نمیتوان از موفقیت رتبههای یکرقمی گفت، اما به نقش مؤثر اولیای آنها اشاره نکرد. بدون شک نقش پدرها و مادرهای رتبههای یکرقمی فقط تهیهی امکانات و ایجاد آرامش در خانه نیست و میتوان گفت بهترین مشاوران آنها، پدر و مادرشان بودهاند. در این گزارش رتبههای یکرقمی سال 98 از نقش اولیای خود میگویند.
حسین حافظی، رتبهی 3 ریاضی 98 از مشهد
نقش پدر و مادرم از همان اول پررنگ بود. در دوران ابتدایی در مدرسهی خوبی ثبتنامم کردند و پیگیر بودند تا بتوانم در مدرسهی تیزهوشان پذیرفته شوم. بعد از ورود به مدرسهی تیزهوشان وضعیتم خیلی خوب بود. بهنظرم مدرسه هم در موفقیتم سهم داشت. وقتی به منزل میرسیدم، همهی امکانات برای درسخواندن مهیا بود. (حسین 1 سال دانشآموز کانون بود و در 16 آزمون برنامهای کانون شرکت کرد.)
عرفان میرزائی، رتبهی 1 انسانی 98 از اراک
عمدهی کاری که پدر و مادرم برایم انجام دادند این بود که فضای مناسب برای مطالعه را برایم فراهم کردند. هم آرامش خانه را فراهم کردند و هم منابع مطالعاتی مفید و ضروری را برایم تهیه کردند. بیشتر کارهای درسیام را خودم انجام میدادم؛ ولی در امور مربوط به کانون همراهم بودند و در صورت نیاز آنها هم با من میآمدند. هروقت هم لازم میدیدند، مثل وقتی که ترازم افت میکرد، نکاتی را به من یادآوری میکردند. (عرفان 2 سال دانشآموز کانون بود و در 31 آزمون برنامهای کانون شرکت کرد.)
حنانه عظیمینیا، رتبهی 6 هنر 98 از کرج
پدر و مادرم هر دو با هم برایم وقت میگذاشتند و میتوانم بگویم واقعاً برایم زحمت کشیدند. ما در آبیک زندگی میکنیم و من در کرج آزمون میدادم. هر جمعه ساعت 5 صبح من را به حوزهی آزمون میبردند. در دوران طلایی در اردوی نوروزی ثبتنام کردم و این باعث شد خانوادهام برنامهی مسافرت نداشته باشند. پدرم هر روز ساعت 5 صبح من را به محل اردو میبرد و بعدازظهر به خانه برمیگشتیم. در درسخواندن نیازی به تذکر و تأکید اطرافیان ندارم و خودم تمام تلاشم را میکنم و درس میخوانم. به همین دلیل اولیایم دورادور بر کارم نظارت میکردند و کارها را خودم انجام میدادم. هر تصمیمی میگرفتم، آنها فقط حمایتم میکردند. (حنانه 2 سال دانشآموز کانون بود و در 37 آزمون برنامهای کانون شرکت کرد.)
مبین عطاسید، رتبهی 1 زبان 98 از گنبد
پدرها و مادرها هم پشتیبانی مادی دارند و هم پشتیبانی معنوی. حمایت مادی پدر و مادر من این بود که امکان شرکت در کلاسهای خصوصی را برایم فراهم کردند. کمک معنوی آنها هم تشویقهای ایشان بود. مثلاً اگر در آزمونی نتیجهی خوب نمیگرفتم، دلداریام میدادند. پدرم مدیر مدرسه هستند و در کارهایی که به کانون مربوط بود، خیلی پیگیر و همراهم بودند. روزهای جمعه با پدرم برای گرفتن کارنامه میرفتیم. همان روز هم در منزل، سؤالات آزمون را با هم بررسی و تحلیل میکردیم. همراهی ایشان با من خیلی خوب بود. اگر به کلاس میرفتم، با من میآمدند. در جلسات سهنفرهای که پشتیبان برگزار میکرد، شرکت میکردند. (مبین 3 سال دانشآموز کانون بود و در 64 آزمون برنامهای کانون شرکت کرد.)