گفت و گو با محمد امین فرجزاده رتبه ی 24 تجربی
من دوست داشتم کارهایی را انجام بدهم که خیلیها نمیتوانند.

شهر میاندوآب
مدرسهی دبستان: شاهد امام حسین
رتبهی کنکور: 24 تجربی منطقه
سالهای حضور در کانون: از چهارم دبستان به مدت 9 سال
شغل پدر: دبیر زبان انگلیسی
تحصیلات پدر: فوق لیسانس زبان انگلیسی
شغل مادر: دبیر ریاضی
تحصیلات مادر: دکترای ریاضی محض
ـ چی شد که در آزمونهای کانون ثبت نام کردی؟
بیشتر به خاطر این بود که خودم را بسنجم. به پیشنهاد مادرم به نمایندگی رفتیم و شرایط ثبت نام را پرسیدیم و چون من قصد داشتم که آزمون ورودی تیزهوشان شرکت کنم آزمونها را ثبت نام کردیم و تیزهوشان هم قبول شدم.
ـ به نظر تو آزمونهای کانون، روی قبولی تو در آزمون تیزهوشان مؤثر بود؟
خیلی ـ مثلاً وقتی من آزمونها را شرکت میکردم تمام مطالب کتابهای درسی را میخواندم و هیچ جایی از کتاب نخوانده باقی نمیماند و همچنین سر جلسات آزمون ما سؤالات را میدیدیم و روی آنها فکر میکردیم تا بتوانیم حل کنیم که گاهی به مراتب از سؤالات آزمون ورودی تیزهوشان سختتر بود.
ـ شما در دوران دبستان از کدام کتابهای کانون استفاده میکردید؟
من آن زمان از کتاب تیزهوشان دو جلدی (کتاب آبی کنونی) کتاب بنفش تیزهوشان (کتاب سهسطحی کنونی) استفاده میکردم.
ـ شما قبل از اینکه وارد دبستان شوید، خواندن و نوشتن را یاد گرفته بودید؟
بله ـ من خواندن را کامل و نوشتن را هم تا حدود بلد بودم. کتاب داستانهایی راکه پدر و مادرم برایم میخریدند را میخواندم و چون ذوق اینکه تازه خواندن را یاد گرفتهام، داشتم بیرون که میرفتیم تابلوی همهی مغازه را میخواندم.
ـ چقدر به مطالعه علاقه دارید؟
خیلی ـ من کتابهای داستان و رمان، کتابهای علمی و غیرعلمی را دوست دارم و میخوانم. گاهی اوقات موقع شیشه پاک کردن در خانه با روزنامه، یک مطلب در روزنامه نظرم را جلب میکند و شروع میکنم به مطالعهی آن، بقیه به من ایراد میگیرند که الآن وقت مطالعه است؟ امّا من واقعاً به مطالعه علاقه دارم. مجلهی دانستنیها را هم همیشه میخوانم.
ـ چقدر زمان به مطالعه اختصاص میدهی؟
سال دهم و یازدهم که برای المپیاد هم مطالعه میکردم و مقالات علمی میخواندم تا هفتهای 60 الی 70 ساعت هم میشد ولی سال دوازدهم این ساعت کمتر شده بود.
ـ چه المپیادی شرکت کردی؟
دهم که بودم مرحلهی اول المپیاد زیستشناسی و مرحله ی اول المپیاد سلولهای بنیادی قبول شدم،سال یازدهم مرحلهی اول المپیاد زیستشناسی، سلولهای بلنیادی و شیمی قبول شدم و برای مرحلهی دوم سلولهای بنیادی هم قبول شدم و دورهی تابستان باشگاه دانش پژوهان جوان را شرکت کردم و طلای کشوری را ثبت کردم.
ـ یک نمونه از سختکوشی خود مثال بزنید.
کتابهایی که برای المپیاد باید میخوداندم سخت و حجیم بودند و اگر پشتکار و علاقه نبود ممکن بود جا بزنم. بعضی از دانشآموزان شهرستانی و حتی دبیران، فکر میکنند که المپیاد فقط برای شهرهای بزرگ است و من میخواستم که اثبات کنم که از شهرستان کوچکی مثل میاندوآب هم میشود مدال کسب کرد و بعد از من دانشآموزان به این حرفها توجه نکنند و به تلاش خودشان ادامه دهند و بدانند که اگر بخواهند و تلاش کنند، میتوانند.
ـ از چه زمانی درس خواندن برایت خیلی جدی شد؟
من از دوم و سوم دبستان درسها برایم خیلی جدی بود و سخت درس میخواندم و کتاب کار تهیه میکردم و سؤالات آنها را حل میکردم. چون وقتی اول دبستان بودم پسرخالهام تیزهوشان قبول شد من هم هدفم قبولی در تیزهوشان بود چون بهترین مدرسهی شهر بود. من هم هدفم قبولی در تیزهوشان بود چون بهترین مدرسهی شهر بود.
