نام و نام خانوادگی : مهرگان جویا
رتبه : رتبه 713 منطقه 2 کنکور زبان 1402
نام شهر و استان : بابل ، مازندران
میانگین تراز : ۶۸۳۷
سالهای حضور در کانون : 4 سال
شغل و تحصیلات مادر: خانهدار ، دیپلم
شغل و تحصیلات پدر : آزاد ، دیپلم
مصاحبهگر : ندا غفارزاده
شما چگونه با کانون آشنا شدید؟ آیا فردی در خانواده شما عضو کانون بوده یا هست؟ چه نتیجهای کسب کردند؟
به پیشنهاد خواهرم در آزمونهای کانون شرکت کردم. خواهرم قبلا کانونی بودند و در حال حاضر دانشجوی ارشد دانشگاه شهید بهشتی است.
چند سال و چه سالهایی دانشآموز کانون بودید؟
۴ سال (دهم، یازدهم، دوازدهم و فارغالتحصیلی)
دستاورد شما از شرکت در آزمونهای کانون چه بود؟
هدف بلندمدتم همسو با هدفهایی کوتاهمدت شد؛ همین موجب شد تا پيشرفت برایم آسانتر باشد. برنامهریزی همگام با آزمونها و تحلیل آنها به شناسایی نقاط ضعف و قوتم کمک قابل ملاحظهای کردند؛ بهطوری که بر نقاط ضعفم تمرکز میکردم و از نقاط قوتم نیز غافل نمیشدم.
شما تا چه حد خود را یک دانشآموز کانونی میدانید؟
بسیار زیاد، در تمامی آزمونها و حتی در بسیاری از آزمونهای هدفگذاری، مشابه پارسال و ۳ روز یکبار شرکت میکردم. با برنامهی راهبردی هماهنگ بودم و در صورت امکان آن را شخصیسازی میکردم. در کنار دیگر منابع، از منابع کانونی هم استفاده میکردم.
چرا این تعداد آزمون شرکت کردید؟
تقسیم کردن مسیر به بازههای کوتاه و در نهایت ارزیابی و تحلیل برایم اهمیت داشت. آزمونها باعث میشدند تا با انواع سوالات آشنا شوم.
آیا در آزمونهای کانون غیبت داشتید؟ دلیل شما برای عدم غیبت در آزمونها چه بود؟
خیر؛ تحت هر شرایطی در آزمونها شرکت میکردم. به خودم میگفتم: «اگر روز کنکور هم اوضاع همینطوری باشد نمیتوانی غیبت کنی. باید برایش آماده باشی.»
پیوستگی در آزمونها چگونه توانست باعث پیشرفت شما شود؟
باعث شد که هیچ مبحثی را حذف نکنم و با تکرارشان در ایستگاههای جبرانی بیشتر و بیشتر بر آنها مسلط شوم.
آیا در آزمونهای هدفگذاری شرکت میکردید؟ انگیزهتان چه بود؟
بله، میخواستم خودم و آموختههایم را پس از یک هفته پیشروی با برنامهی راهبردی بسنجم. پس از تحلیل آزمون متوجه میشدم که در هفتهی دوم تمرکزم باید بر کدام سرفصلها بیشتر شود.
آیا در آزمونهای مشابه پارسال شرکت میکردید؟ انگیزهتان چه بود؟
بله، نکتهای که وجود دارد این است که در منحصراً زبان، برخلاف سایر رشتهها، منابع تستی به شدت محدود هستند. آزمونهای مشابه پارسال نه تنها برایم چشماندازی به آزمون اصلی بودند، بلکه یکی از منابع تستی به حساب میآمدند. آنها را پرینت میگرفتم، تحلیل میکردم و در بازههای زمانی مختلف تحلیلهایشان را دوره میکردم.
از کدام یک از کارنامههای جعبه ابزار کارنامه استفاده میکردید؟ دلیل استفاده از هر کارنامه را ذکر کنید.
کارنامهی ۵ نوع درس و کارنامهی پروژهای. کارنامهی ۵ نوع درس به من کمک میکرد تا بتوانم درسی که نیاز به توجه بیشتری داشت را پیدا کنم و کارنامهی پروژهای دیدگاه بهتری از عملکردم به من میداد.
مطابق برنامهی راهبردی درس میخواندید؟ چگونه شخصی سازی میکردید، توضیح دهید که روشتان چگونه بود؟
بله، مباحث بودجهبندی را در منابع دیگری هم پیدا میکردم و در صورت امکان جلوتر از برنامهی راهبردی پیش میرفتم. مثلاً برای واژگان اصلاً نمیتوان به هیچ منبع و بودجهبندی بسنده کرد.
