castigate = punish, criticize
شماتت کردن، تنبیه کردن، توبیخ کردن
Shirley was castigated by her mother for staying out too late.
مادر شرلی او را به خاطر اینکه تا دیروقت بیرون از منزل مانده بود شماتت کرد.
colleague = associate, partner
همکار
Dr. Smith is a colleague of Dr. Harold.
دکتر اسمیت همکار دکتر هارولد است.
commence = start, embark
آغاز شدن، آغاز کردن
The ceremony will commence as soon as the minister arrives.
مراسم به محض ورود وزیر، آغاز خواهد شد.
confine = restrict, limit
محدود کردن، منحصر کردن
Please confine your comments to the topic assigned.
لطفاً اظهارنظرهایتان را به موضوعی که داده شده محدود کنید.
dedicate = offer, address
تقدیم کردن به
Chris dedicated her thesis to her father.
کریس پایاننامهاش را به پدرش تقدیم کرد.
deliberately = intentionally, on purpose
عمداً، از قصد
He deliberately left the letter on her desk so that she would find it.
او (مرد) نامه را عمداً روی میزش گذاشت طوری که او (زن) بتواند پیدایش کند.
demolish = knock down, pull down
نابود کردن، داغون کردن، خراب کردن
Although the car was demolished in the accident, no one was seriously injured.
علیرغم اینکه ماشین در تصادف داغون شد، هیچ کس شدیداً مجروح نشد.
rotate = go round, move round
چرخاندن
To cook the meat evenly, rotate it every thirty minutes.
برای یکنواخت پختن گوشت، هر سی دقیقه یکبار آن را بچرخانید.
rustic = unsophisticated, plain
ساده، بیریا، روستایی
When the Smiths moved to the country, they were surprised by their neighbors’ rustic manners.
وقتی خانوادهی اسمیت برای زندگی به روستا رفتند، از رفتار ساده و بیریای همسایگانشان متعجب شدند.
scandal = outrage, disgrace
رسوایی، افتضاح
If this scandal appears in the newspapers, it will ruin his political career.
اگر این رسوایی در روزنامهها منتشر شود، موقعیت (حرفه) سیاسی او را خراب خواهد کرد.
segment = section, division
قسمت، بخش
A meter is divided into one hundred segments of one centimeter each.
هر متر به صد قسمت یک سانتیمتری تقسیم میشود.