امیرحسین عبرت بین: گفتوگو با مبین حیدری رتبه 14 منطقه 3 کنکور تجربی 99 از شهر بندر کنگ و چارک
حضور در کانون، آزمونهای برنامهای و برنامهی راهبردی
من در دبستان های شریعتی و فردوسی دانش اموز بودم و در دوران متوسطه اول در نمونه دولتی یوسفی و در دوران متوسطه دوم در استعدادهای درخشان فارابی تحصیل کردم.
در سال نهم به دلیل نیاز به آمادگی برای آزمون ورودی مدارس در کانون ثبت نام کردم.از سال نهم تا سال دوازدهم به طور پیوسته آزمون دادم. نظمی که برنامه راهبردی به من داده بود و همچنین رقابتی که در کانون وجود داشت باعث شد 4 سال پیوسته آزمون بدهم.با تراز 6300 شروع کردم هر چند در ادامه تراز های پایین تری هم داشتم اما تداوم، تلاش، و پذیرش نتیجه ها دلیل پیشرفت بود.
به نظر من ویژگی های زیادی آزمون های کانون را از سایر آزمون ها متمایز میکند همچون جامعه آماری بالا، برنامه منظم و پوششی و رقابت بین دانش آموزان اما برای من تلاش و خوبی هایی که نمایندگی خوب کانون در شهرمان در حق ما انجام میداد عامل اصلی تداوم و پیشرفت و خستگی ناپذیری خودم میدانم.در سال های نهم، یازدهم و دوازدهم هیچ غیبتی نداشتم اما در تابستان سال دهم به دلیل مسافرت و رها کردن درس برای مدتی دو غیبت داشتم. هر چند از آن غیبت ها 3 سال میگذرد اما هر وقت به دنبال ریشه برخی از اشتباهات در طی سال یازدهم بودم نهایتا به همان تابستان برمیگشت. به همین دلیل تصمیم گرفتم که در بدترین حالت ها هم دیگر غیبت نکنم.
در سال های پایه برنامه مدرسه ما در بعضی از دروس از برنامه کانون عقب تر بود به همین دلیل آن دروس را خودم پیش خوانی میکردم. در نگاه اول فکر میکردم که شاید در این دروس افت کنم ولی این طور نبود و با پیش خوانی و در نهایت تدریس معلم حتی آن درس ها به نقطه قوتم تبدیل شده بود. در سال دوازدهم چون برنامه همه همکلاسی هایم برنامه کانون بود معلم هایمان تلاش میکردند هماهنگ با برنامه پیش بروند تا کمتر برای ما مشکلی ایجاد شود. پیش خوانی من در تابستان هم تا حد زیادی باعث شد به این مسئله بی تفاوت باشم.شخصی سازی برنامه راهبردی برای من به این صورت بود که در فاصله بین دو آزمون، هردو ماه یکبار و در ابتدای نیم سال اول و دوم به طور دقیق برنامه راهبردی را بررسی میکردم و آن را با نقاط ضعفم تطبیق میدادم تا هر جا که لازم باشد نهایت هوشمندی را به کار ببرم. برنامه راهبردی بدون شخصی سازی هیچ معنی ندارد.
کلکسیون روش مطالعه
نقاط قوت مبین
ریاضی: در این درس من برای خودم یک منبع درست کرده بودم که فقط مخصوص خودم بود. این روش را از دبستان شروع کرده بودم و تا سال دوازدهم شخصی تر و تکمیل تر شده بود. به این صورت که در یک فصل مشخص، تمرین های مهم کتاب درسی، تست های مهم و بعضا کنکوری منابع تستی و همچنین برخی تست های دشوار را جمع آوری کرده بودم همچنین قسمتی هم داشت که برای جمع بندی بود و نکات مهم و روش های سریع تر حل سوال رو دربرداشت
عربی: از بچگی با زبان عربی آشنا بودم. اما این برای کنکور کافی نبود. عربی به طور کلی دو قسمت دارد ترجمه و قواعد. از نظر من فقط یک قسمت داشت آن هم ترجمه بود. برای همین ابتدا مهارت ترجمه کردن را بالا بردم و در نهایت میتوانستم سوال های قواعد را نیز با ترجمه جواب بدهم. به طور کلی شروع یادگیری با ترجمه بود اما در نهایت حل کردن تست های قواعد میتواند مهارت هر دو قسمت را بالا ببرد. هر کدام، دیگری را تقویت میکند. این فرایند در درس های دیگر مثل ادبیات و زبان انگلیسی وجود دارد. مشابه آن در مورد شیمی وجود دارد که تسلط به متن کتاب حل مسئله را راحت تر میکند و حل مسئله هم تسلط به متن کتاب را افزایش می دهد.
