گفتگو با نازنین مریخی؛ از دبیری ریاضی تا رتبه 948 و پزشکی نیشابور

گفتگو با نازنین مریخی؛ از دبیری ریاضی تا رتبه 948 منطقه 3 تجربی

گفتگو با نازنین مریخی؛ از دبیری ریاضی تا رتبه 948 و پزشکی نیشابور


نام و نام خانوادگی : نازنین مریخی

رتبه سال 1402 : رتبه 948 منطقه 3

رشته و دانشگاه قبولی : پزشکی دانشکده علوم پزشکی نيشابور

نام شهر و استان : نیشابور ، خراسان رضوی

میانگین تراز : 5790

سال‌های حضور در کانون : 2 سال - 45آزمون

شغل و تحصیلات پدر : لیسانس ریاضی ، فرهنگی بازنشسته

 شغل و تحصیلات مادر : لیسانس ریاضی ، فرهنگی بازنشسته


مصاحبه‌گر : صفا شیدایی

 

خودتان را معرفی کنید.

نازنین مریخی هستم. متولد دی 1356 دارای کارشناسی ارشد ریاضی محض و دبیر بازنشسته آموزش و پرورشم. در یک کنفرانس ریاضی که مقاله داشتم در سخنرانی یکی از اساتید به رابطه معادلات دیفرانسیل که یکی از مباحث ریاضی است با سلول‌های سرطانی پی بردم. حدود 2 سال در این زمینه به مطالعه مقالات مختلف پرداختم. در این بین دنیای جدیدی پیش روی من باز شد و به پزشکی علاقه‌مند شدم. البته جا گذاشتن کتاب زیست توسط دانش‌آموزانم در دوران کرونا وقتی ما معلم‌ها تنها در کلاس به صورت آنلاین تدریس می‌کردیم بی‌تأثیر نبود. اسفند1400 تصمیم جدی برای کنکور دادن گرفتم. رتبه منطقه‌ام در سال 1401 برابر 4200 و زیرگروه یک که مختص پزشکی و ... بود حدود 900-3800 شد. مهر سال بعد مجدد شروع به مطالعه نمودم رتبه منطقه‌ام در کنکور 1402 برابر 948 گردید. تراز کل 9600 معدل امتحان نهایی‌ام 19.02 بود. میانگین درصدهای دی 1401 برابر 38% و میانگین درصدهای تیر 1402 برابر 45% . 


  1. شما چگونه با کانون آشنا شدید؟
  2. چون خودم دبیر بودم از سال‌ها قبل با کانون قلم‌چی آشنا بودم. لذا خودم نیز در این آزمون‌ها شرکت می‌کردم. همسرم مهندس مکانیک مدیر یکی از شرکت‌های صنعتی هستند. پدر و مادرم لیسانس ریاضی و فرهنگی بازنشسته و 2 دختر 13 و 18 ساله دارم.

 

  1. هدف شما برای شرکت مجدد در کنکور چه بود؟
  2. هدفم از شرکت در کنکور: 
  3. 1- اثبات توانمندی‌هایم به خودم با وجود سن بالا 45 سال 
  4. 2- الگو شدن برای فرزندانم 
  5. 3- از همه مهم‌تر پاسخ دادن به کنجکاوی بسیار زیادم در کشف علم جدید پزشکی که تا این سن هیچ آشنایی با آن نداشتم بود.

 

گفتگو با نازنین مریخی؛ از دبیری ریاضی تا رتبه 948 و پزشکی نیشابور


  1. نقش خانواده چگونه بود؟ آیا از این تصمیم شما حمایت کردند؟ چه کمک‌هایی به شما می‌کردند؟

 همسر و فرزندانم بسیار حامی بوند و هستند. در انجام وظایف مادری کمک من بودند، به این صورت که اولاً سعی می‌کردند زیاد در منزل کار درست نشود و ثانیاً همسرم در کارهای منزل کمک می‌کرد. همسرم ابتدا موافق من نبودند چون تصور می‌کردند در این سن توانایی رقابت با بچه‌ها را ندارم و همینطور پزشکی خواندن در سن من فایده‌ای از نظر مالی برایم ندارد. اما با بیان سخن ابوریحان در بستر مرگ «بدانم و بمیرم بهتر است و یا ندانم و بمیرم» و اینکه ما در این سن نیاز مالی نداریم و بعد بازنشستگی فرصت فراوان برای پاسخگویی به به کنکجاوی‌هایم دارم، ایشان به خواسته من مانند همیشه احترام گذاشتند و حامی من در تصمیم خطیری که گرفته بودم شوند. بستگان و سایر اقوام و والدینم از تصمیم من اطلاع نداشتند. اما همگی بعد از نتیجه کنکورم از کوچک و بزرگ من را مورد لطف و مهر و تشویق خویش قرار دادند. ان‌شاالله من الگویی برای فرزندانم (کل دختران و پسران سرزمینم) باشم. خود را قربانی شرایط زندگی و جامعه فرض نکنند و برای رسیدن به هدف خویش بجنگند

