يكي از زيباييهاي جشن رتبههاي يكرقمي هنرستان مربوط به قسمتي است كه دانشآموزاني پرتلاش و سختكوش هم درس ميخواندند و هم كار ميكردند. آنها با افتخار داستان موفقيت خود را تعريف ميكردند و ميباليدند كه امروز به رغم همهي آن سختيها در جايگاه رتبههاي يكرقمي قرار گرفتهاند.
فرشاد بذنیان، رتبهی 5 مکانیک خودرو از اردبیل:
من هیچ وقت نیاز مالی نداشتم اما همیشه خودم علاقه داشتم که کار کنم و از پدر و مادرم کمکخرجی نگیرم. یک مدت نمایندگی کفش اسکیت داشتم و مدتی هم در مغازهی برادرم منشی بودم و کار میکردم.
بعد در هنرستان چون درس ترسیم فنی را خوب بلد بودم، به بعضی از دوستانم و دانشآموزان مدرسه درس ميدادم و پول ميگرفتم. علاوه بر آن چون اسکیت کار میکردم مربی اسکیت هم بودم.
من درسم خوب بود و از من میخواستند که رشتهی ریاضی یا تجربی را انتخاب کنم اما یکی از اقوام مرا با رشتهی مکانیک خودرو آشنا کرد و من این رشته را انتخاب کردم و توانستم در کنکور هم موفق شوم.
امین پاشایی، رتبهی 6 مکانیک خودرو از خوی:
من همیشه درسم خوب بود اما همیشه به اجبار پدر و مادرم درس میخواندم. علاقه به درس خواندن نداشتم. سال سوم راهنمایی معدلم 19 شد اما میخواستم ترک تحصیل کنم و کار کنم. پدرم مغازه داشت و من در مغازه کار میکردم. بعد هم در صنعت شروع به کار کردم.
در سال اول دبیرستان هم معدلم بالای 19 شد و همه به من میگفتند که رشتهی ریاضی را انتخاب کنم اما من به دلیل اینکه درسم زودتر تمام شود به هنرستان رفتم و رشتهی مکانیک خودرو را انتخاب کردم.
آیناز شهباززاده، رتبهی 9 کامپیوتر از ساری:
من در دورهی دبستان و راهنمایی و اول دبیرستان همیشه درسخوان بودم. در سال اول دبیرستان معدلم 19.5 بود اما به هنرستان رفتم و رشتهی کامپیوتر را که به آن علاقه داشتم انتخاب کردم.
مادرم كه دبیر است و بعد از فوت پدرم سرپرستی مرا به عهده داشته، خیلی از من حمایت کرد.
من از سال سوم راهنمایی دانشآموز کانون بودم و در آزمونهای کانون شرکت میکردم. در سال اول دبیرستان ترازم بالای 6000 بود و در دوم هنرستان هم ترازم به همین صورت بود.
من همیشه از سایت کانون مطالب مشاورهای و مطالب مربوط به برترها را میخواندم. من از سال اول دبیرستان در پژوهشسرا کار میکردم و در جشنوارهی 13 و 14 خوارزمی رتبهی استانی کسب کردم.
من در سال دوم و سوم هنرستان به کار طراحی سایت هم مشغول بودم.
محمدحسین ملکوتی، رتبهی 4 مکانیک خودرو از اصفهان:
من تا سوم راهنمایی معدلم بالای 19.5 بود؛ اما آن سال پدرم از من خواست که به سر کار بروم. پدرم هم فنی بود و من هم در زمینهی برق خودرو مشغول به کار شدم.
در سال اول دبیرستان با وجود علاقه به رشتهی ریاضی با توجه به اینکه به کار مکانیک خودرو علاقه پیدا کرده بودم رشتهی مکانیک خودرو را انتخاب کردم و همزمان با درس خواندن کارم را ادامه دادم.
در هنرستان هم معدلم خوب بود و با علاقه درس میخواندم و کار میکردم تا اینکه توسط معلم خوب هنرستانمان آقای رجبی با كانون آشنا شدم و توانستم با شرکت در آزمونهای کانون رتبهی 4 مکانیک خودرو را هم به دست آورم.
میلاد فرزانهزاده، رتبهی 7 نقشهبرداری از ارومیه
همیشه پدرم به من میگفت اول ذلت بعد لذت. این حرف همیشه در گوشم بود. من اول راهنمایی تا سوم راهنمایی به کار جوشکاری مشغول بودم. در سال اول دبیرستان هم به سراغ کار دوچرخهسازی رفتم و آن را ادامه دادم.
من درسم همیشه خوب بود و در نهایت رشتهی نقشهبرداری را انتخاب کردم. توانستم هم درس بخوانم و هم كار كنم و رتبهي يكرقمي را در كنكور به دست بياورم.
