گفتوگو با امیرمحمد حیدری رتبه 61 منطقه 2 کنکور تجربی 99 با میانگین تراز 7580 از شهر آمل
حضور در کانون، آزمونهای برنامهای و برنامهی راهبردی
در پایه های اول و دوم در مدرسه شاهد محمود آباد و در پایه های سوم تا ششم در مدرسه دولتی طالقانی و از سال هفتم تا دوازدهم در مدرسه شهید بهشتی آمل تحصیل کردم.
در سال ششم فقط در سه ازمون اخر ثبت نام کرده بودم و هدف از ثبت نام من فقط تعداد داوطلبان زیاد قلم چی بود و می خواستم که جایگاه خودم را در سطح شهر بررسی کنم . اما در سال های بعد متوجه شدم که آزمون قلمچی تنها یک آزمون نیست بلکه شامل یک برنامه از پیش تنظیم شده و دقیق است که اطمینان را به من می دهد که با پیروی از آن می توانم بهتر برنامه ریزی درسی انجام دهم . قطعا هدف از ثبت نام همه کسانی که میخواهند پیشرفت کنند و به امور تحصیلی خود نظم دهند همین برنامه ای بودن و هماهنگ بودن کانون با مدرسه و کتاب های درسی است.
در سال ششم فقط سه ازمون اخر و در سال های هفتم تا دوازدهم نیز در کانون بودم و به طور کلی هفت سال کانونی بوده ام اما از سال دهم پیوستگی برای من خیلی مهم شد و از آن زمان بود که پیشرفت های من نیز بیشتر شد به طوری که امسال هیچ آزمونی حتی آزمون های غیر حضوری را غیبت نکرده ام چون تمام برنامه های من بر اساس برنامه راهبردی بود و غیبت حتی در یک آزمون می توانست سبب آشفتگی من شود و حتی تنظیم برنامه در زمانی که بین ازمون ها سه هفته فاصله می افتاد نیز سخت میشد.اولین آزمون های من در سال هفتم حدود 5300 بود که در اواسط سال به بالای 6000 رسید در سال های هشتم و نهم نیز به بالای 6500 رسید . در سال دهم نیز سعی کردم با اجرای منظم تر برنامه به بالای 7000 برسم .در نتیجه ساعت مطالعه ام را افزایش دادم و با استفاده درست از نوروز به 7000 رسیدم.
کیفیت سوال ها همیشه برای من مهم بوده کانون در آزمون ها سعی میکند کل کتاب را پوشش دهد و از هر سطحی سوال داشته باشد و سطح سختی سوالات را نیز برای هر آزمون در درس های مختلف تغییر می دهد و این به من کمک میکرد که برای شرایط مختلف خودم را اماده کنم.
من در سال های هفتم تا نهم به دلایل مختلف غیبت های بسیار زیادی داشتم اما در سال دهم و یازدهم در حد یک ازمون غیبت داشتم اما در سال دوازدهم هیچ غیبتی نکردم.
همیشه سعی می کردم برنامه چند ازمون اینده را نگاهی بیندازم و بعد از هر آزمون نیز با مشورت با دوستان و پشتیبان اهداف دو هفته آینده را می نوشتم و سعی می کردم به طور تقریبی بنویسم که در هر هفته چه منابعی را باید بخوانم . در هفته اول سعی میکردم پیشروی های سال دوازدهم را به اتمام برسانم و در هفته دوم از منابع دیگری برای تمرین بیشتر استفاده می کردم . برنامه های من طوری بود که درس ها با تدریس دبیر یا امتحانات کلاسی هماهنگ باشد .
کلکسیون روش مطالعه
نقاط قوت
فیزیک: این درس را نه یا ده از ده پاسخ میدادم سعی می کردم پس از تدریس دبیر خودم به آرامی تمرین هایی اولیه که برای آمادگی لازم هستند را بخوانم و بدون اینکه خودم ان ها را حل کنم فقط پاسخ ان ها را بخوانم تا تیپ های کلی ان مبحث دستم بیاید بعد تمرین زیاد از منابع مختلف به تسلط در ان مبحث می رسیدم . روش دیگر نیز نوشتن همه تیپ ها بود تا بتوانم سریع تر به جمع بندی برسم اما به طور کلی تنها راه موفقیت در فیزیک تمرین و تست بسیار زیاد است.
زیست: من زیست را در ازمون های کانون هشت یا نه از ده پاسخ میدادم ابتدا متن کتاب را سریع مطالع میکردم و دفعه ی بعد خودم سعی می کردم قسمت های که مهم هست را مشخص کرده و دور قید ها و کلمات مهم خط بکشم بعد نکات اولیه ای که مهم هستند یا دام هایی که رایج هستند را به طور جداگانه در کنار متن کتاب یادداشت میکردم . اما این کار ها دو روز بیشتر طول نمی کشید و حدودا در دوشنبه بعد از آزمون سریع وارد تست می شدم تا ایده های آن مبحث را پیدا کنم و تمام نکاتی که مهم بودند را به صورت بسیار خلاصه در کتاب می نوشتم از نوشتن نکات بی اهمیت که کاربرد بسیار کمی دارند خد داری میکردم تا در زمان جمع بندی فقط نکات مهم مرور شود نه نکاتی که فقط بعضی افراد به ان اشاره می کنند بعد از ازمون کانون نیز دقیق تک تک گزینه ها و شیوه رد ان ها را بررسی میکردم . سعی کردم چندین کتاب برای هر درس تست بزنم تا به همه دام ها و نکات دست یابم.
