آذربايجان شرقي: قلعه بابک، عمارت ائل گلي، دره اهر، جنگلهاي ارسباران، سواحل شرقي اروميه و کرانههاي جنوبي بخش مرکزي رودخانه ارس.
تاريخ نشان ميدهد آرياييها آذربايجان شرقي را سرزميني سربلند و تسخير ناپذير ميدانسته اند که دژهايي چون قلعه بابک بر فراز مرتفعترين نقاط کوه هايش، نمادي از همين باورند.
آذربايجان شرقي سرزمين قهوه خانهها و عاشيقهاست، اما نام اين استان معمولا گردشگران را فقط به فکر بازديد از عمارت ائلگلي تبريز مياندازد و شايد خاطره قله سهند، دره اهر، ارسباران و سواحل شرقي درياچه اروميه هم در ذهن شان زنده شود، اما کم پيدا ميشوند آن که کرانههاي جنوبي بخش مرکزي رودخانه ارس را هم در بهار و تابستان ديده باشند.
آذربايجان غربي: سردشت، قره کليسا، کليساي حضرت مريم و ۱۱ کليساي مشابه ديگر، سواحل درياچه اروميه و ۱۰۲جزيره اين درياچه و منطقه مراکان.
… و اما آذربايجان غربي از آن نظر که به گواه برخي روايات، شهرستان سردشتش را زادگاه زرتشت ميخوانند، ضمن آن که نخستين جايي بوده است که پروتستانها در آن پناه گرفته اند و از سوي ديگر قره کليسا در آن واقع شده است که برخي ارامنه آن را نخستين کليساي جهان ميدانند و به واسطه همه اين دلايل، اين استان براي مذاهب زرتشتي، ارمني و پروتستان سرزميني مقدس به حساب ميآيد.
پس از قره کليسا، از ميان ۱۲ کليساي باقيمانده در اين استان من کليساي حضرت مريم را براي بازديد پيشنهاد ميکنم، چون ترکيبي است از فرهنگهاي ايران باستان، چين و اروپا. اين کليسا روي خرابههاي آتشکدهاي زرتشتي بنا شده و بنابر روايتهاي محلي معماري چيني در طراحي محرابش نقش داشته و حتي سنگي در آن هست که ميگويند از چين آورده شده است. هر کس پا به آذربايجان غربي بگذارد حتما درياچه اروميه و ۱۰۲ جزيره زيبايش را فراموش نميکند، اما کمتر کسي پيدا ميشود که گذر از جاده مسحور کننده اروميه به سنندج را تجربه کرده باشد يا بداند در شمال آذربايجان شرقي منطقه مراکان قرار گرفته که جغرافيدانها به آن ميگويند قفقاز کوچک که پر است از چشماندازهاي طبيعي
اردبيل: کوههاي سبلان، آرامگاه شاه صفي، درياچه نئور، شورابيل، جاده اردبيل به پارسآباد مغان، حد فاصل دلتاي ارس به خزر و دامنههاي ارسباران و کوههاي تالش و آب گرم سرعين
در کتابهاي گردشگري از جاذبههاي اين استان معمولا به سرعين، مقبره شاه صفي، کوههاي سبلان، درياچه نئور و شورابيل اشاره ميشود. جاذبه ديگري از اردبيل ميشناسيد؟
جادههاي اردبيل بي نهايت دلفريبند. مسير اردبيل به پارس آباد مغان يکي از اين راههاست که مثل خطي سبز روي زمين کشيده ميشود و ميرسد به جايي مابين دلتاي ارس به خزر، دامنههاي شرقي ارسباران و آخرين ستيغهاي شمالي کوهستان تالش، سرزميني که گويي سبزترين جاي زمين است و نه شرجي سخت تابستان جنگلهاي شمال را دارد و نه سرماي تند کوهستانهاي آذربايجان را. سرزميني که ديدنش خستگي چشمها را شفا ميدهد همانطور که آب گرم سرعين، درد مفاصل را.
مازندران: روستاهاي کندلوس، چمستان، جواهرده وکلاردشت، جادههاي دوهزار سه هزار بلده به يوش، عباسآباد، نور به چمستان، مرزنآباد به کجور و جنگلهاي کهن.