ـ به نظر شما مهمترین کاری که دانشآموزان بعد از قبولی در تیزهوشان باید بکنند، چیست؟
دانشآموزان بعد از آزمون تیزهوشان و آمدن نتایج معمولاً یک استراحت کوتاهی میکنند و به نظرم نباید بعد از قبولی در تیزهوشان کلاً آزمونهای کانون را کنار بگذارند و اتفاقاً چون تیزهوشان قبول شدهاند باید سختتر از قبل درس بخوانند و آزمونهای برنامهای کانون را هم شرکت کنند.
ـ چقدر در مدرسه رقابت داشتید؟
من و دوستانمان، دوستهای خیلی خوبی بودیم ولی رقابت هم بین ما زیاد بود و سعی میکردیم. در این رقابت مثلاً تعداد تستهایمان را بالا ببریم و ساعت مطالعه را زیاد کنیم.
در دوران راهنمایی من و دوستانم یک تیم تشکیل دادیم و در مسابقات لیگ علمی پایا شرکت کردیم و برتر استان شدیم.
ـ پدر و مادر شما چقدر در درسها به شما کمک میکردند؟
هر دو پشتیبان و حامی من بودند. ما به صورت تیمی کار میکردیم. مثلاً مادرم در درس ریاضی و پدرم در درسهای عمومی کمک میکردند. هر چه بزرگتر شدم و از دبستان خارج شدم، مستقلتر شدم و فعالیت پدر و مادرم هر بیشتر جنبهی نظارتی گرفت. زمانی که مثلاً من نتیجهی دلخواه را کسب نمیکردم. وارد قسمت حرف زدن با هم به صورت گروهی و مشاوره میشدیم و سعی میکردیم با بررسی فعالیتهای من و برنامهی دو هفتهی ؟، ایرادات را پیدا کنیم و آنها را تصحیح کنیم و فعالیتهای خوب و مفیدم را تکرار کنیم و به بقیهی درسها تعمیم دهیم.
ـ از جعبهی ابزار کارنامه استفاده میکردی؟
بله سعی میکردم از انواع کارنامهها استفاده کنم. از کارنامهی اصلی که بعداز آزمون استفاده میکردم و کارنامهی اشتباهات را هم مطالعه میکردم. با استفاده از کارنامهی مبحی هم متوجه میشدم که به صورت دقیق روی کدام مباحث ایراد دارم و روی آن زمان بیشتری میگذاشتم. اول هم از مباحثی شروع میکردم که بیشترین ایراد را دارم تا آنها را به نقاط قوتم تبدیل کنم و بعد سراغ بقیهی مباحث میرفتم.
ـ فکر میکنید آزمونهای کانون چقدر روی موفقیت شما تأثیر داشت؟
آزمونها و برنامهی راهبردی هر دو به یک اندازه مهم هستند و باید با هم باشند که نتیجهبخش شوند. به نظرم برنامهی راهبردی بهترین مسیری است که تعیین شده و با پیش روی درستی جلو میرود و باعث میشود که دانشآموزان دغدغه و استرس درسها و جمعبندیها را نداشته باشند.
با اعتقاد به برنامهی راهبردی میتوان به خوبی این مسیر را طی کرد و به موفقیت رسید.
مصاحبه با مادر:
ـ چگونه محیط خانه را برای درس خواندن بچهها فراهم میکردید؟
وقتی محمد امین دبستان بود و آزمون تیزهوشان داشت من دانشجوی ارشد بودم و وقتی هشتم بود و آزمون تیزهوشان داشت دانشجوی دکترا بودم. پدرشان هم اهل مطالعه است و محیط خانه طوری شده بود که همه در حال درس خواندن و مطالعه بودند. ما مسافرتها و مهمانیها را با برنامهی بچهها هماهنگ میکردیم تا به درسها و آزمونهایشان لطمه نخورد.
ـ خاطرهای از آزمون دادن آیلین و محمد امین دارید که برایتان جالب باشد؟
آزمون 20 مهر 97 بود و با این که محمد امین تازه از دورهی تابستانه باشگاه دانشپژوهان جوان برگشته بود و فقط 2 هفته مطالعه کرده بود توانست تراز 8150 و رتبهی 14 کشوری را در آزمون کسب کند. و آزمون 24 خرداد 98 که یک آزمون آمادگی برای تیزهوشان بود آیلین فکر میکرد که فقط سؤالات هوش در آزمون مطرح میشود ولی سر جلسه آزمون سؤالات از مطالب درسی هم مطرح شده بود و با یانکه مدت زیادی بود که کتابهای مدرسه را مطالعه نکرده بود توانست خیلی عالی به سؤالات جواب دهد و تراز 7500 را کسب کند.