دروس چالشی مبین
زیست: در ابتدا خیلی وقت کم تری روی این درس میذاشتم اما از نیمه های سال یازدهم وقتی به درصد بالا در این درس احساس نیاز کردم تایم مطالعه را افزایش دادم. تست های متنوع از منابع متنوع تر انتخاب میکردم و مرور متن کتاب روزانه در برنامه ام بود. به نظرم در درس زیست باید تمام جوانب کتاب را در نظر گرفت و همچنین با دیدگاه های طراحان مختلف آشنا شد که لازمه آن تست زیاد با یک تحلیل عالی است.
ادبیات: یکی از چالشی ترین درس هایم بود که حتی با مطالعه بیشتر و امتحان روش های موضوعی یا درس به درس به مدت زیاد هم جوابی نگرفتم. در نهایت با ترکیب روش های موضوعی و درس به درس روش جدیدی برای خودم اختراع کردم و تجربه هایی که از سایر دروس بدست آوردم نیز روی آن روش اعمال کردم. در سال کنکور به اندازه یک درس اختصاصی روی ادبیات وقت میذاشتم. نتیجه همه این ها را کمی دیر گرفتم اما ارزش داشت
منابع مطالعاتی
من از دفتر برنامهریزی استفاده میکردم؛ آگاهی از توانایی خود در گذشته و برنامه ریزی برای آینده مهم ترین ویژگی دفتر برنامه ریزی است. دفتر برنامه ریزی همانند سایر آیتم های کانون فرد را از بی نظمی دور میکند. در سال کنکور دفتر برنامه ریزی شما را از افراط ها یا تفریط های بیجا دور میکند.
در دروس اختصاصی از کتاب های آبی بیشتر استفاده کردم. آبی فیزیک بهترین منبع تست زنی من در سال آخر بود همچنین از آبی دینی و ریاضی نیز راضی بودم همچنین در ایام جمع بندی از سه سطحی ریاضی و فیزیک استفاده کردم. سطح بندی سوالات در روزهای نزدیک به کنکور کار را برای شما آسان تر میکند.
اطلاعرسانی (سایت کانون، مجلهی سرای دانش و ...) و جعبه ابزار کارنامه
من روزی دو الی سه بار در سال کنکور به سایت کانون مراجعه میکردم در بعد از ظهر بعد از آزمون بیشترین فعالیت رو داشتم و در صفحه مقطع کامنت میگذاشتم و از این طریق با دوستای خیلی خوبی آشنا شدم.صفحه شخصی را برای کار های درسی و سوالات غلط و... بسیار بررسی میکردم. همچنین خواندن مصاحبه ها و کامنت ها در صفحه مقطع برایم جذاب بود.ازکارنامه اصلی و کارنامه اشتباهات بیشتر از بقیه کارنامه ها استفاده کردم که برای شناخت بیشتر نقطه ضعف ها و بی دقتی ها بود.
در مجله ی سرای دانش گفت و گوهایی که با دانش آزمون وجود داشت بسیار مفید و تاثیر گذار بود. آشنایی با روش ها و همچنین سدهای پیش روی نفرات برتر کمک میکرد تا از اشتباهاتی که شاید آن ها انجام داده بودند درس بگیرم.فیلم مصاحبه با اقای سخایی راد و خانم زهرا نامور یکی از تاثیرگذارترین مصاحبه هایی بود که دیده بودم. همچنین شیوه بیان مطالب در مصاحبه اقای بهنام دانش باعث شده است که همیشه در ذهنم بماند. مفیدترین مصاحبه برای من مصاحبه با خانم پریسا کفایتی بعد از کنکور بود.