مسافران نوروزي استانهاي شمال غربي کشور معمولا به استانهاي مازندران و گيلان هم سر ميزنند؛ البته اين ۲ استان گردشگر زياد دارند و حتي مازندران با بيش از ۵ ميليون نفر گردشگر در سال، مهمترين قطب گردشگري ايران شده است، اما هنوز جاذبههاي واقعي گردشگري اين استانها هم ناشناختهاند و نشانه اش انبوه مسافراني است که از ساحل خزر دل نميکنند و همه روزهاي مسافرت را در همان حوالي ميگذرانند.
مردم در سفر به مازندران معمولا وقتشان را با خزر آبي و آرامش ميگذرانند يا اگر اهل نقشهخواني باشند و ادعاي سفرکردن متفاوت داشته باشند شايد به کندلوس و چمستان و جواهر ده و کلاردشت هم بروند و اگر حرفهايتر باشند از جادههاي دو هزار و سه هزار، بلده به يوش، عباسآباد، نور به چمستان و مرزنآباد به کجور هم ديدن ميکنند، اما حيف از آن جنگلهاي انبوه و پر راز که فراموش شده و بي بازديدکننده باقي ميمانند. فکر ميکنيد چند نفر در سفر به مازندران ياد گشت و گذار درجنگل هايش ميافتند؟ هيچ ميدانستيد جنگلهاي مازندران، قديمي ترين جنگلهاي جهان هستند، حتي قديميتر از آمازون و سوماترا؟
گيلان: بازار سنتي رشت، مرداب ساحلي انزلي، بازار آستارا، شهر لاهيجان، شهرستان فومن، ماسوله، دامنههاي درفک، زندگي بوميان تالش و اسالم، شهرستان سياهکل و منطقه ديلمان.
گيلان هم هر سال حدود ۳ ميليون نفر مسافر دارد که مقصد بيشترشان بازار رشت، مرداب ساحلي انزلي، بازار آستارا، لاهيجان و فومن، ماسوله و بندرت دامنههاي کوه درفک است، اما فقط شماري اندک از آنها مشتاقند با زندگي شگفتانگيز کوهنشينهاي تالش و جنگل نشينان اسالم آشنا شوند يا از لاهيجان راهشان را به سمت سياهکل کج ميکنند يا راهي ديلمان ميشوند تا بفهمند چه سحري در اين خاک سالها پيش الهام بخش خنيا گران شده است براي آفرينش موسيقي سنتي ديلماني.
بگذاريد بار ديگر به تبريز برگرديم و اين بار مسير تبريز به مشهد را پي بگيريم.
در اين مسير از زنجان، قزوين، تهران، سمنان، شاهرود و مشهد ميگذريم. از جاذبههاي اين مناطق با صرف نظر از تهران که عليرغم داشتن بيش از۱۰۰جاذبه گردشگري در گردابي از دود و آلودگي فرورفته توضيح بدهيد.
بعضي از گردشگران زنجان را هنوز با چاقوهاي دسته شاخي اش ميشناسند….
زنجان: گنبد سلطانيه، غار کتله خور.
ديگر ممکن نيست، چون چاقوهاي چيني، بازار زنجان را تسخير کردهاند! از اين استان فعلا گنبد سلطانيه معادل چيني ندارد و غار کتله خور.
گنبد سلطانيه در زمان احداث بلندترين بناي جهان بود وهنوز هم بلندترين گنبد جهان محسوب ميشود. بازديد از غار کتله خور هم پيشنهاد شايستهاي است. اين غار هنوز کاملا شناسايي نشده و برخي دهانههاي آن به دالانهايي پيچ در پيچ و طولاني وصلند که هنوز پاي بشر به آنجا باز نشده و حتي برخي غارنوردان اعتقاد دارند اين غار اگر از غار عليصدر همدان (به عنوان بزرگترين غار آبي جهان) بزرگتر نباشد، کوچکتر نيست.
قزوين: قلعه الموت، دره طالقان، روستاهاي ييلاقي، درياچه يخزده در حد فاصل مسير شهرک به رودبارک کلاردشت.
