پر طرفدارترین رشته های علوم انسانی
در سال های اخیر امارها نشان داده است که در میان داوطلبان رشته انسانی چه در بین دانش آموزان برتر و چه در میان دانش آموزان متوسط و ضعیف رشته حقوق و بعد از آن روان شناسی به عنوان انتخاب های اول و حتی گاهی به عنوان تنها انتخاب در صدر قرار میگیرند و آنچه که میتواند نشان دهنده محبوبیت فزاینده این دو رشته باشد اینکه حتی گاهی برخی دانش اموزان تحصیل در یکی از این دو رشته را حتی در برخی دانشگاه های غیر دولتی که از نظرعلمی در پایین ترین سطوح قرار دارند به تحصیل در رشته های دیگر در بهترین دانشگاه های دولتی ترجیح میدهند.
به نظر شما دلیل عمده چنین تصمیم ها و انتخاب هایی چه میتواند باشد؟
به نظر میرسد که در سال های گذشته این موضوع به عنوان یک عرف شناخته شده که در علوم انسانی دانش آموزان برتر یا باید در یکی از این دو رشته تحصیل کنند یا اینکه تمام وقت و انرژی خود را به کلی تلف کرده اند و اگر یکی از رتبه های برتر کنکور سراغ رشته های دیگری به جز این دو رشته برود به نوعی هنجارشکنی کرده است.
در مورد باقی داوطلبان نیز موضوع به نحو دیگری مطرح میشود که بهتر است به جای علاقه به فکر اینده باشیم و یا اینکه مهم اینده رشته تحصیلی است نه کیفیت و سطح علمی دانشگاه و یا اینکه حتی اگر قرار باشد هزینه های قابل توجهی برای تحصیل در این رشته ها بپردازیم یا حتی به طور کلی از موضوع علاقه و خواسته قلبی صرف نظر کنیم بازهم ارزش درآمدی که در آینده بدست خواهد آمد را دارد.
بنابراین کاملا واضح است که انگیزه تعداد قابل توجهی از داوطلبان و خانواده های ایشان از انتخاب این دو رشته پرطرفدار صرفا، تضمین آینده شغلی و برخورداری از درآمد بالا و جایگاه اجتماعی درخور و در یک کلمه تضمین آینده از دیدگاه خودشان است اما آنچه که نسبت به آن بی توجهند دقیقا همان آینده است آینده ای که در آْن همیشه حسرت خواهند خورد که چرا برای تصمیم گیری در مورد آینده خود به همه ملاک ها توجه داشتند به غیر از همان خود.
آیا صرفا داشتن درآمد بالا و امنیت شغلی میتواند به معنای تضمین آینده باشد و آیا اصلا تضمینی برای رسیدن به همان امنیت و درآمد به واسطه اخذ مدرک تحصیلی این رشته ها وجود دارد؟
آنچه مسلم است اینکه تحصیل در دانشگاه نمی تواند مانند تحصیل در دبیرستان بدون کوچک ترین علاقه ای به بهترین شکل ممکن اتفاق بیفتد و دروس دانشگاه به قدری سنگین و گاه خشک و بی روح هستند که جز با علاقه وافر امکان یادگیری آن ها وجود نخواهد داشت پس اگر کسی نتواند دوران تحصیل در دانشگاه را با موفقیت های حداقلی پشت سر بگذراد قطعا نمی تواند در مشاغل آن رشته به موفقیت برسد در نتیجه بر خلاف باور رایج تضمین صددرصدی برای رسیدن به درآمد حتی از طریق بهترین رشته ها در بهترین دانشگاه ها هم وجود ندارد.
از طرف دیگر بعد از دوازده سال تلاش طی دوران تحصیل در مدرسه زمان آن رسیده که باقی عمر خود را صرف دانستن مطالبی کنیم که عمیقا به آن ها علاقه داریم.
آنچه عاقلانه به نظر میرسد آن است که تنها برای رسیدن به شغل خوب و درآمد قابل توجه بخش مهمی از زندگی خود را صرف دانستن و بعد انجام دادن کاری که شیفته آن نیستیم یا بدتر، از آن بیزاریم نکنیم.
رشته حقوق ورشته روان شناسی قطعا راه هایی برای رسیدن به موفقیت های شگفت هستند اما تنها برای کسانی که سرشار از علاقه و انگیزه برای پیمودن مسیرند اما به همان اندازه دیگر رشته ها نیز میتوانند فرصتی برای موفقیت افرادی ایجاد کنند که در آن رشته سرآمد هستند.
و اما آخرین و مهم ترین مطلب، داشتن آینده خوب در گرو داشتن حال خوب است لذت زندگی فقط بسته به رسیدن به پایان زیبا نیست بلکه بسته به شوق ما هنگام پیمودن مسیر است پس برای انجام تصمیم مهمی مانند انتخاب رشته علاوه بر در نظر گرفتن نتیجه، به لذتی که شایسته شماست و باید از دوران تحصیل خود ببرید بیندیشید تا هیچ چیز را از دست ندهید.