احسان خلیلی، دوازدهم ریاضی از روستای تلوباغ
درس خواندن در شرایط جدید چگونه است؟
استراتژی بازگشت به دانشآموز آرامش میبخشد
احسان خلیلی در یک نگاه
روستا: تلوباغ از توابع ساری (استان مازندران)
مدرسه: نمونهدولتی امام صادق (ع) ساری
پایه: دوازدهم ریاضی
میانگین تراز: 8004
سابقهی حضور در کانون: از یازدهم تا دوازدهم ریاضی به مدت 2 سال
شغل پدر: باغداری
شغل مادر: خانهدار
مسیر این پسر روستایی من را به یاد حسین آقایی رتبهی 9 ریاضی سال گذشته میاندازد.
تا قبل از اینکه به کانون بیایم فقط در حدی درس میخواندم که معدلم در مدرسه در حد 19 باشد. از تابستان پیش از ورود به پایهی یازدهم در آزمونهای کانون ثبتنام کردم و از همان زمان به طور جدی درس خواندن برای کنکور را شروع کردم. در اولین آزمونی که در کانون دادم ترازم 5100 بود. رفتهرفته جدیت و تلاشم بیشتر شد. در اولین آزمون مهر یازدهم به تراز 6000 رسیدم و تا آذر همان سال تا تراز 7000 پیشرفت کردم. در نیمسال دوم هم سعی کردم ترازم را بالای 7000 تثبیت کنم. من به کامپیوتر علاقهی زیادی دارم و تا قبل از سال یازدهم بیشتر زمانم را صرف کار با کامپیوتر میکردم و شب امتحان درس میخواندم. علاقهی خیلی زیادی به مطالعهی درسها نداشتم و وقتی سال نهم بودم دلم میخواست رشتهی کامپیوتر را در هنرستان فنیوحرفهای ادامه بدهم. مشاور مدرسه با من صحبت کردند و من را قانع کردند که اگر رشتهی ریاضی را انتخاب کنم میتوانم در دانشگاه به سمت رشتهی کامپیوتر بروم.
به چه بخشی از دنیای کامپیوتر علاقه داری؟
من به برنامهنویسی علاقهی زیادی دارم و تا قبل از اینکه درس خواندنم را برای کنکور شروع کنم، برنامهنویسی میکردم. برنامهنویسی را خودم به طور خودآموز و از روی کتاب یاد گرفتم. برای کنکور هم هیچ کلاسی نرفتم. با حسین آقاییآرائی که رتبهی 9 ریاضی سال 98 بود و هماستانی هستیم در ارتباطم و از ایشان در این مسیر کمک زیادی گرفتم.
ظاهرا از تراز پایین مسیرت را شروع کردی.
وقتی در اولین آزمونم تراز 5100 گرفتم با چند نفر مشورت کردم. کارنامهام را که دیدند گفتند ترازت خیلی پایین است و حتما باید برای درسهای مختلف به کلاس بروی و بدون کلاس از پس این درسها برنمیآیی. ضمنا طوری با من صحبت میکردند که انگار سقف ترازی که در انتظار من است 6000 است و از این بیشتر نباید توقع پیشرفت داشته باشم. چون در کامپیوتر با خودآموزی پیشرفت کرده بودم، معتقد بودم درسهایم را هم خودم میتوانم بخوانم. سعی کردم با خودآموزی تلاشم را بیشتر کنم. وقتی در اولین آزمون مهر به بازهی 6000 رسیدم برایم دستاورد خیلی بزرگی بود و خوشحالم کرد. باز هم ساعت مطالعهام را افزایش دادم و هر جا که در مباحث پایه ایراد داشتم از ابتدا مطالعه میکردم. بعد از سه ماه که به تراز 7000 رسیدم برای خیلیها رسیدن از 5000 به 7000 قابلقبول نبود و باورم نمیکردند. همان جا بود که فهمیدم نباید به این حاشیهها توجه کنم. به نتایج دیگران هم کاری نداشتم و روی مسیر خودم متمرکز بودم. در طول سال تحصیلی اوایل روزی 2 تا 3 ساعت درس میخواندم که تا انتهای روزهای مدرسه در پایهی یازدهم آن را به 6 تا 7 ساعت هم رساندم.
آیا دچار اشتباهات تاکتیکی شدی؟
اوایل تابستان 98 به دلیل پیشرفت خوبی که در پایهی یازدهم تجربه کرده بودم و ترازهای خوبی که در نیمسال دوم یازدهم گرفته بودم، دچار غرور شدم و ساعت مطالعهام را کاهش دادم. به خودم میگفتم من که درسها را بلدم و آزمون برایم مسئلهی خاصی نیست. طبیعتا بلافاصله در ترازم دچار افت شدم و در اولین آزمون تابستان 98 ترازم به 6900 رسید. این تلنگر بزرگی برایم بود. چون تا حدودی کمکاری کرده بودم در دو ماه بعدی هر چه تلاش میکردم نمیتوانستم به نتیجهی مطلوبی برسم. اواخر مرداد در یک آزمون به تراز 7700 رسیدم. این نتیجه انگیزهای شد تا دوباره به تلاش مستمر ادامه بدهم و ساعت مطالعهام را به 10 تا 11 ساعت در روز افزایش بدهم.
