به نام خداوند جان و جهان خداوند مهرآورِ مهربان
در جلسهی آزمون کلافه و ناراحت شدم. سؤال، غلط رسمالخطی را خواسته بود و من خیال میکردم باید به دنبال غلط املایی باشم. هر چه میگشتم نمییافتم. دستم را بالا بردم و اجازه گرفتم. مراقب جلسه آمد کنارم. با اعتمادبهنفس فراوان بادی در گلو انداختم و گفتم: «میخواهم با طراح سؤال صحبت کنم.» مراقب که چشمهایش نیمهگرد شد و فکر کنم از تعجب بود، گفت: «با طراح چهکار داری؟» این بار یک ابرویم را هم بالا انداختم و گفتم: «سؤال را غلط طرح کردهاند.» مراقب، برخلاف من ابروهایش را در هم کشید و گفت: «چهطور؟» انگشتم را روی سؤال مورد نظر گذاشتم و گفتم: «این سؤال غلط است. اگر منظور طراح، غلط املایی است، این عبارات، هیچ غلط املایی ندارد.» مراقب دستش را روی شانهی من گذاشت و گفت: «شاید منظور طراح، چیز دیگری باشد.»
پس از پایان آزمون با دلخوری از جلسه بیرون آمدم و روز بعد با قیافهی حقبهجانب نزد دبیرمان رفتم و ایراد سؤال را مطرح کردم. دبیر خوشذوقمان گفت: «ناراحتیات را از پاسخ غلطی که به سؤال دادهای درک میکنم؛ ولی به قول بزرگان بهتر است به جای شکایت از تاریکی، چراغی برافروزیم. بیا منظور از غلط رسمالخطی را یاد بگیریم تا خطایمان را در آزمون بعد تکرار نکنیم.» آرام شدم و نشستم تا بدانم غلط رسمالخطی چیست.
هنگام افزودن پیشوند «ب» به افعالی که با همزه شروع میشوند، املای کلمه تغییر میکند و «ی» جایگزین میشود؛ اما باید بدانیم هنگام نوشتن، اگر همزه را بنویسیم، واژهی ما غلط رسمالخطی خواهد داشت:
ب + اندیشم: بیاندیشم (غلط رسمالخطی) ← بیندیشم
ب + افتاد: بیافتاد (غلط رسمالخطی) ← بیفتاد
ب + اندازند: بیاندازند (غلط رسمالخطی) ← بیندازند