مقصد بعدي اگر قزوين باشد بايد بدانيد دشت آن و کوهستانهاي مجاورش محل وقوع پارهاي از مهمترين تحولات تاريخي در ايران بوده است. امروز از آن تاريخ پرماجرا فقط قلعه الموت و يکي دو بناي ديگر در مرکز استان باقي ماندهاند، اما حتي اگر اين بناها هم به يادگار نميماندند جذابيت چشماندازهاي طبيعي قزوين آنقدر هست که مسافران به هوايش در آن توقف کنند. البته تجربه سفر به اين شهر به من ياد داده است که بيشتر اين جاذبههاي طبيعي در نوروز براي سفر مناسب نيستند، چون در ارتفاعات واقع شده اند و آب و هواي شان فقط در تابستان معتدل ميشود.
دره طالقان و روستاهاي ييلاقيش مهجورترين جاذبه طبيعي قزوين است. از دره طالقان چندين راهگذار پس ازگذرازخط الراس البرز به کلاردشت و دوهزار و سههزار ميرسند. يکي از اين راهگذارها که تقريبا از شهرک شروع شده است و در نهايت به رودبارک کلاردشت ميرسد روي گردنهها از حاشيه يک درياچه کم عمق ميگذرد که در بيشتر ايام سال سطح آن يخ زده است و فقط کوهنوردهاي حرفهاي ميشناسند.
سمنان: مسجد جامع، ييلاق شهميرزاد، مسجد تاريخانه، رختشويخانه دامغان، منطقه خوش ييلاق، جاده سمنان به شهميرزاد، جاده شاهرود به آزادشهر، آرامگاه بايزيد بسطامي و شيخ ابوالحسين خرقاني.
هرچند سمنان جاذبههايي مانند مسجد جامع، ييلاق شهميرزاد،مسجد تاريخانه، رختشويخانه دامغان و منطقه حفاظت شده خوشش ييلاق را دارد، اما جذابيتهايي که قادرند سمنان را به يک قطب ممتاز طبيعت گردي تبديل کنند، جادههايي هستند که از نقاط مختلف اين استان به سمت چشماندازهاي طبيعياش ميروند، مثل جاده سمنان به شهميرزاد و فولاد محله که از حاشيه دشت کوير رد ميشود و شما را به ييلاقي سرسبز در دل کوهستان ميرساند يا جاده شاهرود به آزادشهر که از بسطام و خرقان و حاشيه کوه ابرعبور ميکند. در بسطام بايد به زيارت مقبره بايزيد بسطامي برويد و پس از طي اندک فاصلهاي از اين شهر، به خرقان و آرامگاه شيخ ابوالحسن خرقاني ميرسيد. در انتهاي جاده شاهرود به آزادشهر، وارد استان گلستان ميشويد.
گلستان: پارک ملي گلستان، منطقه حفاظت شده جهاننما، منطقه خوش ييلاق، آشورده، تالابهاي سهگانه، ترکمن صحرا، تالاب اينچهبرون، سواحل خزر، قلعه ماران، زندگي بوميان ترکمن صحرا، بنادر گميشان تپه و حسينقليخان.
استان گلستان مرا ياد جادهاي مياندازد که متاسفانه از وسط پارک ملي گلستان در حال عبور است و البته ياد آتشسوزيهاي فصلي و آخر از همه ياد طبيعت گردي….
اما استان گلستان علاوه بر پارک ملياش، چشم اندازهاي طبيعي ديگري هم دارد که نبايد از آنها غافل شد. منطقه حفاظت شده جهان نما، منطقه حفاظت شده خوش ييلاق، آشورده، تالابهاي سه گانه ترکمنصحرا، آلاگل، آلماکل و آجيگل، تالاب اينچه برون و سواحل خزر را در جايي که پاکتر و خلوتتر و آفتابيتر از ديگر بخشهاي آن است بايد به فهرست جاذبههاي طبيعي اين استان بيفزاييد. يکي از جاذبههاي فراموش شده استان گلستان، قلعه ماران است که از دور همچون کشتي بزرگي بر فراز قله از دل ابرها سر برآورده است.
زندگي بومي ساکنان ترکمن صحرا و بنادر کوچکي همچون گميشان تپه و حسينقليخان هم ديدني است.