حسین آقایی در پیشرفتهای تو نقشی داشت؟
قبل از عید سال یازدهم با حسین آقایی آشنا شدم. من در ریاضی خیلی مشکل داشتم. بالاترین درصدم در حسابان 60 و در هندسه 50 بود. با حسین که حرف زدم من را خیلی راهنمایی کرد. به من گفت نکتهی خاصی وجود ندارد، فقط باید تستهای زیادی از منابع متنوعی کار کنی تا به تسلط برسی. خودم را باور نداشتم و فکر میکردم هر قدر هم تلاش کنم در نهایت در ریاضی به درصد بالاتر از 50 نمیرسم. صحبت کردن با حسین به من خودباوری و انگیزه داد. زمانی که با حسین حرف زدم و راهی که گفت در پیش گرفتم، دو هفته بعد آزمون 7 فروردین 98 را داشتم که جمعبندی بود. در حسابان به درصد 90 و در هندسه به درصد بالای 70 رسیدم. این یک جهش خیلی خوب برای من بود. از حسین متشکرم و هنوز با او در ارتباطم. هر سوالی داشته باشم بدون هیچ چشمداشتی پاسخ من را میدهد. آشنایی با حسین آقایی نقطهی عطفی در زندگی من بود.
در شروع پایهی دوازدهم از نتایجت رضایت داشتی؟
در ترازهایم به ثبات رسیده بودم و نتایجم در بازهی 7800 تا 8000 بود.

کرونا تاثیر خاصی روی روند درس خواندنت داشت؟
ساعت مطالعهام افت زیادی کرد. به شایعات خیلی دامن زده بودند و حتی بحث این بود که ممکن است کنکور حذف شود. دو ماه تحت تاثیر این مسائل قرار گرفتم و من که به طور متوسط بین 10 تا 11 ساعت درس میخواندم، ساعت مطالعهام به 5 ساعت رسید. دو ماهی که نتوانستم خیلی خوب درس بخوانم ناامیدی من را بیشتر کرد. حس میکردم نمیتوانم در کنکور به نتیجه برسم و باید متوقف شوم. این ناامیدی و شرکت نکردن در بعضی از آزمونها به افت من دامن زد. من درس خواندن را با کانون شروع کرده بودم و آزمون ندادن برایم باعث سردرگمی میشد. بعد از آن در خانه از خودم آزمون میگرفتم. در اولین آزمون جامع 20 تیر از نتیجهام راضی بودم. البته چون آزمونها به صورت آنلاین برگزار میشود، تعدادی بیدقتی هم داشتم و گزینهها را اشتباه در سایت وارد کرده بودم.
روشت در دوران جمعبندی چگونه است؟
من روش سه روز یکبار را برای خودم شخصیسازی کردهام. غلط زیادی در آزمونها ندارم و به همین خاطر یک روز در میان از خودم آزمون میگیرم. برای کنکورهای شبیهساز از کتاب ده کنکور کانون استفاده میکنم. آزمون دادن در دوران جمعبندی روش بسیار خوبی است و در هر آزمون ایرادات فرد برایش مشخص میشود. من طبق زمانبندی کنکور از خودم آزمون میگیرم. کمی زمان اضافه در هر آزمون دارم، اما سعی میکنم تا پایان، در جلسهی آزمونم در منزل بنشینم. بعد از آن یک ساعت استراحت میکنم و سپس تحلیل آزمون را شروع میکنم. نکات مهم را در کتاب خودآموزی یادداشت میکنم. بعد از اتمام تحلیل، بخشهایی که غلط داشتم، بیدقتی کردم یا حتی اشتباه محاسباتی داشتم مشخص میکنم و برای این مباحث تست بیشتری کار میکنم. طوری کار میکنم که این غلطها مجددا در آزمونهای بعدی تکرار نشوند. بین هر دو آزمون زمانی هم برای مرور نکات حفظی درسهایی مثل دینی و شیمی در نظر میگیرم. واژگان ادبیات، عربی و زبان را هم هر روز مرور میکنم. در روزهایی که آزمون ندارم، به صورت درس به درس تست کار میکنم.