آیا روش بازیابی (RETRIEVE) را میشناسید، اگر این روش را میشناسید، آن را چگونه یاد گرفتید؟
بله، در آزمونهای سه روز یکبار شرکت میکردم و آزمونهای گذشته را مرور میکردم.
روش مطالعهی شما چگونه بود؟ آیا با روش بازیابی درس میخواندید یا دوبارهخوانی میکردید؟
هر دو، در روش بازیابی، پس از تحلیل سؤالات، به بازخوانی مطالبی میپرداختم که یادگیری ناقصشان برایم در آزمونها دام پهن میکرد.
در کدام درسها بیشتر از روش بازیابی استفاده کردید؟ و تأثیر این روش برای شما چه بود؟
در درس گرامر بیشتر از این روش استفاده میکردم. این روش باعث شد بر نقاط ضعفم تسلط یافتم.
روشتان برای تحلیل آزمونها چگونه بود؟ آیا همهی سؤالات را تحلیل میکردید یا فقط سؤالات غلط یا بدون پاسخ را بررسی میکردید؟
پیش از تحلیل، آزمون را برای پیدا کردن واژگان و اصطلاحات ناآشنا، حتی در درک مطلب و کلوزتست، مرور میکردم و آنها را علامت میزدم تا معنیها و مثالهایشان را بعداً یادداشت کنم. سؤالهای نزده را با یک رنگ و سؤالهای غلط را با رنگی دیگر علامت میزدم (این کار برای مرور و مخصوصاً دوران جمعبندی حسابی به درد میخورد!) و سپس به بررسی سؤالات میپرداختم، حتی آنهایی که صحیح بودند. نکات را یادداشت میکردم و به تستهایی که کنارشان علامت ضربدر گذاشته بودم، و در جلسهی آزمون وقت بیشتری از من گرفته بودند، توجه ویژهای میکردم.
آیا در طول سال تحصیلی دچار افت تراز شدید؟ چگونه با این مسئله مواجه شدید؟ چه تصمیمی گرفتید؟ خانواده چه کمکی به شما کرد؟
بله، راستش را بخواهید همیشه هم اینطور نیست که آدم تحت هر شرایطی بتواند مثبتنگر باشد و امید و انگیزهاش را از دست ندهد. اولش ناامید شدم اما این ناامیدی انگیزهی دیگری را در من ایجاد کرد؛ اینکه بخواهم در آزمون بعدی از منِ ۲ هفته پیش سبقت بگیرم و تلاشم را بیشتر کنم. به این فکر میکردم که: «حالا خیلی هم بد نیست. میتوانی نقاط ضعف خودت را به نقاط قوتت تبدیل کنی و همان اشتباهها را روز کنکور نداشته باشی.» از خوبیها و شکیبایی خانوادهام هرچه بگویم کم است. در تمام این ترنهوایی پیشرفت پشتم بودند. آنها بودند که به من انگیزه میدادند.
پشتیبان تحصیلی شما در منزل چه کسی است؟
تک تک اعضای خانوادهام پشتیبانم هستند. آنچه که باعث هموار شدن راه و تحمل سختیها شده، این خانواده است. همهجوره از من حمایت میکنند.
کدام درسها نقطه قوت شماست؟ روش مطالعه این درسها چگونه است؟ در مدرسه یا آزمونها چه نمرهای برای این درسها کسب میکنید؟
گرامر و درک مطلب.، برای مطالعهی گرامر ابتدا سراغ درسنامه میرفتم. گرامر همیشه استثنائاتی دارد که تسلط بر آنها از واجبات است. درسنامهها را باید با دقت خواند. کتاب آبی درسنامههای خوبی داشت. علاوه بر آن، مبحث موردنظر را حسابی زیرنظر میگرفتم و به دنبال شایدها و نبایدهایش میرفتم. تستزنی و تحلیل سؤالات که گل سرسبد است. درک مطلب هم چندین تکنیک ثابت دارد و پس از یادگیری آنها تنها تمرین جواب است و تمرین.
در مدرسه، در درس زبان، نمرهی کامل و در آزمونها معمولا درصد ۹۰ الی ۱۰۰ را، در این دو درس، کسب میکردم.
