مراسم تجلیل از رتبههای زیر 10 کانون در کنکور هنرستان 1398، 11 مهر در بنیاد علمی آموزشی قلمچی برگزار شد. گزارشی از این مراسم در ادامه آمده است:















چکیده ای از سخنان کاظم قلم چی، بنیانگذار بنیاد علمی آموزشی قلمچی در این مراسم در زیر آمده است:
ما در بنیاد قلمچی هر سال به دلیل اهمیتی که به هنرستان می دهیم این جشن را برای رتبه های تک رقمی مشابه جشن برترهای رشتههای نظری برگزار میکنیم (البته یک سال این جشن برگزار نشد). حسن این مراسم در این است که شما، دانش آموزانی که در رشته های هنرستان درس می خوانید مورد تجلیل قرار می گیرید و با تلاش بیشتری در دانشگاه راه خودتان را ادامه می دهید. جدا از شادیای که در این مراسم وجود دارد این مراسم هم برای شما هم دانش آموزان دیگر درس هم هست. شما امروز در مصاحبه هایتان گفتید که چرا این رشته ها را انتخاب کردید و راجع به برنامه ریزی و روش های درس خواندنتان هم صحبت کردید. تجمیع این تجربه های شما برای دیگران مفید خواهد بود و به صورت فیلم های یک دقیقه ای در سایت کانون قرار خواهد گرفت.
شما هنرستانیها نسبت به گروه های نظری یک امتیاز دارید و امتیاز شما این است که شما زودتر و در سال اول دبیرستان به شغل و حرفه فکر کرده اید و درنتیجه برخی از شما کار مرتبط با رشته هم کرده اید. این مزیتی است که هنرستانی ها به رشته های تجربی و ریاضی و انسانی دارند.
بخشی از صحبت های رتبههای برتر هنرستان که همزمان با تحصیل کار هم کردهاند در زیر آمده است:
محمد کریمی از یزد رتبه ی 8 کامپیوتر: من برای این که خودم را محک بزنم تصمیم گرفتم در کنار درس کار کنم و پروژه های برنامه نویسی و طراحی سایت گرفتم و کم کم به این زمینه علاقمند شدم و کار خودم را به عنوان طراح وبسایت شروع کردم و روی پروژه های شخصی خودم هم کار می کردم.
چند ساعت در روز و هفته کار می کردید و درآمدتان چقدر بود؟
به طور متوسط برای هر پروژه 3 الی 4 ماه وقت می گذاشتم و از 400 هزار تومان الی 3 میلیون هم درآمد داشتم و به طور معمول گاهی از 2 ساعت الی 14 ساعت صرف این پروژهها میکردم.
چطور شد صاحبان مشاغل به شما اعتماد می کردند؟
من با توجه به دروسمان و کارهای عملیای که در حین تحصیل انجام داده بودم برای خودم پروژه های شخصی انجام داده بودم و وقتی پیش صاحبان کارها میرفتم آنها را ارائه میدادم و رزومه تهیه کرده بودم و می توانستم اعتماد آن ها را جلب کنم.
...........................................................................
سیدمحمد رخشانی رتبهی 7 کامپیوتر: من از نهم می دانستم می خواهم به رشتهی کامپیوتر بروم و تصمیم گرفتم هنرستان بخوانم و در طی سالهای هنرستان، هم درس های دانشگاه را خواندم و هم کار کردم و الان خیلی پیشرفت کردم. اغلب کارهایی که میکردم به رشته ام مربوط بود به طور مثال یک پروژهی سدسازی را که به مدت یک ماه و نیم طول کشید انجام دادم و یک کار حسابداری انجام دادم که یک ماه طول کشید. از لحاط زمانی، من تابستانها 8 ساعت و روز های مدرسه 3 ساعت کار میکردم.
صاحبان کار، با این که جوان بودید، چگونه به شما اعتماد کردند؟
معلم هایم من را معرفی میکردند، به طور مثال یکی از معلمهایم من را به یک شرکت دانش بنیان معرفی کردند.
