قافیه
ردیف : کلمه یا کلماتی است که بعد از واژۀ قافیه، عیناً (از نظر لفظ و معنی) تکرار میشود.
قافیه :واژه هایی است غالبا در پایان مصراع ها آورده میشود و حرف یا حروف آخر آن ها مشترک است.
حروف قافیه :حرف یا حروف مشترکی است که در آخر واژه های قافیه می آید.
قواعد قافیه
قاعده 1 : هریک از مصوت های / ا /، / و/ به تنهایی اساس قافیه قرار می گیرند.
قاعده 2 :گاهی یک مصوّ ت با یک یا دو صامتِ پس از خود، قافیه میسازد.
تبصره : به آخر واژه های قافیه ممکن است یک یا چند حرف الحاق شود. حرف یا حروف لحاقی نیز جزء حروف مشترک قافیه اند و رعایت آنها لازم است.
حروف الحاقی عبارتند از :
شناسه ها، ضمایر متّصل، پسوندها، مخفّف صیغه های زمان حالِ بودن (ــَـ م، ی، یم،ید، ــَـ ند) و «ی» آخر بعضی از واژه های مختوم به ا و و مثلاً در واژه های خدای ، موی ، جای ،بوی
تذکر : برای پیدا کردن قافیۀ هر شعر ابتدا به سراغ ردیف می رویم، سپس واژه های قافیه و در آنها اول حروف الحاقی و سپس حروف اصلی را مشخص می کنیم. قُدما آخرین حرفحرف اصلی کلمه را روی می نامیدند
توجّه: بعضی از شاعران برای غنی تر کردن موسیقی شعر، گاه در درون مصراع ها نیز قافیه می آورند(قافیه درونی)
مرده بدُم زنده شدم، گریه بدم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
توجه : گاهی هم شعر دارای دو قافیۀ پایانی (ذوقافیتین) است که قافیۀ اصلی در واژه های آخر مصرع هاست:
طُرفه می دارند یاران صبر من بر داغ و درد داغ و دردی کز تو باشد خوشتر است از باغ و وَرد
تذکر: شکل نوشتاری حروف قافیه نیز باید مشابه و همسان باشد.
قافیه در شعر نو
قافیه در شعر نو، محدودیت های شعر کهن را ندارد و در اینجا شاعر خود را اسیر قافیه نمی سازد، بلکه معمولاً در هر بخش سروده، دو یا چند مصرع قافیه دار به کارگرفته میشود.
