مصاحبه با اولیا قهرمان تاب آوری زهرا رمیار قبولی دانشگاه فرهنگیان

زهرا نشان داد در سخت‌ترین شرایط هم می‌توان موفق شد و نکته‌ی جالب اینه که زهرا 4 سال هست که نامزد دارد.

مصاحبه با اولیا قهرمان تاب آوری زهرا رمیار قبولی دانشگاه فرهنگیان

نام و نام خانوادگی : زهرا رمیار

رشته و دانشگاه قبولی دانشگاه : زبان عربی مشهد دانشگاه فرهنگیان

نام استان و شهر : کرمان، نرماشیر، روستای شهید چمن

شغل و تحصیلات پدر: خدمتگزار مدرسه، لیسانس دینی و عربی

شغل و تحصیلات مادر: خانه دار، دیپلم

 

مصاحبه گر: زینب حیاتی

 

  1. چرا زهرا قهرمان تاب آوری است؟

 

پدر: زهرا خانم از همان کودکی با سختی و کم بضاعتی خانواده بزرگ شد چرا که در روستا امکانات خوبی برای درس خواندن وجود نداشت، او به خاطر اهدافش تمام سختی ها رو به جان خرید و علاقه زیادی به معلم شدن داشت و همیشه می گفت که آرزو دارم با تدریسم، دانش آموزان را به وجود خداوند تبارک و تعالی بیشتر آشنا کنم، که در آخر دخترم به آرزو اش رسید.

 

  1. از نقش آزمون های کانون در قبول شدن فرزندتان بگویید؟

 

پدر: آزمون های کانون در موفقیت زهرا نقش خیلی پر رنگی داشتند.آزمون ها زهرا را خیلی پر نشاط و با انرژی و علاقه مند به درس می کرد و با هر آزمون امیدی که به آرزوهایش داشت بیشتر می شد.

 

مادر: نظم و دقت زهرا با شرکت منظم در آزمون ها خیلی بیشتر شد.

مصاحبه با اولیا قهرمان تاب آوری زهرا رمیار قبولی دانشگاه فرهنگیان

  1. از چه طریقی با کانون آشنا شدید؟

 

پدر: از طریق مدرسه ، مشاور مدرسه ی زهرا جان و همکاران مدرسه ای که من در آن خدمتگزار هستم، با کانون آشنا شدیم.


مادر: از قبل اسم کانون را زیاد شنیده بودیم و می دانستیم که دلیل موفقیت خیلی از دانش آموزان شرکت کردن در آزمون های کانون است. از طریق همکاران پدر زهرا با کانون ارتباط گرفتیم.

 

  1. برای آرامش زهرا در خانه چکار می کردید؟

 

پدر: اکثریت مهمانی ها را به خاطر زهرا حذف می کردم، در خانه 2 تا کنترل تلویزیون داشتیم که یکی به دیگری به زهرا اختصاص داشت که اگر لحظه ای صدای تلویزیون زیاد می شد او از اتاق خودش صدا را کم می کرد، بچه ها هم به خاطر زهرا ساکت می شدند حتی بعضی وقت ها  بحثمان می شد و من به بچه ها تذکر می دادم که آرام باشند تا زهرا بتواند با آرامش درس بخواند و برای برنامه های تفریحی و مجالس اول از زهرا اجازه رفتن را می گرفتم که اگر مخالف بود برنامه رو لغو می کردیم.

 

  1. چقدر به مدرسه زهرا سر می زدید؟ نظر معلم ها در مورد زهرا چه بود؟

 

پدر: هر ماه به مدرسه سر می زدم و به این باور داشتم که او می تواند به درجات بالا برسد.از معلم های دخترم وضعیت درسی دخترم  را که جویا می شدم، می گفتند که ما مطمئن هستیم که زهرا فرهنگیان قبول می شود.

 

مادر: پدر زهرا بیشتر پیگیردرس و آموزش ایشان بود و من شرایط خانه را فراهم می کردم.

 

  1. چرا فرزندتان رشته انسانی را انتخاب کرد؟ شما با او مخالفتی نداشتید؟

 

پدر: به خاطر اینکه شغل معلمی را بسیار دوست داشت و من هم فرهنگی هستم و دوست داشتم زهرا نیز معلم شود و همیشه او را تشویق می کردم و خیلی خوشحال بودم که تصمیم گرفته رشته انسانی را قبول کند و هدفش شغل مقدس معلمی باشد.