برنامهی شما برای آینده شغلی خودتان چیست؟
کشورمان را از لحاظ نرم افزار ارتقا بدهم.
...........................................................................
رضا حسینی رتبهی 7 الکتروتکنیک:
من در سال یازدهم یک پروژه ی سوله برق کشی برداشتم چون سال دهم تئوری آن را خوانده بودم و آن کار را به اتمام رساندم و درآمد هم داشتم. چون برای کنکور می خواندم 2 الی 3 ساعت زمان می توانستم برای کار بگذارم و برای پیدا کردن کار به آشنایان رو آوردم و اولین بار کارم را با یکی از آشنایان انجام دادم که هنوز به اتمام نرسیده و تا دو ماه دیگر به اتمام می رسد. حدود درآمدی که کسب کردم 2 الی 3 میلیون بود.
آیندهی شغلی خودتان را چه میبینید؟
دوست دارم یک متخصص در زمینهی برق صنعتی شوم.
...........................................................................
محمد عباسی رتبهی 4 الکتروتکنیک: از بچگی به وسایل برقی علاقه داشتم و وقتی به پایه ششم رسیدم در یک مغازهی الکتریکی به پیشنهاد پدرم کار کردم. قبل از آن عادت داشتم به وسایل کوچک نگاه کرده بودم و با این کار، سیستمهای بزرگ را دیدم و علاقه ام هم بیشتر شد. در سال دهم هنرستان به رشتهی برق رفتم سال اول سیم کشی یاد دادند و تابستان همان سال رفتم و عملی یاد گرفتم. در هنرستان کارعلمی در مقیاس کوچک است و روی یک صفحهی یک در یک است ولی در محیط کار فضا بزرگتر است.
سال یازدهم برق صنعتی را یاد دادند که پیچیدهتر بود. امکان راحت وارد شدن به کارخانجات نیست و من چون برای ورود نامه کارآموزی داشتم وارد یک کارخانه شدم و کار کردم. طی این مدت متوجه شدم که در این کارخانه یک خط تولید جدید دیگری در حال باز شدن است و دوباره نامهی کارآموزی گرفتم و دوباره وارد کارخانه شدم و در این قسمت کار کردم و چون کارآموز بودم مبلغی دریافت نکردم. البته سال دوم الکتریکی وقتی برای خداحافظی رفتم به من یک تراول 50 هزار تومنی دادند که چون اولین پولی بود که کار کرده بودم آن را لابهلای قرآن نگه داشته ام.
آینده شغلی خودتان را در چه میبینید؟
میخواهم در هر کار که باشم خدمت بزرگی به عرصهی برق کشورمان کنم.
...........................................................................
محمد قاسمی رتبه 3 تاسیسات: وقتی نهم را تمام کردم با توجه به شناختی که از بازار کار و رشته های فنی داشتم و با پرس و جو کار تاسیسات را چون کلی تر و گستردهتر است انتخاب کردم (سرمایش و گرمایش و لوله کشی ها)
. سال دهم وقتی وارد هنرستان شدم متوجه شدم تئوری به تنهایی عامل موفقیت نیست و پیش پیمان کارها می رفتم و از اساتیدم هم در مورد اینکه چگونه کار پیدا کنم می پرسیدم، منطقه ما گرمسیری است و روی سرمایش کار می کنند و من هم گاه برای تعمیر و نصب می رفتم.
چند تا پروژه داشتید؟
از اول به عنوان کارآموز وارد شدم و یک ماه کارآموزی کردم بعد از آن روزانه و برای درست کردن هر کار بسته به کاری که انجام می دادم روزانه دستمزد می گرفتم و بستگی به متراژ داشت، مثلا 10 متر، متری 10 هزار تومان روزی حدودا 100 هزار تومان.
آینده شغلی خودتان را در چه میبینید؟
دوست دارم تا مدرک کارشناسی پیش بروم و طراحی کنم و بتوانم روی پروژهها نظارت کنم، گاه مهندسها در اجرا مواردی را نادیده می گیرند ولی بعد از 10 سال صدمات وارد می کند و میخواهم نگذارم خرابی به وجود بیاید.
