دانشآموزان روستای دلیرچ سال تحصیلی امسال خود را در مدرسهی جدید خود آغاز کردند. 13 دانشآموز لبخند به لب و با ذوقی دلنشین. درک این لبخندهای ماندگار کار سختی نیست.
از یاسوج به مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد تا بخش مارگون با ماشین یک ساعت راه است و از مارگون هم باید در جادهای صعبالعبور نیمساعت بروی تا به روستای دلیرچ برسی اما در طول مسیر دانشآموزانی را میبینی که با پای پیاده در حال رفتن به مدرسه یا برگشتن به خانهی خود در روستا هستند. ابوذر و حسین و کاظم را در مسیر دیدیم. آنها کلاس هفتم بودند. بعد از پایان دورهی دبستان و ورود به مقطع متوسطه هر روز این راه طولانی را طی میکنند و به مدرسه میروند. از آنها دربارهی مدرسهی جدید پرسیدم و گفتند مدرسهی قبلی خیلی کوچک بود و از ساخت این مدرسه برای بچههای روستایشان خیلی خوشحال بودند. اینجاست که طعم لبخند را در میان دانشآموزان روستا میبینی.
وقتی پای صحبت دانشآموزان دبستانی مدرسه مینشینیم از رؤیاهایشان میگویند. رعنا و زکریا کلاس اول دبستان هستند. رعنا میخواهد در آینده معلم شود و زکریا هم به مهندس شدن فکر میکند.
سحر و محمدمهدی کلاس سوم دبستان هستند. سحر در آینده میخواهد دکتر شود و محمدمهدی هم میخواهد معلم شود.
نجمه، شکوفه و محیا کلاس چهارم دبستان هستند. نجمه و شکوفه میخواهند وقتی بزرگ شدند معلم شوند و سیما هم میخواهد دکتر شود. همین طور زینب پنجم دبستان است و میخواهد وقتی بزرگ شد، دکتر شود.
این آرزوها برای این دانشآموزان دستیافتنی است.
من هم در کنار آنها حس خوبی دارم. فکر میکنم من خوشحالتر از آنها باشم.
زکریا میخواهد در آینده مهندس شود. رعنا اما میخواهد معلم شود. او معلمش را خیلی دوست دارد.
آنچه هست در این تصویر چیزی جز عزم نیست. عزم دانشآموزان روستای دلیرچ برای موفق شدن!
اینجاست که طعم لبخند را در میان دانشآموزان روستا میبینی.