در طول این سالها درسی بوده که ضعیف باشید اما با تغییر روش، آن را به نقطه قوت تبدیل کرده باشید؟
بله. کلوزتست. نه تنها روش، بلکه دیدگاهم را تغییر داده بودم تا توانستم با آن ارتباط بگیرم.
به طور میانگین و در بازههای مختلف چند ساعت تست میزدید یا مسأله حل میکردید و چند ساعت صرف مطالعه و روخوانی میکردید، در طول سال و در ماههای مختلف این نسبت چه تغییری کرد؟
بهطور میانگین در کل، پیش از دوران جمعبندی، روزی ۷ یا ۸ ساعت درس میخواندم. در روزهای ابتداییِ آمادگی برای آزمون، که بیشتر تمرکزم بر درسنامهها بود، میانگین ۲ ساعت تست میزدم. در روزهای بعدی که دیگر با درسنامهها آشنا بودم، ۳ یا ۴ ساعت از زمان مطالعهام به تستزنی، حل تمرینها و تحلیل سؤالات اختصاص مییافت. (البته، اگر آزمون پیشرو ایستگاه جبرانی بود کاملاً بحثش جدا میشد.) در دوران جمعبندی اما ساعت مطالعهام را افزایش داده بودم؛ ۹، ۱۰ و گاهاً ۱۱ ساعت و بیش از نیمی از این زمان را مشغول تستزنی و تحلیلشان میشدم.
کدام بازهی زمانی در موفقیت تحصیلی شما نقش پررنگتری داشته است: تابستان، پاییز، دیماه، نیمسال دوم، دوران طلایی نوروز، خردادماه و امتحانات نهایی یا دوران جمعبندی؟ دلیل این موضوع چیست؟
از بازهی اردیبهشت ماه تا دوران جمعبندی میتوانستم پیشرفتم را احساس کنم. در آزمونها درصد بالاتری نسبت به قبل کسب میکردم و تسلط بهتری بر درسها داشتم. از نظر من دلیلش تکرار و مرور درسها، طی آزمونهای گذشته بود.
کدام نقش آزمونهای کانون برای شما پررنگتر بود: نقش برنامهای، آموزشی یا سنجشی؟ دلیلتان برای این انتخاب را بگویید.
سنجشی، این نقش به دیگر نقشها سمت و سو میداد. میتوانستم مطابق با نتیجهی حاصل از سنجش و ارزیابی مباحث متوجه شوم که آیا باید برنامه یا شیوهی درس خواندنم را تغییر بدهم یا ثابت نگه دارم.
آیا این مهارت و توانایی در طول سال بهبود پیدا کرد؟
بله، هنگام خواندن متن سوال و گزینهها متوجه میشدم.
در جلسه کنکور آیا توانستید سؤالهای سادهتر را تشخیص دهید؟
بله و همین موضوع به من در مدیریت آزمون کمک قابل ملاحظهای کرد.
به طور میانگین در هر آزمون تعداد اشتباههای شما چند تا بود؟
به طور میانگین ۶ یا ۵.
هنگام بررسی آزمونها به کدامیک اولویت بیشتری میدادید؟
به بررسی اشتباهات اولویت بیشتری میدادم.
در کارنامه ابتدا به سراغ دیدن نمره کدام درسها میرفتید؟ ایرادات هر درس را چگونه برطرف میکردید؟
درسی که در آن ضعف داشتم. از کارنامهی آزمونها کمک میگرفتم و اگر آن ایراد مبحثی بود برطرفش میکردم؛ در غیر این صورت روش مطالعهام را عوض میکردم.
آیا اعضای خانواده کارنامهی شما را میدیدند؟ اگر افت داشتید برخورد آنها با این افت چگونه بود؟
بله؛ اگر افت داشتم به من انگیزه میدادند تا قویتر از پیش ادامه دهم.
دفتر برنامه ریزی داشتید؟ تکمیل این دفتر چه کمکی به شما از لحاظ درسی و غیردرسی کرده است؟
بله، برنامهریزیهای درسیام منعطف بودند و میتوانستم مطالب عقب افتاده را جبران کنم و یا جلوتر از بودجهبندیام پیش بروم. همین حالا هم کارهایم را با برنامه پیش میبرم. باعث میشود به کارها نظم دهم و اولویتهایم را بشناسم.
کدام یک از کتابهای کانون را استفاده میکنید؟ این کتابها چه ویژگیهایی دارند؟
کتاب آبی و زرد
کتاب آبی یکی از منابع اصلی من بود و کتاب زرد هم با درسنامههای مختصر و مفیدش در دوران جمعبندی مؤثر واقع شد.
