خودتان را معرفی کنید:
علی نجفی هستم رتبهی 8 کنکور سراسری در رشتهی تجربی از شهر تبریز.
رتبهتان در منطقه چند شده است؟
رتبهی 3 منطقه 1 شدم.

آقای نجفی، شما در آزمونها به صورت حضوری شرکت میکردید یا آنلاین؟ به چه دلیل؟
من بیشتر تلاشم این بود که به صورت حضوری در آزمونها شرکت کنم. علتش هم این بود که کنکور در زمان ما، به هیچ وجه قرار نبود آنلاینبرگزار شود. آنلاین امتحان دادن مزایا و راحتیهایی دارد ولی به هر حال از شرایط کنکور ایدهآل و واقعی خیلی دور است مثلاً ممکن است با چند دقیقه تاخیر بیدار شویم و امتحان را دیرتر شروع کنیم این در حالی است که در کنکور دربها بسته میشود. یا مثلاً شرایط نشستن، ممکن است صندلی راحت نباشد یا اینکه نور روی دفترچه بیفتد، پنجره باز باشد و سر و صدا داخل بیاید، مراقبها صحبت کنند. اینها عواملی هستند که اگر در طول سال عادت نکنیم، واقعاً سر جلسهی کنکور ممکن است اعصاب خرد کن باشد و این در حالی است که اوایل برای من هم همینطور بود ولی با گذرزمان عادی شد.
همانطور که میدانید شما به 3506 سوال در آزمونهای کانون پاسخ صحیح دادهاید و پاسخ صحیح به 3000 سوال به بالا خیلی سخت است و همچنین بیشترین پاسخ صحیح متعلق به خانم صبا معصومنیا نفر اول کشور با 4295 سوال است. شما ارتباط پاسخ به این تعداد سوال و پیوسته شرکت کردن در آزمونها را چگونه توضیح میدهید؟
به نظر من آزمون دادن در واقع برای این است که آمادگی لازم برای دوران کنکور حفظ شود. نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که یک شبه معجزهای اتفاق بیفتد یا ماه آخر یک دفعه اتفاق خاصی بیفتد، این آمادگی باید درطول سال حفظ میشد و به نظرم بهترین راهش به دلایل مختلف آزمونهای آزمایشی بود. سوالات به روز هستند و ایدهها جدید. همین موارد باعث میشد که شخصاً استمرار داشته باشم و تلاش کنم.
در ارتباط با اینکه چگونه این تعداد پاسخ صحیح داشتید و در آزمونها چند سوال اشتباه و چند سوال نزده داشتید و بعد از آزمون با سوالات اشتباه چه کار میکردید، بیشتر توضیح دهید:
من معمولاً به بودجهبندی آزمونها میرسیدم و سعی میکردم سوال نزده نداشته باشم یعنی اینطور نبود که سوالی باشد و پیش خودم بگویم: "چون نرسیدهام جواب نمیدهم." بین سوالهای شکدار عادت داشتم که جواب بدهم ولی همین سوالات شکدار که به جواب صحیح هم رسیده بودم را حتماً تحلیل میکردم
شما در جلسهی آزمونها سوالات ر انشاندار میکردید؟ کدام سوالها؟
بله، در درجهی اول سوالاتی را که میدانستم قابل حل است ولی زمانبر خواهد بود یعنی حل میشود ولی انرژی را برای حل سوالات آخر دفترچه از آدم میگیرد و در وهلهی بعدی سوالاتی که ایدهی جدیدی داشت و برای من زمان میبرد تا بفهمم از کجا باید شروع کنم. این دو دسته سوال را آخر سر حل میکردم.
یعنی استراتژی بازگشت داشتید.
آزمون را چگونه ارزیابی و تحلیل میکردید؟
روال به این صورت بود که اول سوالات غلط را تحلیل میکردم چون سوالات غلط معمولاً سوالی بودند که انتظار داشتم درست باشند. در مورد نزده چنین حسی نداشتم. از وجود سوالات اشتباه لجم میگرفت و اگر از یک حدی بیشتر میشد اعصابم را خرد میکرد و به نظرم اگر این دست سوالات تحلیل نمیشدند و یک بار دیگر و در جای دیگری تکرار میشد، بیشتر عصبانیام میکرد.
آیا این تحلیلها در روز کنکور به دردتان خورد؟ آیا در دامهایی که قبلاً افتاده بودید، افتادید؟
سعی کردم که نیفتم حقیقتاً کنکور تیر را تحلیل نکردم و خواستم در آرامش باشم. ولی قطعاً تحلیل تاثیرگذار بود.
برای امتحانات نهایی خودتان را چطور آماده میکردید؟ به ویژه در دورهی جمع بندی؟ بیشتر نمونه سوال حل میکردید یا درس میخواندید؟
اصولاً بیشتر دروس امتحان نهایی با دروس کنکور مشترک است. یعنی میتوان در طول سال آنها را خواند و به آمادگی امتحانات نهایی رسید و از هم جدا نیستند. اما برای دروسی که غیر مشترک هستند مثل سلامت و بهداشت و علوم اجتماعی، در طول سال و در هفته یک بازه وقت میگذاشتم و میخواندم. هر چند کم و در حد روزنامهوار بود اما در ایام امتحانات خیلی کمکم کرد چون در 2 الی 3 روز فرجه نمیشد یک کتاب 200 صفحهای را خواند.