 

  1. مهم ترین ویژگی که باعث موفقیت زهرا در کنکور فرهنگیان شد را بگویید؟

 

پدر: احترام به پدر و مادر و دیگران، پرتلاش بودن او و داشتن روحیه تلاشگری بسیار بالا و توکل کردن بر خدا،  زهرا نمونه و الگوی یک دختر و فرزند نمونه است و من به داشتن او افتخار می کنم.



 

  1. آیا کارنامه آزمون های کانون زهرا را می دید؟

 

پدر: بله همیشه جویا می شدم و هر دفعه بیشتر از قبل دخترم را تشویق می کردم و از زهرا می خواستم تا کارنامه را برای بنده تحلیل کند و نظر خودش را نیز بگوید.

 

مادر: من هم همیشه منتظر نتیجه آزمون می ماندم و همیشه به زهرا امید می دادم و خوشحال می شدم از اینکه از نتیجه آزمون هایش رضایت داشت.

 

  1. بزرگترین چالش شما چه بود؟

 

پدر: زهرا فرزند اول یک خانواده شش نفره است و چون فرزند ارشد بود خیلی وقت ها ناخواسته مسئولیت خانه یا مابقی بچه هایم به عهده زهرا قرار می گرفت و چون خانه ما خیلی کوچک است حتی اگر زهرا در اتاق درس می خواند باز هم سر و صدا برای او مزاحمت ایجاد می کرد و در روستا کتابخانه نداشتیم که برای درس خواندن به کتابخانه برود.

 

مادر: من به دلیل بیماری که دارم وقتی بیماری ام شدت می گرفت مسئولیت خانه و بچه ها به عهده زهرا قرار می گرفت و این خیلی چالش بزرگی بود. 

 

  1. توصیه شما به عنوان یک اولیا موفق به یک دانش آموز کنکوری چیست؟

 

پدر: یکی از مهم ترین عناوین موفقیت دخترم برنامه های کانون فرهنگی آموزش قلم چی بود و گرفتن بهترین مشاوران در این زمینه که کمک بسیاری به دانش آموز ما کرد و به دانش آموزان توصیه می کنم که آنها هم به این خانواده بزرگ بپیوندند.

 

مادر: سال کنکور ، سال نتیجه نهایی است پس زمان را از دست ندهند و سال دوازدهم را خیلی جدی بگیرند اما استرس نداشته باشند، چون طبق تلاشی که می کنند در نهایت نتیجه مطلوب خود را می گیرند.

 

  1. توصیه شما به عنوان یک اولیا موفق به یک اولیا کنکوری چیست؟

 

پدر: تا می توانند تمام برنامه های غیر درسی خود را لغو کنند و بگذارند فرزندشان با تمام آرامش درس بخوانند و وسایل آسایش و درس خواندن بچه ها را فراهم کنند و به تمام وجود به خداوند اعتماد داشته باشند و تمام رفتارهایشان را کنترل کنند و اعضای خانواده همدلی بیشتری باهم داشته باشند.

 

  1. آیا قبول دارید زهرا قهرمان تاب آوری است و موفقیتی  که بدست آورده در شرایط سختی بوده؟

 

پدر: قطعا بله زهرا با تمام سختی های پیش رویش جنگید چون عاشق معلمی است، سه سال آخر هر روز صبح پیاده زهرا را به مدرسه می بردم و حدودا رفت و برگشت من و زهرا یک ساعت زمان می برد اما چون دوست داشت در مدرسه نمونه دولتی درس بخواند به خواسته اش احترام گذاشتم و همراهی اش کردم.



 

  1. در نهایت اگر نکته ای است بفرمایید؟

 

پدر: زهرا نشان داد در سخت ترین شرایط هم می توان موفق شد و نکته ی جالب اینه که زهرا 4 سال هست که  نامزد دارد اما به خاطر هدفی که داشت همه تمرکزاش را صرف رسیدن به این هدف کرد، من به زهرا افتخار می کنم و می گویم زهرا بخشی از وجود من است.


مادر: زهرا در اتاقش کولر نداشت و زمان هایی که مهمان می آمد، ساعت ها در گرما و بدون کولر درس می خواند، می خواهم بگویم داشتن هدف باعث می شود مشکلات راه نیز آسان شود.

 

Menu