مهد کودک خوب است يا بد؟
کودک در ابتداي تولد موجودي زيستي است که براي ادامه حيات و تحول جسماني و رواني خود نياز به توجه و مراقبت دلسوزانه دارد.
هر چند پيوند مادر و کودک در نه ماه بارداري ايجاد شده، اما پس از تولد نيز تا مدتي نوزاد بخشي از وجود اوست، بخشي که بنا به شرايط رواني و اجتماعي مادر، مي تواند خواستني و مطلوب و يا ناخواسته باشد.
همين امر بر کيفيت ارتباط مادر و کودک تاثير مي گذارد و نه تنها در ميزان توجه و ارضاي نيازهاي مادي و جسماني کودک موثر مي افتد، بلکه بر رشد و تحول هيجاني و هوشي او نيز تاثير مي گذارد. سرعت رشد انسان از تولد و حتي پيش از تولد تا هفت سالگي مسئله اي است که کم و بيش در سرتاسر جهان به آن توجه کرده اند.
اکنون اين مرحله را از حساس ترين و مهم ترين مراحل رشد انسان مي دانند. پژوهش هاي گوناگون عصر ما نشان داده که اگر در اين مرحله رشد از نظر جسمي، رواني و تربيتي نسبت به کودک غفلت و کوتاهي شود در مراحل بعد تنها پنجاه درصد از اين کوتاهي ها را مي توان جبران کرد و پنجاه درصد ديگر جبران ناپذير خواهد بود.
حال ممکن است بنا به شرايط مادر، مراقبت از کودک از ۲ تا ۳ ماهگي به مربيان مهد کودک سپرده شود که اين امر به نوعي موجب همکاري و پيوستگي مادر و مربي مي گردد که بايد به آن توجه کرد.
تعريف مهد کودک: مهد کودک محلي است براي مراقبت، شناخت استعدادها، پرورش عاطفي، جسمي، هوشي، رفتاري (اجتماعي) گفتاري و رشد خلاقيت کودکان در سن پيش از دبستان. اين دوران در شش بخش قابل بررسي است:
| ۱ | ۱۲-۳ ماهگي | شير خوار |
| ۲ | ۱۲-۲۴ ماهگي ۱-۲ سالگي | نوپا ۱ |
| ۳ | ۲۴-۳۶ماهگي ۲-۳ سالگي | نوپا ۲ |
| ۴ | ۳۶-۴۸ ماهگي ۳-۴ سالگي | نوباوه |
| ۵ | ۴۸-۶۰ ماهگي ۴-۵ سالگي | پيش آمادگي |
| ۶ | ۶۰-۷۲ ماهگي ۵-۶ سالگي | آمادگي |
هدفهاي کلي آموزش و پرورش پيش از دبستان (مهد کودک) را اين گونه مي توان فهرست بندي کرد:
۱– جايگزين حضور مادر شدن در همه اوقاتي که به نيروي کار او در جامعه مورد نياز است. منظور فقط نگهداري و پرستاري نيست بلکه بهترين جايگزيني يعني توجه به همه جوانب پرورش جسمي و معنوي کودک.
۲- پايه گذاري ارزشهاي انساني، اخلاقي، اجتماعي، فرهنگي و اعتقادي و مذهبي در کودکان
۳- شکوفا کردن استعدادها و توانايي هاي کودک
۴- آماده کردن کودک براي ورود به دبستان
با توجه به تعاريف بالا، هنگام ورود کودک به مهد کودک، مهم ترين مسئله تامين امنيت رواني او در محيط جديد و ايجاد آرامش براي کودک است. به ويژه کودکان زير ۳ سال که به علت وابستگي شديد به خانواه در آغاز ورود نياز به توجه و مراقبت عاطفي بيشتري دارند.
پذيرش در مهد کودک بايد از ساعات کم و به تدريج و همراه با مادر شروع شود و هر روز نسبت به روز قبل، مدت ماندن کودک بيشتر شود. بعد از مدتي (که نمي توان به طور ثابت و مشخص مدت آن را براي همه بچه ها يکسان در نظر گرفت) کم کم از حضور مادر در مهد کودک کم شود و کودک در غياب مادر، به صورت کوتاه مدت در مهد بماند و مدتي به همين صورت ادامه پيدا کند تا کودک کم کم شرايط جديد را بپذيرد.
به هيچ وجه ماندن کودک در روزهاي اول ورود به مهد کودک به صورت طولاني مدت و بدون همراهي پدر و مادر توصيه نمي شود. اگر کودکي تا سه هفته نتوانست با مهد کودک سازگاري برقرار کند بايد از نگهداري او در مهد کودک صرف نظر کرد و راه ديگري براي مراقبت او پيدا کرد.
کودکان از دو و نيم سالگي به تنهايي رضايت نمي دهند و بازي فردي آن ها را ارضا نمي کند، از ديدن ساير بچه ها خوشحال مي شوند و به بودن با همبازي ها تمايل نشان مي دهند. بنابراين سن اجتماعي شدن و وارد شدن در گروه، در شرايط کنوني جامعه ما را، از حدود دو و نيم تا ۳ سالگي مي توان در نظر گرفت.