در دوران جمعبندی برای امتحانات نهایی بیشتر سعی میکردم به متن کتاب مراجعه کنم و نمونه سوالات نهایی را حل میکردم.
روش شما برای مطالعهی درسهای مختلف به چه شکلی بود؟
در هیچ کدام از درسهای اختصاصی، درس خواندم بیشتر از تست نبود. یعنی در همهی آنها بیشتر تست میزدم و آدمی نبودم که زیاد درسنامه بخوانم. سعی میکردم تست بزنم و ایراداتم را نگاه کنم و برطرف کنم و اگر به این نتیجه میرسیدم که تست زدن کافیست، ادامه نمیدادم و آن درس را تا زمانی که حس میکردم در حال فراموش کردنش هستم کنار میگذاشتم.
یعنی قبل از اینکه وارد منطقهی خطرناک فراموشی شوید دو مرتبه آن را کار میکردید.
نسبت تست زدن و درس خواندنتان چگونه بود؟
در درسهای محاسباتی مثل فیزیک و ریاضی نسبتها باهم خیلی فاصله داشت مثلاً بطور حدودی 90 به 10 یا 85 به 15 بود. در شیمی و زیست شناسی این نسبتها کمی بهم نزدیکتر شد مثلا 70به 30 یا 65 به 35 بود.
آیا شیمی و زیست را مثل هم میخواندید؟
خیر، زیست را بیشتر میخواندم به خاطر این که نکات فرّارش خیلی بیشتر بود.
برای شکلهای زیست چه کاری انجام میدادید؟ آیا روش خاصی داشتید؟
برای شکلهای زیست اصولاً دو راه وجود دارد. اول اینکه تمام نکات موجود از یک شکل را حفظ کنیم یا اینکه تصویر آن شکل را در ذهن ثبت کنیم. نمیخواهم بگویم فقط این دو راه هست بلکه تلفیقی از این دو راه نیز به درد میخورد زیرا گاهی وقتها قسمتی از شکل از یاد میرود ولی با دانستن نکتهی آن میشد به سوالات پاسخ داد. من معمولاً سعی میکردم جزییات شکل را به خاطر بسپارم و نکاتی را که نوشته بودم را دنبال میکردم.
ساعت مطالعهی شما در فصلهای مختلف چقدر بود؟
حقیقتاً زیاد به ساعت مطالعه اهمیت نمیدادم یعنی کورنومتر دستم نبود که دقیق بگویم چند ساعت میخواندم. معمولاً سعی میکردم در برنامهی هفتگیام تعداد کارهایی که قرار است در یک روز انجام شود را مشخص کنم. اگر آن کارها در 3 ساعت تمام میکردم بقیهی روز آزاد بودم و اگر 10 ساعت طول میکشید تمام تمرکزم روی همان کارهای تعیین شده، بود. در واقع ملاکم ساعت مطالعه نبود بلکه تعداد ماموریتهایی بود که باید انجام میدادم.
یعنی ساعت مطالعه را نمینوشتید و کاری هم نداشتید بلکه برای خودتان وظیفه در نظر میگرفتید و آنها را انجام میدادید.
آیا میتوانید در مورد نقش پدر مادر در موفقیتتان چیزی بگویید؟
با گفتن چند جمله نمیشود چیزی در مورد نقش آنها گفت اما اگر بخواهم چند مصداق بگویم این است که آنها از بچگی در درس خواندن من دخالت نمیکردند و من به این موضوع عادت کرده بودم. در این 12 سال تحصیلی خیلی به ندرت پیش آمده بود که از من درس بپرسند و تقریباً مستقل بار آمده بودم. آنها به من اعتماد داشتند و اگر جایی از مسیر شکست میخوردم و یا نتیجهی مطلوبی نمیگرفتم در حد روحیه دادن، کمک میکردند. آنها در این مواقع میگفتند: "یادت نرود که تو عموماً یک آدم موفق هستی و این بار استثناً شکست خوردهای. شکست در ذات تو بطور همیشگی نیست."
در حقیقت پدر و مادرتان شما را مستقل بار آورده اند، شما از این استقلال استفاده کردید و خود اتکا بودید.در نتیجه آنها به شما اعتماد کردند.
آیا سال آخر کاری انجام دادهاید که خودتان از آن راضی باشید؟
بله، من با گوشی زیاد بازی میکردم و در فضای مجازی اخبار را دنبال میکردم، چند ماه مانده به کنکور اردیبهشت سوگند خوردم که همهی بازیها را پاک میکنم و تا روز کنکور هم به هیچ کانالی سر نمیزنم. تا کنون هم به عهد خودم پایبند بودم.
آیا برای انتخاب رشته تصمیم قطعی گرفته اید؟
قطعی نیست ولی به نظرم پزشکی را انتخاب کنم درانتخاب شهر، بین تبریز و تهران مردد هستم.
پیاده سازی متن: معصومه حاجی زاده