 

  1. نمره‌های امتحان نهایی و تراز سوابق تحصیلی‌تان چند شد؟
  2. چون خودم معلم بودم تصور این که با شاگردانم پشت یک میز بنشینم و امتحان نهایی بدهم و این که همکارانم راجع به من چه فکری می‌کنند بسیار آزاردهنده بود لذا در شهر دیگری در امتحان نهایی شرکت کردم. معدلم 19.02 و تراز معدل حدود 9400 در سال 1402 کسب کردم.

 

  1. آیا در امتحانات ترمیم معدل شرکت کردید؟ چگونه برای امتحانات مطالعه می‌کردید؟

من ایجاد سابقه کردم چون دیپلمه قبل 84 بودم. کل دروس را مطالعه می‌کردم و برای هر درس تعداد زیادی امتحان نهایی و شبه نهایی از خودم می‌گرفتم. هر درسی را که می‌خواندم سؤالات آنها را کتبی جواب می‌دادم و با پاسخنامه چک می‌کردم سپس مجدد درس را مرور می‌کردم تا نکات برایم تثبیت شود.  


  1. شرکت در آزمون‌های کانون چه کمکی به روند مطالعاتی شما می‌کرد؟

آزمون‌های کانون به دلیل نظمی که دارند باعث دسته‌بندی و طبقه‌بندی منظم اطلاعات در ذهن می‌گردند. از طرفی سؤالات طوری طراحی شدند که می‌توان فهمید هر کتاب چه موضوعاتی مهم‌ترند در واقع این آزمون‌ها یادگیری را تکمیل می‌کنند. 


  1. پیوستگی در آزمون‌ها چگونه توانست باعث پیشرفت شما شود؟

به ندرت در آزمونی غیبت می‌کردم. لذا تا کنکور تعداد بسیار زیادی آزمون دادم.  

 

  1. مطابق برنامه‌ی راهبردی درس می‌خواندید؟ چگونه شخصی سازی می‌کردید، توضیح دهید که روش‌تان چگونه بود؟

طبق برنامه پیش می‌رفتم. گاهی که عقب می‌افتادم سعی می‌کردم جبران کنم. برای خودم حداقل تعداد تست 800 تا و حداقل 70 ساعت مطالعه هفتگی در نظر گرفته بودم اگر به دلایل مختلف از برنامه عقب می‌افتادم روزهای بعد جبران می‌کردم. اگر فرصت کمی داشتم به خاطر این که به حداقل‌ها پایبند باشم سعی می‌کردم با سؤالات ساده در زمان صرفه‌جویی کنم و تعداد تستم را به حداقل تعیین شده برسانم. 

 

  1. روش‌تان برای تحلیل آزمون‌ها چگونه بود؟

همه سؤالات را تحلیل می‌کردم. سؤالات شک‌دار و غلط را مجدد حل می‌کردم. برای این کار قسمتی از قبل که سؤالات غلط و نزده را معین کرده استفاده می‌کردم.

 


  1. به طور میانگین و در بازه‌های مختلف چند ساعت تست می‌زدید یا مسأله حل می‌کردید و چند ساعت صرف مطالعه و روخوانی می‌کردید؟ 

برنامه‌ریزی برای خودم داشتم و جمع ساعات مطالعه و جمع تعداد تست‌های روزانه برای مقایسه با روز قبل کمک زیادی می‌کرد. هر روز با نگاه به عملکرد روز قبلم یک مسابقه که برایم جذاب بود با خودم می‌دادم و با بهبود عملکردم نسبت به روز قبل به خودم جایزه نگاه کردن به فیلم اضافه‌تر با خانواده و یا تفریح‌های دیگر با خانواده می‌دادم. 

 

  1. کدام یک از کتاب‌های کانون را استفاده می‌کردید؟

کتاب‌های زرد و کتاب‌های آبی؛ این سری کتاب‌ها در جمع‌بندی و دسته‌بندی مطالب در ماه‌های آخر حکم معجزه را دارند. 