میلاد بیات، رتبهی 3 تأسیسات از همدان
من از سال اول راهنمایی در کنار پدرم به کار لولهکشی مشغول شدم. وضع مالی خوبی نداشتیم و من تا سال اول دبیرستان درسم خوب بود اما بعد کمی افت کردم.
در دوم هنرستان به دلیل علاقه به رشتهی تأسیسات، آن را انتخاب کردم و در کنار درس خواندن، کارم را هم در رشتهی تأسیسات ادامه دادم. هم درس ميخواندم و هم كار ميكردم.
زاهد حسنپور، رتبهی 1 صنایع شیمیایی از جم
خانوادهی پرجمعیتی داشتیم و 13 نفر بودیم و پدرم هم کارگری ساده بود. همهی افراد خانوادهی من بیسواد هستند غیر از برادرم که سال اول دبیرستان است. من صبح تا ظهر به مدرسه میرفتم و عصرها هم در نانوایی کار میکردم و درس هم میخواندم. من رشتهي صنايع شيميايي را به خاطر بازار كاري كه در منطقهي ما وجود دارد و پتروشيمي دارد، انتخاب كردم.
علی شیخحمزهای، رتبهی 1 ماشینهای الکتریکی از پلدشت:
تعداد اعضای خانوادهی ما زیاد بود و من از بچگی در کنار پدرم که دست تنها بود کار میکردم و در تأمین معاش خانه کمک میکردم.
من از 14 سالگی کارگری میکردم. من به رشتهی برق علاقه داشتم و به همین دلیل رشتهی ماشینهای الکتریکی را انتخاب کردم.
یک سال پشت کنکور ماندم و در آزمونهای کانون شرکت کردم و توانستم رتبهی یک ماشینهای الکتریکی را به دست آورم.
آنچه باعث موفقیت من شد لطف خدا، زحمات پدر و مادرم و پشتیبانم بود؛ همینطور آزمونهای برنامهای کانون که با شرکت در آنها توانستم موفق شوم.
نگین خرم، رتبهی 7 گرافیک از اسفراین
خانوادهام وضع مالی متوسطی داشت و من هم انتظاراتی داشتم که پدرم نمیتوانست آنها را برایم فراهم کند. به همین دلیل از نوروز امسال در یک مؤسسهی هنری مشغول به کار شدم. آنجا از کار من خیلی راضی بودند و توانستم چیزهایی را که میخواستم برای خودم فراهم کنم.
نرگس روحانی، رتبهی 7 کامپیوتر از محلات
من از بچگی درسخوان بودم و همیشه معدلم 20 بود. در دوران ابتدایی فقط با درس خواندن توانستم زحمات پدر و مادرم را جبران کنم.
از سال سوم راهنمایی با برادرم که رشتهاش کامپیوتر بود به سراغ کار کامپیوتری رفتیم و یک شرکت مجازی درست کردیم.
من هیچ وقت دوست نداشتم از پدر و مادرم پول بگیرم و از کار کردن لذت میبردم. من هیچ وقت فکر نمیکردم رتبهی یکرقمی شوم اما وقتی در آزمونهای کانون شرکت کردم و چنین رتبهای آوردم باورم شد که میتوانم در کنکور هم موفق شوم.
هادی نمکی، رتبهی 9 مکانیک خودرو از آران و بیدگل
من از کلاس چهارم و پنجم ابتدایی در گچکاری ساختمان شروع به کار کردم. پدرم هم کارگر بود و دستمزدش پایین بود. من از آن زمان، هم کار میکردم و هم درس میخواندم؛ به همین دلیل کم کم درسم افت کرد. در سال اول دبیرستان جملهای دیدم که زندگی مرا تغییر داد: «منتظر این نباش که کسی تو را پرواز بیاموزد، پرنده شدن را بیاموز.»
از آن زمان تصمیم گرفتم که در کنار کار کردن، هر روز حداقل یک ساعت درس بخوانم و کم کم ساعت مطالعهام را بیشتر کردم.
در پایان سال اول دبیرستان معلمم به من گفت که به رشتهی ریاضی بروم اما من کارم بنایی بود و باید سر کار میرفتم و در تابستان مشغول به کار بودم و برای ثبت نام دیر اقدام کردم و نتوانستم به رشتهی ریاضی یا تجربی بروم. به هنرستان رفتم و در سال دوم همچنان به کارم ادامه دادم و درس هم میخواندم. من حتی به بچههای کلاسمان درس میدادم و این باعث شد خودم هم بیشتر یاد بگیرم.
در سال سوم هنرستان با کانون آشنا شدم. پشتیبانم به من خیلی کمک کرد و برای من برنامهریزی میکرد. من مجبور شدم کارم را عوض کنم و به مکانیکی رفتم و در آنجا در کنار کار کردن درس میخواندم و کتاب جامع هنرستان را در مكانيكي مطالعه میکردم.
