نام و نام خانوادگی : هوشنگ کیانی قلعه سردی
رتبه کنکور 1401 : رتبه 303 منطقه 3 و 1321 کشوری کنکور تجربی
رشته و دانشگاه قبولی : پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شیراز
نام شهر و استان : ایذه ، خوزستان
سالهای حضور در کانون : 5سال
تعداد کل آزمونها : 115 آزمون
شغل و تحصیلات مادر : خانهدار ، دیپلم
شغل و تحصیلات پدر : برقکار ، دیپلم
درصدهای کنکور 1401:
ادبیات : 71% عربی : 90% دینی: 84% زبان: 48%
ریاضی: 70% زیست: 65% فیزیک: 63% شیمی: 70%
مصاحبهگر : صفا شیدایی
- برنامه شما برای دوران جمعبندی چگونه بود؟
من به خاطر یکسری از مشکلات که در مورد استرس بود، 6ماه اول را از دست دادم. ترازم به شدت افت کرده بود و از اواسط اسفند شروع کردم. من قطعا جمع بندی را باید بیشتر انجام میدادم. تا 31اردیبهشت دقیقا با برنامه راهبردی آزمونها پیش رفتم و از 1خرداد جمع بندی را شروع کردم. از همان ابتدا با سه روزیکبار، به مرور کتابهای سه سال شروع کردم. به این شکل که سه روز یکبار آزمون می زدم، تحلیل میکردم و سراغ نقاط ضعفم میرفتم و برای آنها زمان میگذاشتم و حواسم به نقاط قوتم نیز بود.
تا روز قبل کنکور 15 یا 16 آزمون از آزمونهای کانون و کنکورهای سال قبل را کار کردم.
- در هفته تورق سریع چه کارهایی انجام دادید؟
یکی از چالشهای سال کنکور من همین هفته آخر بود. من یک ویژگی دارم که خیلی زود خسته میشوم و عادت به یکجا نشستن ندارم و این باعث شد در این یک هفته به برنامهام نرسیدم و ساعت مطالعهام کمتر شد. ولی با این حال براساس تراز سه آزمون جامع که بالای 7000 شده بودم خیالم راحت بود که تلاش خود را کردهام و به خاطر این یک هفته روحیهام را از دست ندادم.
- آیا در آزمون هدفگذاری و مشابه پارسال هم شرکت میکردید؟ دلیل آن چیست؟
بله، من این آزمونها را به این دلیل شرکت میکردم که برای دو هفته یک برنامه کلی و حجمی داشتم که در آن مشخص میکردم چه کارهایی باید انجام بدهم و یک برنامه زمانی هفتگی داشتم. این دو آزمون چون هفتگی بودند باعث میشد یک ارزیابی از هفته اول داشته باشم و ببینم تا چه حد در اجرای برنامه هفته اول موفق بودهام و اگر کم و کسری دارد یا مبحثی را هنوز مسلط نشدهام، در هفته دوم جبران کنم.
آزمون مشابه پارسال را هم در روز چهارشنبه یا پنجشنبه انجام میدادم و باعث میشد از دو هفته خودم آگاهی داشته باشم. و این ارزیابی قبل از آزمون بود تا براساس آن مرور مباحثی که ضعیفترم را پررنگ کنم.
- روش مطالعه درسهایی که نقطه قوت شما بودند، چگونه بود؟
درس زیست یکی از نقطه قوتهای من بود.
من یک خواهر بزرگتر دارم که ایشان در سال سوم کنکور وارد دانشگاه شدند. و پزشکی دانشگاه جندی شاپور قبول شدند و زیست را 75% زده بودند و روش مطالعه خود را در سال دهم به من یاد دادند.
اول زیست را از روی کتاب درسی میخواندم و برای مرور سراغ درسنامه میرفتم و نکات آن را وارد کتاب درسی میکردم. مجدد مرور انجام میدادم و بعد سراغ تست آموزشی میرفتم و تست میزدم و تحلیل میکردم، نکته برداری میکردم و بعد سراغ تست بعدی میرفتم و این کار را تا اتمام دوره آموزشی ادامه میدادم. بعد وارد تست زنی زماندار میشدم.