...........................................................................
بهرام قنبری رتبه 2 مکانیک خودرو: وقتی میخواستم انتخاب رشته کنم معدلم بالا بود میتوانستم رشتههای دیگر را هم انتخاب کنم، برادرم در دانشگاه برق می خواند و به خاطر علاقهی من به رشتههای فنی و بازار کار و کسب سریعتر مهارت، من را تشویق کرد که وارد هنرستان شوم من هم وارد هنرستان شدم و از آنجایی که هیچ اطلاعی از کارایی خودروها نداشتم تصمیم گرفتم از یک جایی شروع کنم و از یک تعمیرگاه کوچک شروع کردم و دیدم پیشرفتی در آن نیست، بعد از آن پدرم جای دیگری را معرفی کردند و من که هنوز هم اصلا از ماشین سر در نمی آوردم مشغول به کار شدم 2 سال اصفهان بودم و یک سال به تهران مهاجرت کردم و 2 سال انجا کار کردم و چند ماه هم تهران کار کردم و درآمدم بالا نبود ولی تجربه ی زیادی کسب کردم.
آیندهی شغلی خودتان را در چه میبینید؟
دوست دارم تعمیرکار خودروهای خارجی شوم یا در شرکت های خودروهای خارجی کار کنم.
در تهران چطور کار پیدا کردید؟
اوایل که به تهران آمده بودم چند وقت بیکار و بی حوصله بودم از صبح تا بعدظهر کل تهران را گشتم و چشمم به یک اگهی افتاد که در مورد تعمیرات تخصصی نوشته بود رفتم و به آنها گفتم تجربه کاری در اصفهان دارم و بهم اعتماد کردند؛ البته استادکار من در اصفهان آنقدر معروف بودند که وقتی گفتم نزد او کار کردهام گفتند می توانی بیایی.
...........................................................................
جواد ایزدی: من وقتی وارد رشتهی مکانیک خودرو شدم مقدمه ای از مکانیک می دانستم یک ماه که گذشت مطالب برایم خیلی شیرین بود و یک قرارداد با مغازه ای بستم و کار کردم. من طی دو سال هر سال سه ماه تابستان را کار کردم و در طول سال هم اوقات فراغت هایم را کار میکردم. بازار کار به من تا 50 درصد در کنکور کمک کرد چون هنرستان هم عملی است و هم تئوری و من این دو را با هم ترکیب کردم و در کنکور در دروس تخصصی بهتر عمل کردم.
چطور کار پیدا میکردید؟
برای پیدا کردن کار، چون برادرم مکانیک هستند سفارشم را به دیگران کردند البته خودش در آن زمان دانشجو بود.
آیندهی شغلی خودتان را چطور میبینید؟
اینکه یک تکنسین ماهر شوم.
...........................................................................
مبین نادری رتبهی 7 مکانیک خودرو:
من از سال هفتم تا نهم سه ماه تابستان را در مغازهای کار کردم و چون خیلی شلوغ بودم خیلی خوب کار یاد نگرفتم شاید 20 درصد کار را یاد گرفتم وقتی وارد هنرستان شدم به مغازه جلوبندی سازی رفتم و هم آن سال آنجا کار کردم و هم دو سال بعد و چون کارم شاگردی بود درآمدش زیاد نبود مثلا هفته ای تقریبا 40 هزار تومن میشد.
آیندهی شغلی خودتان را چطور میبینید؟
تا جایی که بتوانم درسم را ادامه می دهم و میخواهم یک سوله داشته باشم که همه ی کارهایی که روی ماشین انجام می شود در آن سوله انجام بدهم.
...........................................................................