 

  1. بهترین درس شما در کنکور کدام است؟ روش‌های مطالعه خود را در این درس به صورت آیتم‌وار بنویسید.

بهترین درس زیست و شیمی هر دو درصد یکسان و بالاترین درصد بودم. 

ابتدا متن کتاب درسی را می‌خواندم بعد کنفرانس می‌دادم (اغلب کنفرانس به صورت کتبی می‌نوشتم) چند تست آموزشی می‌زدم و تعدادی تست تمرینی می‌زدم. مجدد نکات خلاصه مراحل قبل را مرور می‌کردم. مراحل بعد تست زماندار زیاد می‌زدم. هر بار متن کتاب درسی را خوب می‌خواندم. (حدود 45 دقیقه برای هر گفتار کافی بود) 

 

  1. برای کدام دروس خودخوان بودید و برای کدام دروس کلاس می‌رفتید؟

تقریباً تمام دروس هم خودخوان بودم و هم از کلاس آنلاین استفاده می‌کردم. در دروس زیست، شیمی، فیزیک، فارسی، زبان، عربی کلاس آنلاین خریده بودم اما هیچکدام را کامل نگاه نمی‌کردم چون نیاز نبود همه قسمت‌ها را آموزش ببینم. باید خودم می‌خواندم تا بهتر بفهمم. 

 

  1. کدام درس در جلسه‌ی کنکور شما را غافلگیر کرد؟

درس ریاضی مرا غافلگیر کرد.


  1. اگر دوباره به گذشته برگردید چه کارهایی را انجام نمی‌دهید؟ چرا؟

چون معلم ریاضی بودم فقط 2 هفته یک بار سؤالات آزمون قلم‌چی را مطالعه می‌کردم تا سال‌ها از دروس دور بودم و هیچ پیش‌زمینه‌ای نداشتم لذا مجبور بودم وقت خواندن ریاضی را به سایر دروس بدهم. اشتباه بزرگی بود. اگر حداقل روزانه 20-30 تست می‌زدم ریاضی کمترین درصدم در کنکور نمی‌شد. چون اصول را می‌دانستم راحت می‌توانستم درصد نزدیک 100 کسب کنم اما وقت نمی‌کردم بخوانم. البته نهایی 20 شدم که غیر از این بود باید تعجب می‌کردیم. اگر به عقب برمی‌گشتم حتماً روزی 20-30 تست ریاضی می‌زدم. از نقطه قوت خود نباید غافل شویم. باید تقویت کنیم.


  1. استفاده شما از گوشی و فضای مجازی در چه حدی بود؟

تمام پیام‌رسان‌ها را از گوشی‌ام پاک کرده بودم، فقط یک پیام‌رسان جهت ارتباط تصویری با بستگانم داشتم. موقع مطالعه گوشی را به اتاق مطالعه‌ام نمی‌بردم. 


  1. برنامه شما برای مطالعه درس‌های دهم و یازدهم چگونه بود؟

تمام دروس را طبق برنامه راهبردی آزمون‌های قلم‌چی می‌خواندم.  


  1. فکر می‌کنید مهم‌ترین ویژگی که شما دارید و باعث می‌شود خوب درس بخوانید، چیست؟

پشت‌کار دارم. تا مسئله‌ای را خودم حل نکنم به پاسخ آن نگاه نمی‌کنم. از قدیم وقتی دانشجوی کارشناسی یا کارشناسی ارشد هم بودم همینطور بودم. بعد از این که درسی را یاد می‌گیریم موقع حل مسائل یا تست‌ها اگر (حداکثر بعد 10- 12 دقیقه) به جواب نرسم از روی آن سؤال می‌گذرم. طی 3-4 روز هر روز 10-12 دقیقه به آن مسئله فکر می‌کنم بدون این که به جواب مراجعه کنم. بعد طی این چند روز مغزم خودش به جواب می‌رسد. اغلب در خواب چنین مسائلی حل می‌شوند. 