شما خود را در کانون چه نوع قهرمانی میدانید؟
هردو، در هیچ آزمونی غیبت نداشتم و پس از یک سال پشت کنکوری بودن، نتيجهی خوبی کسب کردم.
بهترین درس شما در کنکور کدام است؟ روشهای مطالعه خود را در این درس به صورت آیتموار بنویسید.
گرامر
خواندن درسنامه
نشاندار کردن نکات مهم برای مرور و جمعبندی
تستزنی و تحلیل
جست و جو برای درسنامهها، نکات و تستهای دیگر
اگر در آزمون تیرماه نسبت به آزمون دی ماه پیشرفت قابل ملاحظهای داشتید، توضیح دهید که در طی ماههای بین این دو آزمون چه برنامهای اجرا کردید؟
بیشتر تست میزدم و مرورهای بیشتر و منظمی داشتم. به درک بهتری از مطالب رسیده بودم.
کدامیک از روشهای مدیریت زمان را استفاده کردید: روش دو خودکار، روش ضربدر و منها، روش زمانهای نقصانی و روش استراتژی بازگشت؟ در چه زمانی از سال از کدام روش استفاده کردید؟ این روشها در جلسهی کنکور چه کمکی به شما کرد؟
بیشتر از روش ضربدر و منها استفاده میکردم؛ در واقع در تمامی آزمونها. در جلسهی کنکور هم از این روش استفاده کردم و نهایتاً وقت کم نیاوردم.
کدام درس در جلسهی کنکور شما را غافلگیر کرد؟ واکنش شما به این موضوع چگونه بود؟ چقدر توانستید خودتان را مدیریت کنید؟
کلوزتست. گزینههایش طولانیتر و عجیبتر از حالت عادی کلوزتستهای کنکورهای پیشین بودند. آرامشم را حفظ کردم، کنار سؤالی که نتوانستم پاسخی برایش پیدا کنم علامت منها گذاشتم و به آزمون ادامه دادم.
در طول سال چقدر به رتبه فکر میکردید؟ خانواده شما چه انتظاری از شما داشتند؟ استرس و نگرانی ناشی از فکر کردن به رتبه را چگونه مدیریت میکردید؟
زیاد! برای خودم هدف تعیین کرده بودم. خانوادهام در کنترل استرس ناشی از فکر کردن به رتبه کمکم میکردند.
اگر دوباره به گذشته برگردید چه کارهایی را انجام نمیدهید؟ چرا؟
پشیمانی از گذشته ندارم. امسال فرصت دوبارهای بود تا کارهای اشتباه سال قبل را انجام ندهم.
استفاده شما از گوشی و فضای مجازی در چه حدی بود؟ آیا مدیریتی بر این مسئله داشتید؟
همانطور که پیشتر گفته بودم، تستهای منحصراً زبان، بهخصوص تستهای تألیفی آن، بسیار کم هستند. من عملاً باید به دنبال تستهای جدید و درسنامههای پیچیدهتر میگشتم. استثنا همیشه وجود دارند؛ زبان انگلیسی بدون استثنا و حالات خاص که اصلا انگلیسی نمیشود! تمامی اینها را در اینترنت جست و جو میکردم. علاوه بر آن، دیکشنریها و مترجمهای آنلاین نیز سرعت کار را بالاتر میبردند. تحلیل آزمونها و پیگیری روند پیشروی خودم هم با گوشی بود. در سال کنکور زمان به معنای واقعی کلمه طلاست! و بله؛ مدیریت کامل داشتم.
آیا خواندن و نوشتن را قبل از دوران مدرسه یاد گرفتید؟
بله؛ مادرم به من یاد داده بودند.
آیا معلم خاصی هست که بخواهید از ایشان تشکر کنید؟ در چه درسی؟ دلیل این قدردانی چیست؟
بله؛ دبیر زبان انگلیسی که معلمی قدر در درس زبان انگلیسی که در این مسیر همراهم بودند. سؤالی نبود که از ایشان بپرسم و بیجواب بماند. واقعاً کمک بزرگی برایم بودند و من از ایشان بسیار متشکرم.
همچنین میخواهم از پشتیبانم هم تشکر کنم. بسیار دلسوز، پیگیر و مسئولیتپذیر هستند. همیشه میگفتند: «اگه به حرفم گوش کنی موفق میشی.» من هم همین کار را کردم.