علیرضا شیری رتبهی 10 الکتروتکنیک:
من سال نهم بین یک دوراهی بودم بین الکتروتکنیک و کامپیوتر و تصمیم اولم کامپیوتر بود ولی با مشورت خانوادم ترجیح دادیم برق هنرستان را ادامه دهم و کار کامپیوتر را خارج از رشتهی هنرستان انجام دهم. اوایل کارهایم ساده بودند در حد تعویض ویندوز و تعمیر و بعد که سطح الکترونیک من بالاتر رفت کارهایی که میتوانستم انجام دهم هم پیچیدهتر شد. درآمد کارهای من معین بود و به تعداد سیستم هایی که انجام می دادم محاسبه میشد، مثلا برای هر سیستمی 30 هزار تومان دریافت میکردم که شاید روزی 10 میشد شاید هم روزی یکی در کل حدودا روزانه بین 90 الی 300 هزار تومان درآمد داشتم.
آیندهی شغلی خودتان را چطور میبینید؟
دوست دارم جزء مخترعینی باشم که با برق و کامپیوتر به صنعت کشور کمک کنم.
...........................................................................
علیرضا غفاری رتبهی 3 نقشه کشی:
شغل خاصی نداشتم منتها پروژه های دانشآموزان دیگر را می گرفتم و انجام می دادم، کارهایی مثل طراحی و مدل سازی و شیت بندی و هر پروژه 100 هزار تومندریافت میکردم، البته معلم هایم پیشنهاد هایی داده بودند ولی چون تمرکزم روی درس بود قبول نمی کردم، اخیرا هم فارغ از معماری چون پدرم کارآفرین هستند سمت کار ایشان رفته ام و در حال انجام بازاریابی و برندینگ هستم.
آیندهی شغلی خودتان را چطور میبینید؟
من همانطور که در مصاحبههایم هم گفتم معماری را به عنوان هنر قبول دارم نه شغل و میخواهم یک سرمایه دار بزرگ بشوم.
...........................................................................
محمد عصاری:
وقتی وارد هنرستان شدم تابستانها کار میکردم سال دهم که کار می کردم بعد از حدود یک ماه دیدم یاد نگرفته ام و فقط 30 درصد کار را یاد گرفته ام و ماه های بعد هم در آن شرکت کار کردم، سال یازدهم وارد بحث سیم کشی شدیم و برای کاراموزی رفتم سیمکشی ولی گفتند قبول نیست و بعد از آن دوازدهم دوباره وارد بحث سیم کشی شدم، درواقع سال دهم درآمد آن چنانی نداشتم روزی 15 هزار تومن، یازدهم هم کار یاد گرفتم ولی دوازدهم روزی 80هزار تومان درآمد داشتم.
اینکه جایی بدون دریافت درآمد، کار میکردید و کار یاد می گرفتید را امتیاز تلقی می کنید؟
بله چون وقتی کاری یاد بگیرید می توانید از آن استفاده کنید ولی حقوق خرج می شود و می رود.
آیندهی شغلی خودتان را چطور میبینید؟
دوست دارم طراح موتورهای الکتریکی باشم.
...........................................................................
فاطمه منعمی رتبهی 3 گرافیک:
در هنرستان، اولین درسی که پاس کردم عکاسی بود و وارد بازار کار عکاسی شدم و خرده سفارش عکاسی برداشتم و مبلغ نه چندان زیادی به دست آوردم و تجربه کسب کردم. بعد از آن نرم افزارهای مختلف یاد گرفتم و نرم افزار تدریس میکردم و بعد از کارآموزیام از من دعوت به کار کردند و طراحی لوگو کردم و در این مبحث هم تجربه کسب کردم.
چطور اعتماد دیگران را کسب میکردید به شما کار دهند؟
کسانی که هنر می خوانند یک سری کار به عنوان ژوژمان ارائه می دهند که سابقه کار محسوب میشود و میتوان همانها را به مشتری نشان داد و با این کار آنها به مهارت ما پی می برند.
علاوه بر مهارتهای تخصصی، برای کار کردن نیاز به مهارت ارتباطی است، این مهارت را شما از کجا به دست آوردید؟
بخشی از آن از خانواده ام هست و بخشی دیگر از کتاب هایی که خواندم. من از کتابهایی که مطالعه کردم نحوه برخورد با افراد دیگر را یاد گرفتم و دوست دارم طراح گرافیک باشم.
...........................................................................