ادبیات و عربی هم نقطه قوت من بودند.
فیزیک هم نقطه قوتم بود که ابتدا کتاب را میخواندم تا بفهمم موضوع آن مبحث چیست و بعد سراغ درسنامه میرفتم و این درسنامه را همراه تستهای خود آن میخواندم و این باعث ایجاد آمادگی نسبی برای درس در من میشد. من فکر میکنم فیزیک را عمدتا با تست بتوان مطالعه کرد و نتیجه بخش است. من هم تست کار میکردم و مثل زیست نکات را وارد کتاب میکردم. بعد از گذر از مرحله تست آموزشی وارد مرحله مهم تست زماندار میشدم.
در ماه آخر برای درسهایی که نقطه ضعفتان بودند، چکار کردید؟
بهتر است بگویم در چند ماه آخر چکار کردم تا بتوانم جواب بهتری بدهم. درس ریاضی و شیمی نقاط ضعف من بودند. بطوریکه درس ریاضی را در آزمون 21 بهمن ماه کانون 3-% زدم و در کنکور آن را به 71% رساندم. شیمی هم در اوایل اسفند 18% بود که در کنکور به 70% رساندم.
من متوجه شدم روش مطالعهام اشکال دارد و دلیل اصلی این مشکل اختصاص ندادن زمان کافی، پیوستگی و تست کافی برای آنها است، به همین خاطر در ماههای آخر ساعت مطالعهام را افزایش دادم و این مدت اضافه شده را به این دو درس دادم. سعی کردم هر روز این دو درس در برنامهام باشد. برای ریاضی آزمون زماندار زیادی کار کردم چون مشکل اصلی من این بود وقتی زماندار سراغ سوالات ریاضی میرفتم، استرس میگرفتم و این استرس باعث میشد روش حل آن سوال از ذهنم خارج شود. برای این کار سراغ دفترچه سوال آزمونهای مهر تا اسفند رفتم و آنها را به صورت زماندار کار کردم و توانستم 10% به 10% رشد داشته باشم.
مشکل اصلی شیمی من با مبحث مسائل بود که به صورت پایهای از سال دهم چالش داشتم، برای حل این مشکل مطالعه شیمی را به صورت روزانه کردم و هر روز 1ساعت یا بعد از ناهار یا قبل ازخواب به آن اختصاص دادم و شیمی مسائل کار میکردم. اول یک درسنامه میخواندم و بعد تست مسائل را به صورت زماندار کار میکردم. من این برنامه را تا هفته آخر ادامه دادم. و این باعث پیشرفت خیلی عجیب من در این درس شد.
تجربه سال کنکور من : اگر میخواهید افزایش درصد داشته باشید، باید افزایش مدت زمان مطالعه داشته باشید و اول هم باید مشکل کار را پیدا کنید. نکته دوم هم باید صبور باشید تا به مرور به نتیجه مثبت برسید، چون کمالگرایی باعث از بین رفتن انگیزه میشود. کنکور یک مسیر پله به پله است که به تدریج میتوانید به نتیجه دلخواه برسید.
از جعبه ابزار کارنامه استفاده میکردید؟
از کارنامه اشتباهات و کارنامه پروژهای استفاده میکردم.
نقاط ضعفم را پیدا میکردم و تغییرات درس به درسم را بررسی میکردم. با دیدن نتیجه روی روش مطالعهام کار میکردم.
روزی چند ساعت درس میخواندید؟ چند درصد زمان خودتان را به تست زدن اختصاص میدادید؟
من عادت به مطالعه زیاد نداشتم و نمیتوانستم 10 تا 14 ساعت در روز مطالعه کنم.
وقتی که با آقای مصدق مرادی رتبه 2کنکور 99 و آقای فربد داودی که از رتبههای برتر کنکور و همشهری من بودند صحبت کردم، متوجه شدم یک چیز مهمتر از ساعت مطالعه بالا است و آن هم حفظ پیوستگی در مطالعه و کیفیت مطالعه میباشد. من اسفند که شروع کردم 7 ساعت مطالعه داشتم و در فروردین ماه به 8 ساعت رساندم و در خرداد و اوایل تیر به 9 تا 10 رسید. یک نکته مهم داشتن پیوستگی در مطالعهام بود.