درس های چالشی
فارسی: در درس فارسی ابتدا نمی تواستم به درصد بالاتر از 40 برسم اما خواندن روش مطالعه چندین رتبه برتر متوجه شدم که تنها راه پیشرفت در درس فارسی پیوسته و هر روزخواندن ان است گرچه همه میگویند که فارسی را باید موضوعی خواند اما چون من پیوسته نمیخواندم پیشرفتی نداشتم در سال دوازدهم که زمان نود دقیقه ای را برای هر روز به ان اختصاص دادم مشکلم در فارسی حل شد و هر زمان پیوستگی ام از بین میرفت دوباره افت میکردم.
دینی: دین و زندگی سال دوازدهم کاملا با دو سال قبل متفاوت است اشتباه من این بود که مانند دین و زندگی دهم و یازدهم با ان برخورد کردم پس از چهار ماه از آغاز دوازدهم متوجه شدم که باید دینی دوازده را از خود کتاب بخوانم و ساعت بیشتری را به ان اختصاص دهم و از منابع دیگری استفاده کنم
منابع مطالعاتی
من از دفتر برنامه ریزی استفاده میکردم؛ دفتر برنامه ریزی سبب تعادل بین ساعت های مطالعه روز های مختلف و بین درس های مختلف می شود و میتوان رابطه دقیقی بین این دفتر و ترازی که در هر درس کسب می شود یافت.
من در درس زبان و ریاضی از کتابهای آبی پیمانهای استفاده میکردم . در درس زبان سعی میشد از اضافه گویی نکات خودداری شود.همچنین در تمام درس ها از سه سطحی استفاده میکردم . کتاب سه سطحی برای من بهترین منبع برای جمع بندی بود زیراکه تماما شامل ایده های نو و تیپ های جدید بود.
اطلاعرسانی (سایت کانون، مجلهی سرای دانش و ...) و جعبه ابزار کارنامه
من از سایت کانون استفاده میکردم و هر یک هفته یک بار به مراجعه داشتم.جذابترین بخش سایت برایم صفحه شخصی و جعبه ابزار مقالات آقای قلمچی و جلسهی برترها بود.
ازبین تمام کارنامه ها ، از کارنامه اصلی ازمون بیشتر استفاده میکردم چون شامل چند از ده و مقایسه ان با هم ترازی ها بود.
از مجله ی سرای دانش قسمتهای گفتوگو با نفرات برتر را میخواندم.و از هر کدام از ان ها نکاتی یاد میگرفتم و به میز مطالعه میچسباندم.
خانواده
تحصیلات پدرم لیسانس است و ایشان وکیل اند. تحصیلات مادرم هم فوق لیسانس است و ایشان دبیر اند.من همچنین یک برادر کلاس سوم دبستانی هم دارم!
اغلب دانش آموزان مدرسه ما به کانون می ایند.
من هم منظم هستم و هم سخت کوش . اگر نظم ذهنی من از بین برود دچار آشفتگی می شوم و به همین دلیل همیشه برنامه من از قبل باید مشخص شده باشد و باید بدانم چه منبعی را در چه زمانی استفاده کنم . همچنین تا به نتیجه دلخواه خود برسم تلاش میکنم . برای مثال در ماه رمضان که که بازه حساسی از زمان جمع بندی راشامل میشد به جای اینکه نا امید شوم و ساعت مطالعه را کاهش دهم با تنظیم درست درس ها سعی کردم هم بازده و هم ساعت مطالعه را افزایش دهم گرچه مقداری ساعت خوابم جا به جا شد اما اجازه ندادم مانع پیشرفت من شود.
امیرمحمد از نقش پدر و مادرش میگوید!!!
مهم ترین نقش را در پیشرفت هر دانش آموز پدر و مادر او دارند . پدرمم یک فضای ارام و ساکت را برای مطالعه ی من اماده کرده و مادرم نیز هر کتابی را که می خواستم برایم اماده میکرد.اگر در آزمونی افت تراز داشتم؛ مادرم می دانست که تراز یک معیار کاملا نسبی است و هرگز به تراز من توجه نمیکرد بیشتر سعی می کرد به درصد ها و رتبه ام توجه کند و اگر در درسی افت داشتم علت را جویا می شد بعضی وقت ها نیز که که نتیجه خوبی کسب نمیکردم سعی میکرد با من صحبت کند و از اینده و نتایج بهتر که قرار است کسب کنم میگفت تا روحیه ام بهتر شود.
افتخارات امیرمحمد!!!
در سال هشتم مدال برنز المپیاد های ریاضی مبتکران و مدال برنز گروهی مسابقات ریاضی imc
روز کنکور و سایر موارد
درس ها را به ترتیب دفترچه سوال پاسخ دادم با بررسی کنکور ریاضی متوجه شدم که بعضی درسها وقت بیشتری میگیرند پس هدف گذاری ها را تغییر دادم وبا خود گفتم که ممکن است که نتوانم در بعضی درس ها به تعداد زیادی از سوال ها پاسخ دهم اما در جلسه کنکور زمان های هر درس را تغییر ندادم و تمام سوال هایی که بلد بودم یا وقت کمتری نیاز داشتند را حل کردم و در دور بازگشت به شیمی زمان بیشتری اختصاص دادم زیرا شامل مسائل زیاد و وقت گیر بود و بعد هم چند موردی های زیست را پاسخ دادم.
پشتیبان ویژه
پشتیبان ویژه من اقای محمدرضا جعفری نژاد رتبه 4 منطقه3
آقای جعفری نژاد بسیار در پیشرفت من نقش داشتند در شرایط مختلف با صحبت هاشون به من ارامش میدادند و تجربه ها ی خود رو در اختیار من قرار م
یدادند و من همیشه مدیون ایشون هستم!!!