خراسان جنوبي: گردشگري روستايي در اطراف شهرهاي طبس، فردوس، گناباد، خواف و تايباد و جاده بيرجند – زاهدان (جاذبه کويرگردي)
مقصد بعدي ما، مشهد است که خوشبختانه هر سال حدود ۴ ميليون گردشگر مذهبي دارد و اين شمار گردشگران، براي يک شهر به نظر مناسب ميآيد.
از ديدگاه من، هنوز برنامه جامعي براي ساماندهي صنعت گردشگري در استان خراسان رضوي وجود ندارد؛ در حالي که ميشود از حضور اين جمعيت انبوه براي فعالسازي ديگر جاذبههاي توريستي خراسان هم بهره گرفت اما اگر راه را کج کنيد به سمت بخشهاي خراسان جنوبي جلوههاي زندگي روستايي در مناطقي همچون فردوس، طبس، گناباد، خواف و تايباد براي مردم ايران کاملا ناشناخته است.
سيستان و بلوچستان: زندگي بومي در شهرهاي سراوان، خاش و ايرانشهر. بندرچابهار، شهرسوخته، منطقه حفاظت شده با هوکلات و حواشي رودخانه سرباز.
جادهاي که از بيرجند در خراسان جنوبي به سمت سيستان و بلوچستان ميرود هم اگر امن باشد، ارزش ديدن دارد و چهرهاي خاص از زندگي کويري را نمايان ميکند که در نقاط ديگر ايران پيدا نميشود.
علاوه بر اين جاده، مطمئنم زندگي بوميهاي سيستان و بلوچستان بويژه در شهرهايي مانند سراوان، خاش و ايرانشهر براي آنها که به مردمشناسي علاقه دارند، جالب خواهد بود. بندر چابهار را به عنوان منطقهاي آزاد و شهر سوخته را هم به عنوان نمادي از تمدني ۴۰۰۰ ساله همه ميشناسند اما آيا منطقه حفاظت شده و سرسبز باهو کلات را هم ديدهايد؟ يا تا کنون به حواشي رودخانه سرباز که تنها زيستگاه تمساحهاي پوزه کوتاه ايران است، رفتهايد؟
همدان: گردشگري روستايي در روستاهايي چون عليصدر، حبشي، پري، مانيزان، سيمين. کوه الوند، آرامگاه بوعلي سينا و باباطاهر و استرومردخاي، گنجنامه و هگمتانه.
ما از مسير تبريز به گلستان صحبت کرديم، اما اگر در ميانه راه در جاده اصلي قزوين به سمت رزن ميرانديم، پس از اين شهر بزرگراهي آغاز ميشد که به همدان و کرمانشاه ميرسيد و اين دروازه ورودي به شهرهاي غربي کشور است. البته بزرگراهها در مناطق غربي کشور چندان زياد نيستند، اما اين دليل نميشود کسي در نوروز به کرمانشاه، کردستان، لرستان يا ايلام نرود.
همدان به خاطر کوه الوند و مقبره بوعلي سينا و باباطاهر و استرومردخاي و گنجنامه و هگمتانهاش براي مردم شناخته شده است و همه احتمالا به دره عباسآبادش هم ميروند، اما پيشنهاد من يک شب اتراق در يکي از روستاهاي غرب اين استان است که باعث ميشود زندگي بکر روستايي را درک کنيد.
کرمانشاه: طاقبستان، بيستون، غار غوري قلعه و معبد آناهيتا در کنگاور.
کرمانشاه را هم يکي از مقاصد بسيار مناسب براي سفرهاي نوروزي ميدانم چون نه به اندازه استانهاي شمال و مرکزي شلوغ است نه به اندازه استانهاي شمال غربي سرد و خشک، طاق بستانش و بيستونش بخوبي حفظ شده و چنان خوش آب و هوا و حاصلخيز است که از ۴۰۰۰ سال پيش تاکنون آباد و مسکوني بوده و ۱۵۰۰ سال پيش به نامهايي چون «نيشابي» و «آلي پي» ميخواندندش. از شمالغرب شهر کرمانشاه اگر
۹۰ کيلومتر به سمت پاوه حرکت کنيد، به غار غوريقلعه ميرسيد که هنوز انتهاي برخي دالانهايش کشف نشده و شايعههايي وجود دارند که ميگويند انتهاي آنها به خاک عراق ميرسد
لرستان: درياچه گهر، قلعه فلکالافلاک، آبشارهاي نوژيان، شوي و تله زنگ، دره چکان، بازار ميرزاسيدرضا و سراب کيو.