روی مهارتهای آزمون دادن چطور کار میکنی؟
اوایل تابستان که ترازهای مطلوبی نمیگرفتم یکی از دلایلش ضعف در مهارتهای آزمون دادن بود. مثلا در آزمون به سوالی میرسیدم که نحوهی حل کردنش را بلد نبودم، اما پافشاری میکردم که آن را حل کنم. همین مسئله زمان زیادی را از من میگرفت و شاید ده دقیقه را فقط برای یک سوال از دست میدادم. بعد به این نتیجه رسیدم که هر سوالی را که بلد نیستم همان لحظه رها کنم و به سراغ سوال بعدی بروم. در پایان آزمون برمیگشتم و روی این سوالات وقت میگذاشتم. همین نکته باعث شد من وقت اضافهی زیادی در هر آزمون ذخیره کنم. این دقیقا همان مدیریت زمان است که در کانون به آن تاکید میشود. الان در بخش درسهای عمومی حدود 15 دقیقه و در درسهای اختصاصی در حدود 30 دقیقه ذخیره میکنم. برای این موضوع کار خاصی نمیکنم، فقط به سادگی از روی سوالاتی که بلد نیستم یا زمانبر هستند عبور میکنم. قبلا این قدرت را نداشتم. جالب است که سوالی که در طول آزمون برایم سخت بوده، در پایان آزمون به راحتی میتوانم حل کنم. یک دلیلش این است که در پایان آزمون، فرد آرامش بیشتری دارد. خیالش راحت است که به 80 درصد سوالات پاسخ داده و حالا با خیال راحت به سراغ سوالات باقیمانده میرود. این آرامش باعث میشود ایدهی حل سوال و راهحل مناسب به ذهن برسد.
برنامهریزی دو هفتهای تو برای هر آزمون چگونه بود؟
من برای بازهی دو هفتهای آزمونها یک برنامهی کلی برای خودم مینوشتم. دقیقا مشخص میکردم که چه درسهایی را باید مطالعه کنم و برای هر کدام چه تعداد تست باید کار کنم. هر روز هم برای همان روز برنامهریزی جزئیتری انجام میدادم. در برنامهی جزئی، حدود ساعت مطالعهام را مشخص میکردم. در 90 دقیقه معمولا میتوانستم 60 تست کار کنم. برای برنامهریزی دقیق، در آزمونها نسبت به خودم به شناخت خوبی رسیده بودم. برنامهریزی زمانی و مبحثی را برای خودم ترکیب میکردم. این مدل از برنامهریزی بازده خیلی خوبی برای من داشت. زمانهای آزادم را هم در فضای مجازی سپری میکردم.
دوستیهای فضای مجازی را بیشتر ترجیح میدهی؟
در فضای مجازی هم میتوان دوستان بسیار خوبی داشت، اما به پای فضای واقعی نمیرسد. در فضای مجازی اغلب انسانها خود واقعیشان را نشان نمیدهند. همین باعث میشود که ذهن درگیر شود. برای من هم پیش آمده که به اتفاقاتی برخوردم که مانع از درس خواندنم شده است. واقعیت را بیشتر از فضای مجازی میپسندم.
گفتوگوهای سایت کانون چه جاذبهای برایت داشت؟
دوستانی دارم که درس نمیخوانند و یا به کارهای فنی مشغولند. در سایت کانون وقتی میدیدم دانشآموزانی هستند که مثل من روزهایشان را به مطالعه و تلاش برای درس خواندن سپری می کنند، برایم خیلی جذاب بود.
از نقش موثر پدر و مادرت در مسیری که پشت سر گذاشتی بگو.
در سال کنکور چون به کلاس خاصی نمیرفتم و بیشترین زمان را در خانه میگذراندم، پدر و مادرم روحیهی زیادی به من میدادند. همیشه به من این باور را میدادند که میتوانم شرایط خیلی بهتری از شرایط الانم داشته باشم. در مسائل درسیام مستقل بودم اما از نظر روحی حمایت زیادی از من میکردند. یکی از بهترین کمکهایی که پدر و مادرم به من کردند این بود که در تصمیمات درسی، من را آزاد گذاشتند و به این بخش از زندگیام وارد نشدند. چون میدانستند خودم بهترین تصمیمات را برای درسم میگیرم. گاهی در اطرافم پدر و مادرهایی را میدیدم که بیش از حد وارد مسائل درسی فرزندشان میشدند و تاثیر مثبتی هم نداشتند.
و اما نکتهی آخر...
هم برای خودم و هم برای سایر دانشآموزان آرزو دارم که توان بالا بردن ساعت مطالعه و افزایش تلاشمان را در این زمان باقیمانده تا کنکور داشته باشیم. تلاش در این روزها خیلی مهم است و بیشترین بازده را برایمان خواهد داشت. بهتر است دیگر وارد مسائل حاشیهای نشویم، چون در این روزها نباید اجازه بدهیم مسئلهای باعث افت ما بشود. دلم نمیخواهد شرایطی که با شروع کرونا برایم اتفاق افتاد برای هیچ کدام از ما مجددا تکرار شود.
سایر گفتوگوهای داوود اکبری را در لینک زیر بخوانید:
