لطفا خودتان را معرفی بفرمایید:
من صدیقه جعفرتبار هستم مادر صبا معصوم نیا رتبه یک تجربی کشور، تحصیلاتم کارشناسی مهندسی برق و کارمند سازمان فنی و حرفهای هرمزگان هستم همسرم مهندس عمران و افسر نیروی دریایی ارتش هستند که به خاطر شغلشان مجبور بودیم در شهرهای مختلف زندگی کنیم.
و البته این جابجاییهای اجباری در نوع خودش میتوانست با وجود یک دختر کوچولو، شما را با مساله تازهای مواجه کنه!؟
صبا در سیرجان بهدنیا آمده. یک ساله بود که من برای استخدام اقدام کرده بودم و بهترین انتخاب برای من و همسرم خوزستان و شهر خرمشهر بود ولی سال دوم ابتدایی مجبور شدیم به خاطر همسرم به شمال ایران یعنی نوشهر کوچ کنیم. از آنجا که هر دومان بابلی هستیم این برای ما شمالیها نعمتی بود ولی اواسط سال نهم، بازهم یک جابجایی به شهر بندعباس داشتیم. نکته مهم این نقل و انتقالات این بود که وقتی به شمال رفتیم صبا یک دختر، با فرهنگ جنوبی شده بود و بسیار مشکل میتوانست با مدرسه و معلمهای جدیدش ارتباط برقرار کنه! و من و پدرش خیلی سعی کردیم با مدرسه ارتباط داشته باشیم تا صبا بتونه با محیط اُخت پیدا کنه. ما نگران شوک انتقال بعدی بودیم ولی خوشبختانه صبا بزرگ و پخته شده بود و توانست با محیط بندرعباس خیلی زود عادت کنه.
پدر صبا برای عبور از این سختیها برای صبا چهکار کردند؟
میشود گفت تا سالهای دبستان این پدر بود که برای صبا بیشتر وقت میگذاشت ایشان با صبا خیلی صمیمی بود و با حوصله بسیارش به صبا بها میداد. ما در منزل هرگز صحبتهای پیش پا افتاده نمیکردیم. من و همسرم در خانوادههایی رشد کردیم که به درس خواندن ارزش زیادی میگذاشتند. در منزل ما همیشه تعریف و تمجید از نخبهها و موفقیتهای علمی بود. خانواده همسرم به سختکوشی معروفند و صبا سختکوشی رو از پدرش به ارث برده. یکی از ویژگیهای آقای معصومنیا تمامکنندگی و خستگی ناپذیریش تا پایان هرکار است. صبا شناگر ماهریست که این مهارت را از دو سالگی به صبا یاد داد. یکی از سرگرمیهای او و پدرش بازی با توپ بود و دیدن مسابقات جهانی کشتی در همین ماههای آخر یکی از تفریحات آنها بود. میشه گفت صبا ارتباط اجتماعی خوبش را مدیون پدرش هست.

خانوم معصومنیا چون در این گفتوگو جای همسرتان خالی هست من از صبا میخوام نقش بابا رو بازی کنه و از خوبیها و تاثیر مادر خانواده برای ما صحبت کنه!
صبا: یکی از بزرگترین ویژگیهای مادرم پرهیز از مسائل حاشیهای در زندگی و خانواده بود. خیلی مراقب بودند من به مسائل فرعی و کم ارزش وارد نشوم. یکی از تفریحات ما دیدن کلیپهای خندهدار بود که من و مادرم در فرصتهای استراحتم میدیدیم. با اینکه مامان شاغل بودند برای پخت و پز خیلی وقت میگذاشتند. من در انتخاب غذا خوش سلیقه و در واقع کمی شکمو هستم و توجه مامان با این موضوع، به من نیرو و انگیزه میداد تا بیشتر سراغ درس و کتاب بروم.
خانوم معصوم نیا دنیای مجازی در خانوادهها باعث شده هرکسی سرگرم کار خودش بشه!
بله در بسیاری از خانوادهها این نوع تکنولژی بین افراد فاصله ایجاد کرده ولی در خانواده ما به همت صبا وقعی با آن نمیگذاشتیم. ما میانه خوبی با تلویزیون نداریم و معمولا خاموش است. تا سال یازدهم بخشی از تفریحاتمان دیدن فیلمهای بزرگ و برجسته بود که من و صبا را به خود مشغول میکرد.البته همسرم اصلا اهل فیلم نبود و گاهی با صبا مسابقات ورزشی میدیدند. خوشبختانه ما هر سه یکدیگر را خوب درک میکردیم هر جایی که احساس میکردیم حالمان خوب نیست با گفتوگوی دو تایی یا سه تایی به توافق و آرامش میرسیدیم.