 

  1. فکر می‌کردید چنین رتبه‌ای کسب کنید؟ خاطره لحظه اعلام نتایج را برای ما تعریف می‌کنید؟

با توجه به رتبه سال قبلم فکر می‌کردم رتبه حدود 2000 منطقه بشوم. همسر و دختر بزرگم مشهد بودند و من و دختر کوچکم نیشابور بودیم. تا بعد طلوع آفتاب مدام سایت را چک می‌کردم. خواب‌آلود بودم که ناگهان سایت باز شد و رتبه‌ام را دیدم. فکر کردم 9480 شدم خوب که نگاه کردم دیدم 948 شدم. باور نکردم. سریع اسکرین شات گرفتم و از سایت خارج شدم که مجدد وارد بشوم چون فکر می‌کردم باگ سایت رتبه‌ام را اشتباه نشان داده. ولی دیگر وارد نشد. آفتاب تازه طلوع کرده بود. دختر کوچکم را بیدار کردم و با هم به سمت مشهد به راه افتادیم. دم راه نزدیک منزل یک جعبه شیرینی خریدم وقتی در آپارتمان را باز کردم همسرم و دختر بزرگم از این که ساعت 6 صبح ما مشهد بودیم تعجب کردند و ماجرا را تعریف کردم. بعد به منزل مادرم رفتیم و همگی خوشحال شدیم. 


  1. روش مطالعه‌ موفق شما برای دروس عمومی چه بود؟

در همه دروس متن کتاب حتما باید خوانده شود و نمونه سوال زیاد حل شود. سؤالات را حتماً باید کتبی جواب دهند و مطابق پاسخنامه تصحیح کنند و موقع مطالعه مجدد اشکالات خود را دقت بیشتری در کتاب پیدا کنند. 


  1. دلیل انتخاب رشته‌تان چه بوده است؟ این رشته اولویت چند شما بود؟

دلیل انتخاب رشته پزشکی را مفصل قبلاً توضیح دادم. من بومی استان گلستان هستم و چون سهمیه مناطق داشتم می‌دانستم پزشکی مشهد قبول نمی‌شوم. خانواده‌ام همگی ساکن مشهد هستند. قبل از پزشکی نیشابور طبق توصیه بستگان دندانپزشکی شهریه پرداز مشهد را انتخاب کردم که قبول نشدم. انتخاب دومم پزشکی نیشابور بود که محل کار همسرم اینجاست و ساکن هستیم. 

 

  1. کدام قسمت از سایت کانون برای شما کاربرد بیشتری داشتید؟

قسمتی که سؤال‌های غلط و نزده را معین کرد خیلی استفاده می‌کردم همه جواب‌ها را می‌نوشتم. حتی اگر مجدد فرصت مرور نداشتم. با نوشتن بهتر مطالب را یاد می‌گیرم. 



  1. چه پیشنهادی برای کنکوری‌های امسال دارید؟

همه ما باید در زندگی هدف داشته باشیم. هدف می‌تواند چیزهای مختلفی باشد. در یک زمان درس خواندن می‌تواند هدف باشد. در زمان‌های دیگر امر مهم دیگری هدف انسان است. مهم این است که ما با تحقیق و آگاهی کامل از تمام جوانب هدفی که انتخاب کردیم در راه رسیدن به آن صد خود را بگذاریم. کم و کاستی محیط و جامعه را بهانه قربانی فرضی کردن خود نکنیم. 

برای رسیدن به هدف از جان مایه بگذاریم تلاش کنیم تا حس پیروزی را با عمق وجود بچشیم. 

من به عنوان یک مادر و همسر و معلم وظایف زیادی داشتم. اما چون هدفم را با تمام وجود خودم انتخاب کرده بودم با برنامه‌ریزی و کم کردن تفریحات و استراحتم به همه وظایفم به نحو احسن رسیدم. ساعت 3 صبح بیدار می‌شدم. نهار را می‌گذاشتم و از 3.30 تا 6.30 درس می‌خواندم. بعد باید بچه‌ها را بیدار و آماده مدرسه می‌کردم. بعد ظهر درس می‌خواندم. دختر کوچکم کنارم بود تا به درس او رسیدگی کنم. شب باید شام می‌پختم. کارهای منزل، تفریح و استراحت من بود. همزمان که کار منزل می‌کردم با بچه‌ها و همسرم خوش و بش داشتیم. شرایط درس خواندن شما بچه‌ها خیلی راحت‌تر از منِ مادر هست. 


  1. سخن آخر...

 سخن آخر از همسر و 2 دختر عزیزم که در راه بسیار سخت کنکور همراهم بودند، همینطور از مادر و پدرم که همواره  الگوی سخت‌کوشی و تلاش برایم بودند بسیار ممنونم. 

برای تمام فرزندانم در این سرزمین آرزوی خوشبختی و مهارت دارم و امیدوارم با تلاش و توکل به خدا به اهداف خود برسند. اگر هدفشان کنکو است و موفق نشدند خود را قربانی نداشتن امکانات و ... نکنند و تلاش کنند تا به هدف خود برسند. 



Menu