محمد رضا ولی زاده
کسی که زیر آفتاب زحمت کشیده حق داره در سایه استراحت کنه.
سالهای حضور در کانون: ۳ سال
نام مدرسه: تیزهوشان
تحصیلات و شغل پدر: لیسانس_ کارمند جهاد کشاورزی
تحصیلات و شغل مادر: لیسانس _ آموزگار
رتبه کنکور 98: 967 منطقه 2
رشته قبولی: پزشکي دانشگاه علوم پزشکي بابل
تراز در پایان نیمسال دوم: 6556
تراز در دوران جمعبندی: 7136
رشد تراز دوران جمعبندی نسبت به نیمسال دوم: 581 نمرهی تراز
**درصدهای کنکور من :
عمومی ها ادبیات: 61 عربی: 56 دین و زندگی : 89 زبان: 67
اختصاصی ها ریاضی : 85 زیست: 87 فیزیک: 56 شیمی: 89
بخش اول ....
**چطور شد به کانون آمدی ؟
من نهم در مدرسه تیزهوشان بودم و طبق نتیجه ایی که افراد شرکت کرده در آزمون ها گرفته بودن ، در سال دهم تصمیم به شرکت در آزمون های کانون گرفتم. البته اول خانواده ام تاثیر داشتن و وقتی به من گفتند قبول کردم در سال دهم کم کم ارتباطم با بچه ها و آن هایی که برای کنکور می خواندند بیشتر شد.
**گفتی سال دهم به کانون آمدی ، با چه ترازی شروع کردی؟
اولین آزمون ترازم 5900 بود. در آن سال اولویت من کنکور نبود و فقط درسهایم را می خواندم. اولین آزمون سال یازدهم نیز 6200 شدم. کم کم از سال یازدهم رتبه در هر آزمون را برای خودم هدف قرار دادم نه تراز. همیشه ملاکم را رتبه گذاشتم. چون معمولا تراز ثابت بود و انگیزه زیادی به من نمی داد، رتبه را هدف قرار دادم. مثلا یادم است در یک آزمون ترازم 6890 و رتبه ام 332 شد ولی در یک آزمون ترازم 7200 ولی رتبه ام 372 شد ، این تغییر و بهتر شدن رتبه به من انگیزی زیادی می داد. سال دوازدهم تصمیم گرفتم از تابستان در آزمون ها شرکت کنم. در اولین آزمون تابستان که آزمون تعیین سطح بود ترازم 6484 شد و بعد تا آزمون های جامع به میانگین 7100 رسیدم.
** فکر میکردی پزشکی قبول شوی؟
اگه بهش فک نمی کردم اصلا تلاشی نمی کردم یادمه از روز اول فقط و فقط به دندان پزشکی و پزشکی فکر می کردم
**اگر قبول نمیشدی چکار میکردی؟
یک سال دیگر پشت کنکور می نشستم تا به هدفم برسم
1-مهمترین تصمیم، روش و کاری که در دوران جمعبندی به شما کمک کرد چه بود؟
چون در دو درس شیمی و دینی به اندازه کافی تسلط داشتم کمی از زمان مرورشان کم کردم و به مرور زیست که درس سرنوشت سازی است اختصاص دادم . در یک و نیم ماه آخر هم شروع به دادن آزمون های سه روز یک بار کردم و بیشتر تمرکز خود را روی غلط هایم گذاشتم و زیست را با بررسی همین غلط ها توانستم از حدود 60 به 75 برسانم.
*** تعداد غلطهایت در آزمون ها چقدر بود؟ چکار کردی تعداد غلط هایت کم شود؟
آدمی بودم که تعداد غلط هایم بالا بود و همواره بالا بیست غلط داشتم اما هیچ گاه تصمیم به نزدن سوال نگرفتم و سوالی را کنار نگذاشتم بلکه سعی کردم آنقدر تلاش کنم که غلط ها را به صحیح تبدیل کنم و از حدود 34 غلط در آزمون به 18 الی 23 غلط در دوران جمع بندی برسم. من روی کاهش غلط زیاد فکر نمی کردم. در واقع هدف گذاری می کردم که تعداد درست هایم را بالا ببرم اینگونه تعداد غلطهایم نیز کاهش پیدا می کرد. معمولا در آزمون ها حدود 20 غلط داشتم.
در کنکور چطور بود؟
در کنکور هم 21 غلط و 35 نزده داشتم.در کنکور به جز درس فیزیک در بقیه درس ها فقط 2 تا نزده داشتم. توی فیزیک با اینکه وقت هم زیاد داشتم خوب نزدم ودر حد مورد انتظارم نبود.
2- آیا در دوران جمعبندی تصمیم یا تصمیمهای جدیدی گرفتید که منجر به پیشرفت شما شد؟
در دوران جمع بندی در شیمی شروع به نوشتن مطالب سخت و فرار کردم و به همین علت در یک ماه آخر نه کتاب شیمی خواندم نه به جز سه روز یک بار و آزمون های جامع برایش تست زدم و زمان اضافه آمده را به زیست و عربی اختصاص دادم و همچنین در دوران جمع بندی بررسی آزمون را رفقایم انجام می دادم تا مشکل به بهترین شکل رفع شود.
3- آیا در دوران جمعبندی بعضی کارها و روشهایتان را تغییر دادید؟ کدام روشها و کارها؟ چقدر مؤثر بودند؟
به علت رها کردن درس در نیم سال اول برای مدتی مجبور بودم از عید به این ور ساعات بیشتری مطالعه کنم و تا اواسط جمع بندی این کار را انجام می دادم و از ساعت خوابم زدم و این کار باعث تسلط من بر همه مباحث و افزایش ترازم بود .