برای کسانی که میخواهند افت ساعت مطالعه خود را جبران کنند همان حرف آقای مصدق مرادی را تکرار میکنم که کم کم و با صبر و پله پله افزایش بدهند، مثلا من هر دو روز یکبار 15دقیقه به ساعت مطالعه روزانهام اضافه میکردم که در یک ماه میتوانستم 3ساعت یا بیشتر افزایش بدهم و این اصلا خسته کننده نبود چون یکباره انجام نشده بود، باعث خستگی و افت انرژی هم نمیشد.
- تحلیل آزمون را در چه روزی انجام میدادید؟ روش شما برای تحلیل آزمون چگونه بود؟
متاسفانه مشکلی که داشتم سال دهم تحلیل آزمون انجام نمیدادم و در سال یازدهم متوجه شدم این کار چه ضربهای به من زده است. به نظر من حتی اگر درس بخوانی ولی آزمون را تحلیل نکنی، مثل این است نصف راه را اشتباه رفتهای، و تحلیل آزمون به اندازه خود آن مهم است. با تحلیل میتوان نقاط ضعف و قوت را شناسایی کرد و در آزمونهای ایستگاه جبرانی که بودجهبندی مشابه دارند آنها را جبران کرد. من تحلیل آزمون را شنبه انجام میدادم. آزمون را تحلیل میکردم، نقاط ضعف را میشناختم، نکات را یادداشت میکردم و نقاط قوت را میفهمدیم و بعد از آن سراغ برنامه راهبردی آزمون بعد میرفتم.
- تکنیک ها و روشهای مدیریت زمان را، تمرین و استفاده میکردید؟
- در یک آزمونی من حدود 600-500 نمره افزایش تراز داشتم و دلیل این افزایش دقیقا این بود که من اهمیت مدیریت آزمون را فهمیدم. من از سال دهم تا آزمون 16اسفند دوازدهم هیچ اعتقادی به مدیریت زمان آزمون نداشتم و همین مورد باعث میشد هر چقدر هم درس میخواندم اما آن نتیجه مطلوب را نمیگرفتم. در این مورد از خواهرم کمک گرفتم و ایشان روش زمانهای نقصانی را به من یاد دادند و با اجرای آن ترازم بیشتر شد.
- از کتابهای کانون چه زمانی استفاده میکردید؟
از کتابهای سه سطحی خیلی استفاده میکردم، به خصوص بعد از آزمون مشابه پارسال که نقاط ضعف را پیدا میکردم و برای مرور از تستهای آن استفاده میکردم.
برای دوران جمعبندی هم کلا از کتابهای زرد استفاده میکردم و آزمون کار میکردم و تلاش کردم در این دوره از حیطه آزمون دادن دور نشوم.
دلیل اینکه من توانستم ادبیات را 71% بزنم، استفاده از کتاب آبی ادبیات بود. من از سوال اول تا آخر این کتاب را کامل کار کردم و به نظرم این کتاب واقعا عالی است.
- برنامه شما برای دوره امتحانات چه بود؟
من تمرکزم روی کنکور بود ولی شیوه مطالعه من مخصوصا برای دروس اختصاصی به گونهای بود که هم نمره خوب در امتحان تشریحی میگرفتم و هم برای کنکور آماده میشدم. چالش من برای درسهای عمومی مثل هویت اجتماعی، سلامت و بهداشت و... بود.
در روزهایی که میخواستم برای امتحان این دروس بخوانم، برنامه مطالعه کنکوری را کمتر میکردم و ساعات مطالعه را به این درسها اختصاص میدادم. البته خیلی روی نمره حساس نبودم و تلاشم برای نتیجه عالی در کنکور بود.
- آیا الان در دانشگاه از آموزههای کانون استفاده میکنید؟
من از پایه هشتم تا دوازدهم دفترهای برنامهریزی خودم را کامل نوشتم و تمام کردم. الان هم یک دفتر برنامهریزی دارم و در دانشگاه استفاده میکنم. در این دفتر برنامه هفتگی و برنامه امتحانات را مینویسم. همچنین یک موضوعی که الان به اهمیت آن بیشتر پی بردهام خواندن درس هر روز در همان روز است. مثلا اگر در آن روز بیوشیمی داشتم همان روز آن را میخواندم و باعث شده بود تا در دوره امتحانات حداقل نیمی از مطالب یادم باشد. به نظرم اجرای این روش یعنی تثبیت مطالب، به عبارتی هر درسی که پیش استاد خواندهای با این روش در ذهن تثبیت میشود.