شقایق بهرآبادی رتبه ی 4 تربیت بدنی از نیشابور:
من دوست داشتم کار کنم و وقتی مربی افتخاری رشتهی تنیس شدم بعد از 2 جلسه من را به قسمت های دیگر هم معرفی کردند و مربی رشتههای والیبال و ژیمیناستیک هم شدم. البته رشتهی تخصصی من تنیس است. چون مدرک مربی گری نداشتم به من حقوق مربیها را نمی دادند و از لحاظ زمانی هم 4 ساعت روزانه کلاس می رفتم و جلسه ای 16 هزار تومان می گرفتم به همراه ایاب و ذهاب.
کسانی که شما مربی آنها بودید چند سالشان بود و آیا قبول می کردند؟ بله دانش اموزان هفتم و هشتم و ابتدایی بودند.
آیندهی شغلی خودتان را چطور میبینید؟
عضو هیات علمی دانشگاه شهیدبهشتی تهران


چهره های خاص
قهرمان پیشرفت به کسانی میگوییم که از معدل متوسط رتبه ی یک رقمی کسب کرده اند و امسال با توجه به بالا بودن اکثر معدلهای برترها، به آن صورت چنین کسی نداشتیم ولی چند نفر باز تاحدودی قهرمان پیشرفت هستند که داستان آنها در زیر آمده است:
علی جعفری رتبه 8 الکتروتکنیک:
سال دهم زیاد با جو هنرستان آشنایی نداشتم و معدلم 17 شد، مثلا در این سال، نمرهی من در ادبیات 10 الی 12 بود و این برای من یک شوک بود چون سال قبل از آن معدلم حدودا 19.86 بود. به مرور با درسهای هنرستان آشنا شدم.
دو سال بعد رشد صعودی داشتم و نوبت دوم دوازدهم، با معدل 19.83 شاگرد دوم شدم و کنکور رتبه 8 را کسب کردم. درواقع از دهم تا یازدهم و دوازدهم یک نمودار صعودی داشتم.
سال هشتم و نهم قهرمان هندبال کشوری شدم و کمتر سمت درس می رفتم هندبال جلوی درس خواندنم را می گرفت از یازدهم و دوازدهم، هندبال را کمی کم کردم و درس خواندن را بیشتر کردم.
آیندهی شغلی خودتان را چطور میبینید؟
تکنسین برق در شهرهای اطراف شوم و به مردم عزیزم خدمت کنم.
.......................................................................
زهرا صفری:
از دوران ابتدایی وضعیت تحصیلی متوسط رو به بالایی داشتم در راهنمایی افت کردم و هفتم معدلم 16 شد و پدرم به جای تنبیه با من حرف زدند و من را تشویق کردند که خودم را بتوانم بالا بکشم و ترم دوم همان سال معدلم 18.68 شد و ادامه دادم و در دبیرستان استعدادهایم را شکوفا کردم و دیدم در صنایع غذایی استعداد دارم و معدلم بالای 19 شد و سال آخر هم معدلم 19.87 شد و همهی این ها به دلیل تشویق های پدر و مادرم بود.
.......................................................................
رتبههای برتری که افتخارات کشوری یا استانی داشتند:
فاطمه زهرا نعمتی رتبه 1 تربیت بدنی:
من طی چهار سال هر سال مسابقات کشوری شرکت کردم و مقام اول کشوری کاراته از سال 96 دارم.
آیا ورزش مانع درس خواندن شما می شد یا نه؟
نه. تاثیر نداشت چون هم راستا بودند، من 10 سال است که کاراته کار می کنم و همیشه سعی می کنم بین درس و ورزش تعادل ایجاد کنم و بخصوص به کسانی که یک رشته ورزشی را به صورت تخصصی دنبال می کنند رشتهی تربیتبدنی را توصیه میکنم.
.......................................................................
