از قدیم وقتی داستانهای رستم را میخواندیم، یکی از قسمتهای هیجانانگیزش آنجا بود که تعریف میکرد رستم درخت انجیری را بهجای سیخ کباب استفاده کرد تا گوری را کباب کند و بخورد. فارغ از اینکه اصلاً چرا باید از وصف کباب کردن گورخر، آنهم بر درخت انجیر خوشمان بیاید، و این موضوع مهم که رستم چه نقشی در کم کردن جمعیت گورهای ایرانی داشته یا نداشته، همیشه این سؤال در ذهن آدم بهوجود میآید که بالاخره این گورخرهایی که رستم آنها را کباب میکرده و بهرام گور، همهی عمر آنها را میگرفته راهراه بودهاند یا شبیه همین خرهای معمولی بودند؟
جواب دقیق به این پرسش یک نه بزرگ است. گور یا گورخر،نامی است که به چندین گونهی مختلف از اعضای وحشی خانواده اسبها اطلاق میشود؛ از گور آسیایی بگیرید تا خر وحشی مغولی و گور هندی و چندین گونه خر وحشی دیگر که بومی آسیای مرکزی و خاورمیانه هستند (یا بودهاند و منقرض شدند) و نیز سهگونه راهراه آفریقایی. دقت کنید که وقتی میگوییم «گونه» یعنی جمعیتهایی که از نظر ژنتیک کاملاً از همدیگر مجزا هستند و تفاوتشان در حد تفاوت اسب و خر است و جفتگیری آنها در صورت وقوع به موجودی دورگه و احتمالاً نازا مثل قاطر منجر میشود. همینکه سهگونه اسب یا خر وحشی در آفریقا هست که راه راه هستند نشان میدهد این ویژگی قشنگ گور آفریقایی یک ویژگی نژادی مختص یک گونه نیست. اتفاقاً از سه گونه راهراه آفریقایی دو تایشان بیشتر به اسبها شبیهند تا خر. یعنی تفاوتشان در این حد است. از آن جالبتر خر وحشی سومالی است که بدنش مثل گورهای آسیایی بدون طرح است اما پاهایش مثل پسرعموهای جنوبیترش راهراه است انگار از لباسی ورزشی آنها فقط جورابهایشان را به پا کرده است. یک نظریهی خیلی جدی وجود دارد که میگوید راه راه شدن بدن این اسبها و خرهای آفریقایی، یک واکنش تکاملی در برابر خطر گزیدگی با نیش پشه آنوفل و مگس تسهتسه و ابتلا به بیماریهایی مثل مالاریا و خواب است. درحقیقت بدن راهراه گورخرها بهخصوص در گله، بهشدت چشم مرکب حشرات را گول میزند و حشرات گزنده به سراغ حیوانات بدون طرح آسانتر میروند. میگویند این خطوط راهراه ممکن است از آنها در برابر شکارچیهایی مثل شیر هم محافظت کند، اما این جواب درست نیست زیرا شیر و نیاکان شیرهای امروزی هم مثل خر طی چندین میلیون سال اخیر، نه فقط در آفریقا بلکه در سراسر خاورمیانه و هند وجود داشتهاند و صحنههایی که از شکار شدن گورهای راهراه آفریقایی در مستندهای راز بقا دیدهایم تا چند صد سال پیش در همین سرزمینها ما هم، هر روز به چشم میآمدند.