جلسه کنکور چگونه بود؟
من روز کنکور استرسم حتی از روزهایی که آزمون کانون داشتم هم کمتر بود. یک تجربه اگر بخواهم بگویم، این است که همه فکر میکنند جلسه کنکور یک جلسه پر استرس است، ولی برای کسانی که درس خواندهاند با ورود به جلسه همه این استرسها از بین میرود. من این تجربه را براساس آزمونهای نمونه دولتی ششم و تیزهوشان نهم و هم در روز کنکور خودم میگویم. من حتی شب قبل از کنکور هم با وجود اینکه عملکرد خوبی در هفته تورق سریع نداشتم، استرس نداشتم چون از عملکرد خود مطمئن بودم. من به این عقیده رسیده بودم که کسی که درس را خوانده به نتیجهاش خواهد رسید. مخصوصا از آزمونهای اسفند که تلاشم بیشتر شد، دیده بودم که ترازم افزایش پیدا میکند، مطمئن بودم در کنکور هم نتیجه خوب خواهم گرفت. به این باور داشتم اگر کنکور سخت باشد برای همه سخت است و اگر آسان باشد من هم مثل بقیه خواهم توانست به سوالات بیشتری جواب بدهم.
به نظرتان چه دلایلی باعث پیشرفت تراز شما شد؟
1-فکر کردن به رشته و دانشگاه قبولی را کنار گذاشتم و خودم را با دیگران مقایسه نکردم و استرسهای بیجا از این قبیل را حذف کردم.
2-تلاش کردم هرچه در توان دارم تلاش کنم، با خودم گفتم مهم نیست چه رشتهای قبول شوم، فقط باید هرچه در توان دارم در این 4ماه تلاش کنم.
3-تست زنی زیاد خیلی مهم بود. دلیل افزایش تراز من در کنار مدیریت زمان افزایش تعداد تستزنی من بود.
4-مدیریت آزمون که خیلی به من کمک کرد.
5-صبور بودن را یاد گرفتم. اعتقاد پیدا کرده بودم، مشکل برای همه پیش میآید. با دو نفری که صحبت کرده بودم آنها برایشان مشکلاتی پیش آمده بود ولی تفاوت دانشآموزی که رتبه برتر میشود این است که با موضوع کنار میآید و سعی میکند آن را حل کند و در کنار آن به تلاش خود ادامه دهد.
از نقش اولیای خود بگویید.
خانوادهام قطعا در موفقیت من تاثیر زیادی داشتند. اما اوایل سال با توجه به اینکه خواهرم هم سال سوم قبول شده بود، اولیا از من انتظار داشتند و یک بار روی دوش من بود که این باعث ایجاد استرس در من شد و من ماههای اول را از دست دادم. کاری که مادرم از اسفند ماه برای من انجام دادند، این بود که گفتند:«برای ما اصلا مهم نیست چه رتبهای میآوری، فقط اگر دوست داری درست را بخوان و اگر هم دوست نداشتی نخوان. ما هم در هر زمینهای خواستی کمکت میکنیم»
من هم درس خواندن را انتخاب کرده بودم، هر کتابی که خواستم تهیه کردند و از طرفی چون محیط خانه برایم چالشی شده بود تصمیم گرفتیم از محیط خانه جدا شوم، و در یک خانه نزدیک منزل خودمان به صورت تکی درس میخواندم و برای غذا خوردن و استراحت پیش خانواده میآمدم و آنها خیلی با من گفتگو میکردند. پدرم مرتب با من تماس میگرفتند و حس تنهایی من را از بین بردند.
جمله آخر...
کنکوریها در برابر مشکلاتی که پیش میآید کم نیاورند و بدانند مشکلات برای همه اتفاق میافتد و سعی کنند برای پیشرفت خودشان صبور باشند.
