از نان شب واجب‌تر / ادب پارسی

در پی همین تحلیل‌ها بود که فهمیدم باید خودم را جای طراح محترم سؤال بگذارم و از زوایای مختلف به واژه بنگرم تا سؤال‌های لغت را غلط جواب ندهم.

از نان شب واجب‌تر / ادب پارسی

نامه‌ای را هدهد آورده‌ست آغازش تویی           از سلیمان است بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی عملکرد، خیلی جاها به درد می‌خورد. وقتی سازندگان خودرو برای ایمنی بیش‌تر آن، طرحی را ارائه می‌دهند، پس از اجرای طرح، خودروی نازنین و خوش‌آب و رنگ را به در و دیوار می‌کوبند تا میزان استحکام آن را در حوادث بسنجند؛ چون نمی‌خواهند بی‌گدار به آب بزنند.

وقتی داروسازان دارو و درمان‌های تازه‌ای برای یک بیماری می‌یابند آن را روی حیوانات آزمایشگاهی امتحان می‌کنند و نتیجه‌ی کارشان را می‌بینند. مادر ما هم که غذا می‌پزد، وقتی چاشنی‌هایی مثل نمک و فلفل و... را به آن اضافه می‌کند، یکی دو بار غذا را می‌چشد و ما هم هر چه التماس می‌کنیم که یک بشقاب بدهد ما هم بچشیم، راضی نمی‌شود و اظهار می‌دارد که یک بشقاب برای چشیدن زیاد است؛ ولی با این کارش هم دل ما را بیش‌تر آب می‌کند، هم نتیجه‌ی آشپزی خود را مورد سنجش قرار می‌دهد.

وقتی این چیزها را دیدم به این نتیجه رسیدم این‌که می‌گویند تحلیل آزمون از خود آزمون مهم‌تر است راست می‌گویند و حالا این قدر بر اثر تحلیل آزمون پیشرفت کرده‌ام که می‌توانم ادعا کنم تحلیل آزمون از نان شب هم واجب‌تر است.

در پی همین تحلیل‌ها بود که فهمیدم باید خودم را جای طراح محترم سؤال بگذارم و از زوایای مختلف به واژه بنگرم تا سؤال‌های لغت را غلط جواب ندهم. پس یاد گرفتم سوفار دهانه‌ی تیر است نه پیکان و ترگ کلاه جنگی است نه لباس جنگی. فهمیدم که پرخاش، آورد، کار، همگی به معنای جنگ هستند. بزه، وزر، جنحه، همگی به معنای گناه. دریافتم که موی مالیده یعنی مرتب و موی بالیده یعنی بلند شده. صفوت و فایق و مصطفی همگی به معنای برگزیده است و درزه یعنی بسته نه شکاف و درزی یعنی خیاط نه منفذ.

بعد از تحلیل آزمون متوجه شدم که هر چه‌قدر تاریخ ادبیات می‌خوانم باید به همان اندازه هم تست بزنم؛ چون طراح محترم چالش‌های گوناگونی در سؤال ایجاد می‌کند که ممکن است باعث گِرد شدن چشم ما شود. مثلاً بگوید از صاحب فلان کتاب در کدام گزینه دو کتاب دیگر دیده می‌شود؟ یا مثلاً اسم مترجم کتاب را به جای اسم نویسنده بیاورد تا تیزهوشی ما را محک بزند. گاهی یواشکی کتاب‌هایی را که اسامی شبیه هم دارند، به جای هم می‌آورد که ببیند حواس ما جمع است یا نه.

وقتی سؤالات قرابت معنایی را تحلیل می‌کردم نزدیک بود از تعجب شاخ درآورم؛ چون دیدم به تمام واژه‌های نیست، ندارد، به جز، به استثنای، در صورت سؤال اصلاً توجه نمی‌کنم و این می‌شد که سؤال را غلط جواب می‌دادم؛ اما حالا که دقتم را بالا برده‌ام و به سؤال قرابت پاسخ درست می‌دهم به جای شاخ از خوشحالی بال درمی‌آورم.

با تحلیل تست‌های زبان فارسی در هر آزمون چند نکته یاد می‌گیرم؛ مثل موارد زیر:

1) در ترکیب بالابلند، بالا اسم است زیرا معنای آن قامت است.

2) واژه‌هایی که تنوین نصب دارند (مثل کاملاً، دقیقاً و...) و واژه‌هایی که جار و مجرورند (مثل علی‌هذا، عن‌قریب و...) نقش دستوری‌شان، قید است.

3) در کلماتی مثل نفرت‌بار، اندوه‌بار، غم‌بار، تکواژ بار، بن مضارع از مصدر باریدن است.

4) واژه‌های بسته، خسته، زمینه، ناله و چشمه مشتق هستند ولی کلمات لانه، نامه، جامعه و شیوه ساده هستند.

5) فهمیدم در مناداها و شبه‌جمله‌ها، حذف به قرینه‌ی معنوی صورت گرفته است.

راستی شما از آزمون‌ها چه چیزهایی یاد می‌گیرید؟ آیا شما آزمون‌های‌تان را تحلیل می‌کنید؟

مطالب مرتبط

Menu