بنابراين نقش مهد کودک در اين سن اهميت پيدا مي کند. مادراني که به هر دليلي ناچارند کودکان شيرخوار خود را حتي از ۲ يا ۳ ماهگي به مهد بسپارند، نخست بايد نسبت به انتخاب مهد بسيار دقت کنند و اطلاعات داشته باشند. چون اين کودکان حتي نمي توانند بازگو کنند که بر آن ها چه گذشته، بنابراين، بايد به جايي سپرده شوند که از نظر تامين نيازهاي عاطفي و جسمي ويژه اين سن، مورد اعتماد باشد.
مهد کودک بايد با انتخاب مربي دلسوز و مهربان و آگاه نسبت به مسائل و آموزش کودکان به عنوان جانشين مادر و يک مراقبت کننده، بتواند کمبود کودک از نظر مراقبت عاطفي مادر را به خوبي پر کند، در واقع آغوش مربي مي بايد جاي آغوش مادر را بگيرد.
تحقيقات روان شناسي بر روي کودکان زير ۳ سال نشان مي دهد، کمبود عاطفي کودکان به علت عدم وجود محبت مادر يا جانشين وي سبب مي شود در آينده، اين کودکان آسيب پذير تر بوده و دچار بيماري هاي رواني شوند. دلبستگي، پيوند عاطفي محکمي بين کودک و مراقبت کننده است و اساس انطباق اجتماعي و شناختي آينده کودک است.
بسياري از کودکاني که در روزهاي نخست ورود به مهدکودک از آغوش والدين گرفته مي شوند و با گريه و شيون بلافاصله به مربي سپرده مي شوند، دچار شب ادراري، تب و دردهاي جسمي، بي خوابي، ترس هايي با علت هاي نامعلوم و لکنت زبان شده اند. اين نشانگر اضطرابي است که کودک در روبرو شدن با محيط جديد به علت نداشتن احساس امنيت رواني – عاطفي دچار شده است.
از اين رو کيفيت و شيوه ارتباط اوليه کودک با مربي يا مراقبت کننده خود، به تدريج ابعاد گسترده تري مي يابد و اهميت آن بيش از پيش نمايان مي گردد. مراقبت کنندگاني که به دليل علاقه نداشتن به کودک، مشغله و گرفتاري زياد، تامين مالي نبودن و مسائل ديگر، تمايلي در رسيدگي به نيازهاي کودکان ندارند، به جاي اين که فضاي مناسب براي رشد کودکان فراهم کنند، زمينه هاي ناهنجاري را در کودک فراهم مي آورند و توانمندي ها و قابليت هاي او را محدود و حتي نابود مي کنند.
ويژگي هاي يک مربي مناسب براي کودکان:
-
علاقه مندي به کار با کودکان
-
داشتن سلامت رواني و جسماني
-
صبوري و شکيبايي
-
داشتن تجربه و احساس مادري براي کودکان
-
سرحال و با نشاط بودن
-
احساس تعهد ايماني و اخلاقي در کار با کودکان
-
آگاهي از مسايل و نيازهاي کودکان
-
توجه به رشد کودکان در ابعاد مختلف جسماني، حرکتي، عاطفي، رواني،ذ هني، اجتماعي و زبان آموزي
-
داشتن ظاهري آراسته و مرتب
-
با محبت و دلسوز بودن
-
داشتن توانايي و صلاحيت لازم در نگهداري از کودکان
-
داشتن نگاه برابر به همه کودکان
به عبارت ساده تر، مربي اين گروه سني بايد فردي متعهد، کاردان، آگاه و سازمان دهنده در امور مربوط به کودکان باشد.
بخش عظيمي از آموزش و پرورش و راهکارهايي که در مهد کودک ها اعمال مي شود، براي پيشبرد همه جانبه رشد عاطفي، جسماني، ذهني، اخلاقي، ذهني، هنري و خلاقيت کودکان است و آنان را براي ورود به دبستان آماده مي کند. تحقيقات روان شناسي در سال هاي اخير بيشتر درباره اين مرحله از زندگي کودک (مقطع پيش دبستان) انجام شده و ثابت کرده اند که منش و هوش، تا آن درجه که در گذشته فکر مي کرده اند، ذاتي و ارثي نيست، بلکه متاثر از شرايط محيط است.
هر قدر محيط نشو و نماي کودک آگاهانه تر، غني و در جهت شکوفايي کامل او باشد، هوش کودک بيشتر و خلق و خوي او متعادل تر خواهد بود. به همين سبب تعليم و تربيت دوره پيش دبستان در زمان ما اهميتي ديگر يافته است. در واقع انطباق با محيط، درک نيازهاي کودکان و فعال کردن آنان بايد محور اصلي فعاليت هاي يک مربي قرار گيرد.
ماکارنگو معتقد است: شيوه آموزش و پرورش کودک در دوره پيش از مدرسه تعيين کننده موفقيت هاي تحصيلي او در دوران مدرسه است و نيز مطمئنا سبب موفقعيت هاي بعدي او را در فعاليت هاي علمي و هنري مي شود و خوشبختي او در زندگي خصوصي اش را رقم مي زند.