تعريف لرستان روي کارتهاي تبريک، هميشه يا درياچه گهر بوده يا قلعه فلکالافلاک و بندرت از نوژيان به عنوان بلندترين و شوي و تلهزنگ به عنوان پهنترين آبشارهاي کشور هم عکسهايي وجود دارد اما هيچ وقت نديدهام تصويري از دره چکان روي کارتي چاپ شود و بعيد ميدانم حتي يک درصد از مردم حتي نام آن را شنيده باشند؛ در حالي که اين دره زيبا، تمدن طلايي عصر مفرغ را در خود جاي داده و روزگاري از باشکوهترين نقاط زيست بشر بوده است. امروز برخي از اين آثار در بخشي از قلعه فلکالافلاک که موزه شده قابل مشاهدهاند. در خرمآباد لرستان بايد بازار قديم آن موسوم به بازار ميرزا سيد رضا و سراب کيو را هم ببينيد. به اين ديدنيها آميختن با زندگي عشايري در اين استان را هم اضافه کنيد
ايلام: طبيعت گردي در دشتهايي چون صالحآباد، دهلران، دشت عباس و تفرجگاههاي جنگلي مانند چقاسبز، ششدار، تجريان، گلم زرد و گره چگا، جاده دهلران به انديمشک، تپه ماهورهاي ايلام.
کاش از لرستان به ايلام هم برويد. متاسفانه کمتر گذر مسافري به استان ايلام ميافتد و کمتر کسي ميداند که درهها و دشتهاي اين استان در بهار غرق در شقايقهاي سرخ ميشوند. ايلام را در گذشتههاي دور، لرستان پشتکوه ميخواندند. در اين استان حتي در نقاطي که انتظارش را نداريد، به نشانه يا بازماندهاي از اثري تاريخي برميخوريد. هنوز هم تپهماهورهاي ايلام محبوب گردشگران هستند. پيشنهاد من براي مسير سفر به ايلام جاده لرستان است اما در برگشت، حرکت در جاده دهلران به انديمشک، فرصتي برايتان فراهم ميکند که از جاذبههاي شمال خوزستان هم بازديد کنيد.
کردستان: گردشگري روستايي در روستاهايي چون پالنگان، اورامان تخت، آويهنگ، ژيورا قصلان، نوره، نگل و…، طبيعتگردي در دشتهاي دهگلان، قروه، بيجار و…..
کردستان را از فهرست استانهاي غربي از قلم نيندازيد، يادم ميآيد يک بار از پژوهشي ميگفتيد که پژوهشگري در آن، کردستان را بهشت عدن خوانده بود.
بله، ديويد رول باستانشناس انگليسي سال گذشته کردستان را بهشت عدن همان جايي که حضرت آدم و حوا پس از ترک بهشت، در آن هبوط کردند دانست. مبناي ادعايش هم اشارات جغرافيايي بخش «جنيس» کتاب انجيل بود، اما کردستان ايران اگر بهشت عدن هم نباشد، به مقصد سفر شدن ميارزد.
جلوههاي خاص زندگي بومي هنوز در همه شهرهاي کردستان وجود دارد و ديدني است اما اگر ميخواهيد روح واقعي کردستان را درک کنيد بايد دوسه روزي را به طور کامل در حس و حال زندگي يک کرد اصيل و بومي در روستاهاي اين استان بگذرانيد.
خوزستان: منطقه پارسومانش، زيگورات چغازنبيل، سازههاي آبي شوشتر، آثاري چون کاخهاي آپادانا و ماندانا و شهرهاي شاهي و صنعتگران، شهرآجري قديمي دزفول و بازار کهنه ريال.
از لرستان که ميگفتيد مسير دهلران به انديمشک را پيشنهاد کرديد تا مسافران سري هم به خوزستان بزنند؛ اما ميخواهم بگويم حيف ميشود اگر کسي تا جنوب شرقي ايران برود و به گذري کوتاه از شمال خوزستان بسنده کند.
