زبان فارسي؛ دستور تاريخي (1)
براي تشخيص انواع فعل در متون کهن، تقديم و جابهجايي ضماير متصل شخصي، گذر و ناگذر، معاني مختلف «شد»، انواع «را»، انواع نقشنماي اضافه، حذف و ...
بايد ابتدا بيت يا عبارت را به دقت و به درستي بخوانيد، معني آن را بفهميد و سعي کنيد آن را به زبان ساده، بازگرداني کنيد.
مثال: اوفتاد و مُرد و بگسستش نفس.
اگر اين جمله را بازگرداني کنيم به اين شکل درميآيد: افتاد و مُرد و نفسش قطع شد.
در بازگرداني متوجه ميشويم که:
ü ضمير «ش» جابهجا شده است.
ü فعل «بگسست» بر نهاد مقدم شده است.
ü فعل «بگسست» که امروزه گذرا به مفعول است، بهصورت ناگذر بهکار رفته است.
مثال: جوانيش را خوي بد يار بود: خوي بد يارِ جوانيش بود.
در اين مصرع، جابهجايي ضمير صورت نگرفته است اما در بازگرداني متوجه ميشويم که «را» در نقش اصلي خود (علامت مفعول) به کار نرفته و نشانهي فک اضافه است.
مثال: به نزديک من صلح بهتر که جنگ: در نزد من صلح بهتر از جنگ است.
فعل «است» به قرينهي معنوي حذف شده و «که» در اين جمله به معناي «از» است.
توجه کنيد که: جابهجايي ضماير، انواع «را» و معاني مختلف فعل «شد»، در کنکورهاي سالهاي اخير از مباحث پرتکرار بودهاند.
حال، جزييات اين مباحث را با هم مرور مي کنيم:
ويژگيهاي جمله در متون گذشته
تکرار و کوتاهي جملات: در متون کهن، جملات معمولاً کوتاه هستند و برخي واژهها در يک عبارت چندين بار تکرار شدهاند. تا به حال، از اين قسمت سؤالي در کنکور سراسري مطرح نشده است اما عليرغم احتمال طرح سؤال از اين مبحث، باز هم جاي نگراني نيست، چراکه تشخيص اين دو ويژگي بسيار آسان است! کافي است که متن جملات را به دقت بررسي کنيد.
عدم مطابقت نهاد و فعل: ابتدا جدول صفحهي 22 کتاب درسي را به دقت بخوانيد. آن دسته از اسمهايي که فعل آنها به هر دو صورت مفرد و جمع به کار مي رود، خيلي مشکلساز نيستند چون در متون کهن به هر صورت که بيايند درست خواهند بود. آن دسته از اسمهايي که فعل آنها يا بهصورت مفرد يا بهصورت جمع بهکار ميرود را به دقت به خاطر بسپاريد و در متون کهن بايد فعل مربوط به اين اسمها را بررسي کنيد. خواندن و يادگرفتن جدول صفحهي 22 را به شما واگذار مي کنيم. البته از اين مبحث هم تاکنون سۀالي در کنکور مطرح نشده است.
جابهجايي: براي تشخيص جابهجايي نقشهاي مختلف در جمله يا در شعر، بايد ترتيب اجزاي جمله را بلد باشيد:
ü نهاد اول جمله و فعل آخر جمله ميآيد.
ü بعد از نهاد اجزايي ديگر مانند مسند، مفعول، متمم و قيد قرار مي گيرند.
ü قيدها هم ميتوانند اول جمله (قبل از نهاد) و هم در اثناي جمله (بعد از نهاد و قبل از فعل) قرار بگيرند.
پس اگر هر کدام از اين نقش ها در جاي خود بهکار نرفته باشد، جابهجايي صورت گرفته است.
شعر را به زبان ساده به فارسي معيار بنويسيد (همانند نمونهاي که در اول به آن اشاره کرديم) و سپس آن را با متن کهن مقايسه کنيد. اگر کمي دقت داشته باشيد، پاسخ دادن سؤالات اين قسمت بسيار آسان خواهد بود. کافي است يک بار با آرامش شعر يا عبارت را به دقت بخوانيد و جملات را به فارسي معيار بنويسيد که اين کار براي شما دانش آموزان رشتهي انساني تقريباً آسان خواهد بود.
