در جادهی زیبای چالوس، وقتی مرزنآباد را پشتسر گذاشتید، باید راهتان را به سمت کلاردشت تغییر دهید. از جنگلهای این منطقه که عبور کنید، به عباسآباد خواهی رسید و با ادامهی آن و قدم در جادهای ناهموار به این مقصد دوستداشتنی بهنام ییلاق مازیچال نزدیک میشوید.
گاهی این مسیر را مه غلیظی در بر میگیرد که در این صورت باید از اهالی منطقه برای رسیدن به روستا کمک بگیرید. این طبیعت قشنگ که در ارتفاعات قله جای گرفته، پر از ابر و مه است. گویی به آسمان نزدیکتر است تا زمین؛ جایی که با عبور از هر ابر یکی دیگر از جلوهها و چشماندازهای طبیعت در این منطقه را خواهید دید؛ دریایی از ابر که گاهی درختان بلند و کهنسال هم در دل ابرها پنهان میشوند. واقعاً تصورکردنش هم جذابیت دارد؛ اینکه منظرهای از جنگل سرسبز پیش رویتان باشد و در امتداد آن چشمانداز دریا را هم داشته باشید. شکل کوهها و موقعیت قرارگیری تپهها به گونهای است که ابرها دائماً در حال تغییر شکل و عبور هستند.

به آن طرف دیگر که مینگرید، کلبههای ییلاقی روستاییان روی فرشی سبز و آسمان آبی تصویری نقاشیشده و خیالی را برایتان خلق میکند؛ خیالی که اکنون رنگ واقعیت گرفته است. در فصل بهار،رویش گلهای پامچال و بنفشه نیز نقشی دلانگیز و تکرارنشدنی بههمراه رنگهای زیبایش را در ذهن مینشاند. در تابستانهای مازیچال از رطوبت و هوای شرجی خبری نیست و مثل بهار، دوستداشتنی خواهد بود. بعضیها مازیچال را در پاییز میپسندند و دوست دارند برگ زرد و نارنجی درختان زیر پاهایشان خشخش کند. عدهای هم آن را در لباس سفید برفی میپسندند. مازیچال زمستانهایی سرد و پربرف دارد و جادهها و مسیرها را سفیدپوش میکند.