با شما موافقم اما هشدار ميدهم که براي سفر به خوزستان بايد عجله کنيد، چون از نيمه فروردين اندک اندک هوا گرم ميشود.
منطقه پارسوماش خوزستان در محدوده تقريبي شهرستانهاي مسجد سليمان، انديکا، لالي، هفتگل و ايذه نخستين مناطق استقرار پارسيان آريايي در ايران بودهاند. بيشتر مردم از جاذبههاي خوزستان خبر دارند و زيگورات چغازنبيل يادگار تمدن بزرگ عيلاميها در محدوده شهرستان هفتتپه، شوش پايتخت زمستاني هخامنشيان با آثاري چون کاخهاي آپادانا و ماندانا و شهرهاي شاهي و صنعتگران را ديدهاند، اما شايد در سفرهايشان به اين استان کمتر از شهر آجري قديمي دزفول و بازار کهنه ريال در آن بازديد کرده باشند.
چهارمحال و بختياري: گردشگري روستايي در روستاهاي چون آتشگاه، اورگان، دزک، دهچشمه و….
سفر به چهار محال و بختياري از جاده رابط خوزستان به اين استان هم چندان طول نميکشد، اما دشتهاي استان در نيمه بهار زيباترند؛ چون لالههاي واژگون و اشکريز در اين ماهها باز ميشوند.
چهارمحال و بختياري در بلندترين بخش از رشته کوه ۱۲۰۰ کيلومتري زاگرس قرار گرفته است. پيشنهاد ميکنم حتي اگر در نوروز نميتوانيد به اين استان برويد، براي تجربه زندگي بومي و بکر بويژه در روستاهاي اين استان، حداقل در تابستان به آن سفر کنيد چون هواي آن در تابستان هم مطبوع و بهاري است.
اصفهان: محلههاي کهن جلفا.
از چهارمحال و بختياري تا اصفهان راه درازي نيست. اصفهان البته نيازي به تعريف ندارد. اين همان شهري است که روزگاري آندره مالرو آن را در کنار پاريس و فلورانس جزو زيباترين شهرهاي جهان خواند. به گردشگري توصيه ميکنم در اصفهان فقط به ديدار آثار تاريخي آن قانع نشويد و حتما به محلههاي قديمي اش مانند جلفا هم سرک بکشيد.
فارس: درياچههاي فالور، بختگان و پريشان، کوچ ايل قشقايي، گردشگري روستايي در روستاهايي چون آتشکده، بندامير، پاقلعه، مارگون و سرمشهد.
در نگاهي کلي تر ميخواهم به توصيه تان اين مطلب را هم اضافه کنم که استان اصفهان فقط شهر اصفهان نيست، همانطور که استان فارس هم فقط شيراز نيست و گردشگري در اين استان هم نبايد به بازديد از تخت جمشيد و شاهچراغ و حافظيه ختم شود، مطمئنا شمار زيادي از هموطنان ما حداقل يک بار به استان فارس سفر کردهاند اما کمتر علاقه مند هستند، روستاهاي اين استان را ببينند.
به زيبايي روستاهاي استان فارس، لذت تماشاي کوچ ايل قشقايي را در دامنههاي سبز اين استان بيفزاييد. رونق گردشگري در فارس فقط به اتکاي يادگارهاي به جامانده از پارسيان ۲۵۰۰ سال پيش و يا معجزه هنر حافظ و سعدي نيست، چشماندازهاي طبيعي اين استان مانند درياچههاي فامور، بختگان و پريشان هم قابليت جذب گردشگر را دارند.
بوشهر: گردشگري دريايي در سواحل خليج فارس، خانه رئيسعلي دلواري و گردشگري روستايي در روستاهايي چون بندري، چاکوتاه و حصار .
گرچه هنوز از شيراز به بوشهر بزرگراهي وجود ندارد، اما حتي اگر از جادههاي اصلي با سرعتي متوسط برانيم، در کمتر از چند ساعت به بوشهر ميرسيم. اين استان در نوروز مسافران زيادي ندارد، شايد به اين خاطر که هنوز جاذبههاي گردشگري اش براي مردم شناخته شده نيستند.