جابهجايي (بهويژه جابهجايي ضماير) از مباحث پرتکرار زبان فارسي در کنکور بوده است.
شيوهي بلاغي
سوالات مربوط به اين بخش به دو صورت در کنکور مطرح شدهاند:
1- کدام بيت به شيوهي بلاغي سروده شده (يا نشده) است؟ (يعني در کدام بيت جابهجايي صورت گرفته (يا نگرفته) است؟)
در پاسخ به اين سؤالات، کافي است ببينيد که يکي از اجزاي مهم جمله نيست يا سر جاي خود نيامده است.
2- در کدام بيت، مفعول (مسند، فعل يا ...) مقدم شده (يا نشده) است؟
در پاسخ به اين سؤالات، بايد ابتدا جابهجايي اجزاي جمله را به دقت بررسي کنيد.
مثال: چون شبنم افتاده بدم پيش آفتاب
بازگرداندن جمله به فارسي معيار: مانند شبنم پيش آفتاب افتاده بودم. دو جزء جمله در جاي اصلي خود به کار نرفتهاند: مسند و فعل (افتاده و بدم) جابهجا شدهاند.
مثال: با آن دو سه يار هر سحرگاه / رفتي به طواف کوي آن يار
ü در مصراع اول «هر سحرگاه»، قيد است که ميتواند هم در ابتداي جمله بيايد و هم وسط جمله، البته بعد از فعل نميتواند قرار بگيرد.
ü «با آن دو سه يار» متمم اختياري است که بايد بعد از نهاد جدا بيايد اما چون نهاد جدا از جمله حذف شده است، ابتداي جمله آمده که کاملاً درست است.
ü «رفتي» فعل است و ميدانيم که در فارسي فعل بايد هميشه در انتهاي جمله قرار بگيرد، پس در مصراع دوم، تقديم فعل صورت گرفته است.
مثال: گفتم به نيرنگ و فسون، پنهان کنم ريش درون
بازگرداندن جمله به فارسي معيار: گفتم که با نيرنگ و فسون، ريش درون را پنهان کنم.
ü فعل «گفتم» در جاي اصلي خود بهکار رفته است، چون به تنهايي يک جمله است و نهاد آن نيز حذف شده است.
ü «پنهان کنم» (مسند و فعل) بر «ريش درون» (مفعول) مقدم شده است.
دقت داشته باشيد که آمدن يک فعل در اول جمله، همواره نشانهي تقديم نيست چون گاهي يک فعل به تنهايي، خود يک جمله است.
مثال: گر هزار است بلبل اين باغ / همه را نغمه و ترانه يکي است
بازگرداندن جمله به فارسي معيار: اگر بلبل{هاي} اين باغ هزار است، نغمه و ترانه ي همه يکي است.
ü «هزار است» (مسند و فعل) بر «بلبل اين باغ» (نهاد) مقدم شده است.
ü در مصراع دوم تقديم مضافاليه صورت گرفته است.
در متون کهن گاهي در يک ترکيب اضافي، جاي مضاف و مضافاليه را عوض ميکردند و ميان آنها حرف «را» قرار ميدادند. به اين قاعده «فک اضافه» ميگويند و اين «را» نشانهي فک اضافه است.
مثال: «نغمه و ترانهي همه» در حالت فک اضافه، بهصورت «همه + را + نغمه و ترانه» درميآيد.
البته اگر مضافو مضافاليه در نقش مفعول واقع شده باشد، تنها آوردن يک «را» براي هر دو نشانهي مفعول و نشانهي فک اضافه کافي است:
مثال: «دنبال (دُم) طاووس بهاري را بکندند» در حالت فک اضافه، بهصورت «طاووس بهاري را دنبال (دُم) بکندند» درميآيد.
رويا رحماني؛ رتبهي 9 کنکور سراسري سال 89
