان آب
آ تشنه‌اش بود. رفت لب چشمه، آب بخورد. چشمه، خشک بود. رفت لب دریا، آب دریا شور بود.رفت کنار رودخانه، خم شد که آب بخورد، افتاد توی آب.
آب، آ را با خودش برد. ماهی گیر، آ را دید. او را از آب گرفتو به خونه برد، داد دست بچه‌اش و گفت : ” بگیر… این هم آ که می‌خواستی! مواظب باش که دیگر گمش نکنی!”
بچه، خوش حال شد. آ را گرفت. آ سردش بود. از سرما می‌لرزید. بچه آ را برد کنار آتش. آ گرم شد. بچه برایش آش درست کرد. آ آش را خورد. بعد هم توی دفتر مشق، کنار دوستانش خوابید.