فاطمه شاه علی رتبه 2 کامپیوتر:
سه سال کانونی بودم. در کنار درسم به موارد دیگر هم می رسیدم و نمی خواستم تک بعدی باشم به همین دلیل هر جشنواره ای که در مدرسه مطرح میَشد را شرکت می کردم و در یک شرکت برنامه نویسی خصوصی هم جذب شدم. هر سال به مسابقه ای می رفتم و یک بار رتبهی 5کشوری بسکتبال را کسب کردم، در راهنمایی به سمت هنر و معرق و چوب رفتم و در این زمینه هم رتبه دارم، همچنین رتبهی 1 استان تهران را در تئاتر دارم و در هنرستان هم در زمینهی کامپیوتر وبلاگ نماز هر سال رتبه اول و دوم و سوم را داشتم و رتبه 1 وبلاگ مهر را هم کسب کردم.
.......................................................................
محمدرضا خندانی رتبه 9تاسیسات مکانیکی:
من معدلم تا کلاس دوم و سوم راهنمایی پایین بود ولی بعد از آن یک تغییر در من بوجود آمد و توانستم کلاس نهم معدلم را به 19.60 برسانم. به این صورت که وقتی به هنرستان میروی یا وقتی رشته خودت را انتخاب میکنی یک زندگی جدیدی برایت باز می شود، به فکر آمدم، این تفاوت را حس کردم و معدلم تغییر دادم و بعد آن را ثابت نگه داشتم. از نظر رشته ورزشی دو سه سال دومیدانی بودم و در داخل استان رتبه 1 خراسان را کسب کردم ولی به دلیل مصدومیت نتوانستم ادامه دهم.
.......................................................................
علی ظریف رتبه 8 تاسیسات مکانیک:
دبستان که رفتم، تا ششم فقط کمترین نمرهام 19.5 مطالعات اجتماعی بود ولی وقتی وارد متوسطهی اول شدم معدلم افت کرد و حتی به 13 و 14 رسید، بعد تلاش کردم و کمی این شرایط را بهتر کردم طوری که سال بعد معدلم 16 و سال بعد از آن معدلم 18.78 شد. برای انتخاب رشته چون پدرم مصالح فروشی و لوازم خانگی داشت تاکید داشت تاسیسات بروم.
اول الکتروتکنیک اسم نوشتم ولی پدرم همچنان تاکید داشت تاسیسات بروم در نهایت رفتم تاسیسات و وقتی با رفیق هایم گشتم دوباره افت کردم. درنهایت دوازدهم هم درسها را خواندم و آنها را پاس کردم و در وقت کنکور فقط 2 ماه خواندم و میانگین 5 ساعت می خواندم و فکر نمیکردم رتبهی تکرقمی کسب کنم ولی رتبهی 8 شدم.
علت موفقیت علی ظریف از منظر مدیرش: علی شاید کم درس میخواند ولی اصول درس خواندن را رعایت می کرد، او آزمون های کانون را گرفته و سرجمع کرده بود و از خودش با آزمون های کانون امتحان می گرفت. برای این دانشآموزان هیچ کتاب درسی تستی موجود نبود و بهترین انبار سوالات برای آنها همین سوالات آزمون ها بود و از آنجائیکه علی همه آزمون ها را شرکت نکرده بود آنها (هم آزمونهای غیرحضوری و هم خود آزمون های جمعه) را از دوستان و اطرافیانش جمع کرد و با آزمون گرفتن آنها از خودش، از بقیه جلو افتاد.
.......................................................................
کانونیترین رتبهی برتر هنرستان:
محمود کریمی رتبهی 8 کامپیوتر (ششم، نهم، یازدهم و دوازدهم در آزمونهای کانون شرکت کردند):
من از سال ششم وارد کانون شدم و به واسطه تبلیغات دوستان و اطرافیان و از همان ابتدا به واسطه موفقیت هایی که داشتم عضویتم را ادامه دادم و وقتی وارد هنرستان شدم باز هم به کانون برگشتم و هنرستان و کل افتخاراتی که کسب کردم را مدیون مادرم هستم، کسی که هم نقش پدر را برای من داشته هم نقش مادر.
مادر محمود کریمی:موفقیتهای پسرم تلاش و پشتکار خودش بوده و من فقط یک حامی بودم.

تهیه و تنظیم متن
ناهید منجمی
