بسیاری از والدین، آگاهانه جلوی خودکفایی کودک را می گیرند. به همین دلیل ما باید از خطرات حمایت بیش از حد آگاه و نسبت به فرصت های محرک استقلال هوشیار باشیم.
هر مادری هیجان اولین گام های کودک را به خاطر می آورد. اگر والدین نسبت به مراحل گوناگون رشد هوشیار باشند، موقعیت های بسیاری برای احساس مشابهی از غرور و هیجان در زندگی کودک رخ می دهند.
فرایندی که منجر به برداشتن اولین گام های کودک به تنهایی می شود باید در سایر جنبه های رشد کودک تکرار شود. مادر عقب می رود و دور از کودک می ایستد و دست هایش را باز می کند. بدین ترتیب او را دلگرم می کند. او با مستقل کردن کودک از حمایتش به او فضای حرکت می دهد و کودک تلاش می کند.
وقتی در رسیدن به مادر موفق می شود، از پیروزی به هیجان می آید و مادر نیز از موفقیت او هیجان زده می شود. همین فرایند باید در زمینه های دیگر هم وجود داشته باشد. ما باید عقب بایستیم، به کودک فرصت بدهیم، از کمک کردن امتناع کنیم و او را دلگرم سازیم.
هیچ کاری را که کودک خودش می تواند انجام دهد ، برای او انجام ندهید. این قانون آنقدر مهم است که باید چندین بار تکرار شود.
به محض اینکه کودک تمایلی به انجام کاری نشان داد، باید از آن بهره بگیریم و اجازه دهیم تا حد ممکن پیش برود. او ممکن است نیاز به کمک، نظارت، دلگرم سازی، و آموزش داشته باشد که ما باید برای او فراهم کنیم. ما این حق را نداریم که همه کارها را برای او انجام دهیم و جلو مشارکت های سازنده او را که مشتاقانه انجام می دهد بگیریم.