تلاشهايي که در سالهاي اخير، براي جذب گردشگر در استان بوشهر انجام شده چندان موفقيتآميز نبوده است. به نظر ميرسد يکي از بهترين فرصتها در حوزه گردشگري براي سرمايهگذاراني که قصد سرمايهگذاري دراين استان را دارند، فراهم کردن امکاناتي براي سفرهاي دريايي خانوادگي است. گذشته از نخلستانهاي سرسبز و ساحل داغ بوشهر، مرکز اين استان چند عمارت بزرگ و تاريخي دارد. در تنگستان هم خانه رئيسعلي دلواري را حتما ببينيد و اگر فرصتي براي يک شب سپري کردن در استان بوشهر داشتيد، اين شب را به روستاي بندري با مردم مهمان نوازش اختصاص دهيد.
هرمزگان: سفرهاي دريايي به جزاير گنگ، ميناب، هندورابي، هرمز و هنگام.
مردم از استان هرمزگان هم معمولا فقط کيش و قشم را ميشناسند، اما اين استان فقط آن ۲ جزيره و بندر عباس نيست. توصيهام اين است که با چند علاقهمند ديگر به سفرهاي دريايي، لنجي اجاره کنيد و گشت وگذاري در جزاير گنگ، ميناب، هندورابي، فارور، هرمز و هنگام داشته باشيد، درست مثل دريانورداني که سالها پيش بين بندر زنگبار در آفريقا و بنادر هند و ايران در رفت و آمد بودند.
يزد: شهرهاي اردکان، عقدا، ميبد و تفت، طبيعتگردي در دامنههاي شيرکوه و ابرکوه.
دو شهر کويري يزد و کرمان را براي حسن ختام گفتگويامان نگه داشتم، از آن جهت که کوير به قول يکي از بزرگان، تکامل جنگل است و هيچکدام از زيباييهايي که دربارهشان حرف زديم، حريف افسون يکي از شبهاي پر ستارهاش نميشوند.
يزد، نمادي از تمدن کويري است و به دليل ويژگي خاص معمارياش در بهينه سازي مصرف سوخت و سازگاري با طبيعت، براي گردشگران خارجي حائز اهميت است. بسياري از گردشگران اروپايي به هواي ديدن معماري فوقالعاده اين استان و البته استان کرمان به کشورمان سفر ميکنند غافل از اينکه بيشتر مردم کشورمان هنوز به اين استانها سفر نکردهاند.
علاوه بر توجه به معماري شگفتانگيز مرکز يزد، پيشنهادم براي سفر به اين استان ديدار از اردکان، عقدا، ميبد، تفت، دامنههاي زيباي شيرکوه، ابرکوه و سروزيباي ۴۰۰۰ ساله آن است، سروي که شايد کهنسالترين موجود زنده در کشورمان باشد.
کرمان: شهر خيالي و چاله مرکزي لوت درشهرستان بم، منطقه ماهان و منطقه کويري شهداد.
اگر در سفر نوروزي برنامهريزي روزانه داريد، حتما بيش از ۲ روز را به بازديد از استان کرمان اختصاص دهيد. بازديد از آثار تاريخي مرکز اين استان دستکم به دو روز کامل وقت در برنامه سفرتان نياز دارد، به اين برنامه ۲ روز بازديد از ماهان را هم بيفزاييد و بعد ميرسيم به بم که بايد شهر خيالي و چاله مرکزي لوت را در آن ببينيم. اين منطقه در فاصلهاي کمتر از ۱۵۰ کيلومتر از استان کرمان، گرمترين نقطه در سراسرکره زمين و تنها منطقه مطلقاً فاقد حيات در جهان است.
و اما شهداد! در شهداد هم حداقل يک شب بايد بمانيد تا مهتابش را ببينيد، مهتابي که هيچ عکسي نميتواند واقعيتش را به بيننده منتقل کند يا حداقل به مخاطبش بفهماند که چه سحري در آن نهفته است که با مهتاب سرزمينهاي ديگر متفاوتش ميکند و گردشگران خارجي را وا ميدارد شهرهاي چراغاني خودشان را به دست فراموشي بسپرند و هزاران کيلومتر از آنها دور شوند تا تجربه تماشاي مهتاب زيباي شهداد را به خاطرههاي خوش دفتر زندگياشان بيفزايند.