خانواده
فراموش کردن زودهنگام نتیجه های بد و امیدبه آینده مهمترین ویژگی آموزشی من است. همچنین از نظر برنامه ریزی بسیار دقیق و در عین حال انعطاف پذیر بودم. بیشترین کمکی که توانستم به بقیه دوستانم بکنم از نظر اموزش درسی نبود بلکه کمک به آن ها دربرنامه ریزیشان بود.
پدر من شهردار هستند و مادرم خانه دار.یک برادر و خواهر دارم که هر کدام سه سال عضو کانون بودند. برادرم فارغ التحصیل رشته پزشکی و خواهرم فارغ التحصیل رشته آموزش زبان می باشددر سال های پایه تعداد کانونی های مدرسه مان کمتر بود اما درسال کنکور با همت دانش آموزان و کادر مدرسه تقریبا همه در کانون آزمون میدادند. کانون برای هر نوع دانش آموزی مفید است و این است که کانون را متمایز میکند.
مبین ازنقش پدر و مادرش میگوید!!!
برخلاف سایر دانش آموزان، پدر و مادرم چه برای برادر و خواهرم و چه برای خودم امور تحصیل و مدرسه را به خودمان واگذار کرده بودند و اعتماد کامل داشتند.ما هم نیز دوست داشتیم که به ما افتخار کنند. هر چند نتیجه آزمون ها برایشان مهم بود اما نمیگذاشتند حساسیت بیش از حد باعث اذیت شدن من بشود. پدر و مادر دو سرمایه تکرارنشدنی هستند و هر چه که دارم ازآن ها است. انگیزه ای که پدر به من میدادند و دعای خیر مادرم مسیر را هموارتر میکرد.دوستانم و اقوامی که در حال حاضر در رشته های برتر تحصیل میکنند و یا فارغ التحصیل شده اند بلا استثنا کانونی بودند.
روز کنکور و سایر موارد
هیچ کسی انتظار همچین کنکوری رانداشت. وقتی در همه درس ها کمتر از چیزی که انتظار داشتم جواب دادم کمی تا انتهای آزمون روی من تاثیر گذاشت. خیلی از استراتژی ها و برنامه هایی قبلا امتحان کرده بودم در روز کنکور قابل اجرا نبود. شبیه هیچ کدام از آزمون هایی که داده بودم نبود و بدترین آن ها بود.از روش های مدیریت آزمون و زمان های نقصانی در درس های عمومی استفاده کردم. هر چند به خوبی اجرا نشد اما برایم قابل قبول بود. در درس های اختصاصی برایم هدف گذاری چند از ده معنایی نداشت و همیشه در آزمون ها میخواستم بیشترین درصد را کسب کنم که این امر موجب شد در کنکور ضربه بخورم و نتوانم استراتژی بازگشت را به خوبی اجرا کنم. ضربدر منها هم در همچین ازمونی به خوبی قابل اجرا نبود زیرا نصف سوالات علامت میخورد.
معمولا در جلسات آزمون پانزده دقیقه وقت اضاف می آوردم که آن را روی ترجمه های عربی و قرابت های ادبیات میگذاشتم در جلسه کنکور فقط هفت دقیقه وقت اضاف آمد و فقط سعی میکردم قرابت های ادبیات را جواب بدهم که بدلیل کمبود وقت وعجله باعث شد بی دقتی کنم همچین اتفاقی برایم قبل از کنکور پیش نیامده بود. در درس های اختصاصی برخلاف همیشه که با خیال راحت استراتژی بازگشت را اجرا میکردم در روز کنکور اصلا اینطور نبود. بیست دقیقه وقت و کلی نزده در درس های ریاضی و فیزیک و شیمی و همچنین استرس کار را بدتر میکرد. اگر در طول سال هدفگذاری چند از ده را انجام میدادم شاید این اتفاق نمی افتاد.