4- آیا در دوران جمعبندی به نتیجه و رتبه فکر میکردید؟ آیا هدفگذاری میکردید؟ روی چه چیزی هدفگذاری می کردید؟
هدف گذاری به این صورت که من باید به فلان تراز برسم را قبول ندارم. شاید سطح سوالات سخت بود و این باعث ناامیدی می ش د که به هدف مورد نظر نرسیدی. برای همین من به ویژه در یک ماه نیم آخر بر سر این که چه رتبه ای بیاورم هدف گذاری می کردم و هدفم در این دوران رسیدن به رتبه زیر 400 بود که در سه آزمون از چهار آزمون جامع به آن رسیدم .
5- آیا در دوران جمعبندی و در هنگام مطالعه پرش ذهن داشتید؟ چگونه میتوانستید تمرکز کنید؟
بله_ هر بار که موضوعی غیر درس به ذهنم می رسید بر روی یک کاغذ یه ضربدر میزدم و یک نفس عمیق می کشیدم و دوباره درس رو شروع می کردم. در سال دوازدهم فضا برایم جدید بود و برای همین کمی طول کشید که رفاقتم با دوستانم بیشتر شود. اما در 4 ماه آخر یعنی از بعد عید با دو تا از دوستانم که هر دو کانونی بودند ، سجاد عمادی رتبه 23 منطقه و پزشکی تهران و محمدامین فتح تبار رتبه 138 پزشکی شهید بهشتی شروع به درس خواندن کردیم. بررسی وتحلیل آزمون ها را با هم انجام می دادیم. اگر چیزی را بلد نباشیم وقتی یک نفر دیگر برایمان توضیح می دهد خیلی مفهومی تر یاد می گیریم. بنابراین در 4 آخر پیشرفت خوبی داشتم. وقتی ترازم ثابت بود خسته می شدم و با دوستانم حرف می زدم و مرا راهنمایی می کردند. زمان هایی که خیلی خسته بودم یک ساعت با دوستام حرف می زدم و بعد با انگیزه دوباره شروع به درس خواندن میکردم.
6-آی در دوران جمعبندی مطلب جدید هم میخواندید؟ و تست جدید هم میزدید؟ یا اینکه نقاط قوت خود را تقویت میکردید؟ یا اینکه اشتباهات قبلی خود را بررسی میکردید و یادگیریهای ناقص را به یادگیری کامل تبدیل میکردید؟
مطلبی که برای اولین بار بخوانم نه ولی در دروسی که احساس ضعف می کردم تست جدید میزدم.
در این دوران سعی من بر این بود که نقاط قوت خود را در همان سطح نگه دارم و نقاط ضعف خود را بهبود ببخشم .
به نظر من 10 آزمون جامع خودش 2700 سوال هستش پس نیاز به تست جدید نیست. همچنین خود این آزمون های جامع تست جدید هستند که می دهیم. حتما نباید کتاب جدیدی بخریم یا دنبال چیز عجیبی باشیم.
**چقدر بین مطالعه دروس عمومی و اختصاصی تعادل داشتی؟
بستگی به سختی مطالب و مباحث آزمون داشت و همواره یک مقدار ثابت نبود ولی به طور میانگین 30 درصد الی 35 درصد به دروس عمومی اختصاص داشت و مابقی متعلق به دروس اختصاصی بود
معمولا در درس خواندن از الگوی زیر استفاده می کردم:
اختصاصی راحت ----->عمومی------->اختصاصی سخت
این روش باعث تعادل بین عمومی و اختصاصی و بازدهی بالاتر من میشد
**توی این دو روز و نیم در هر رز حداکثر چند درس می خواندی؟ چند عمومی و چند اختصاصی؟
در این دو و نیم روز تا جایی که ممکن بود هر هشت درس را کار می کردم ولی سهم درسی مثل زیست در این بازه چهار الی پنج ساعت بود و سهم زبان نیم ساعت. تقریبا نصف زمان را به خواندن و نصف دیگر را به تست زدن اختصاص می دادم.
**آیا کتابی هم بود کامل بخوانی یا نه؟
بله چون در زیست شناسی اولویت اصلی کتاب است چند دور کتاب را کامل در دوران جمع بندی خواندم.
**در دوره جمع بندی چند تا کنکور عمومی و اختصاصی در یکماه آخر از خودتون گرفتید و دقیق از چه تایمی شروع به آزمون سه روز یکبار کردید؟
از اواخر اردیبهشت سه روز یک بار می دادیم ولی در اواخر دو روز یک بار هم آزمون دادیم و در مجموع تا قبل کنکور 20 آزمون جامع دادیم.
7- آیا در دوران جمعبندی روی بعضی کارهایی که قبلاً انجام میدادید تاکید و اصرار بیشتری کردید. یعنی آیا بعضی کارها و روشها را با شدت و جدیت بیشتر انجام دادید؟ کدام کارها و روشها؟
مطالعه منظم و بیدار شدن زود هنگام چیزی بود که در دوران جمع بندی بسیار دقیق انجام می دادم چون کنکور ۸ صبح است پس حداقل باید یک ربع به هفت به مدت یک ماه بلند شوی تا فعالیت مغز در صبح به بهترین حالت ممکن صورت بگیرد
8- ساعات مطالعهی شما در دوران جمعبندی نسبت به گذشته چه تغییری کرد؟
چیزی که در افزایش ساعت مطالعه مهم است ساعت مطالعه مفید است و در دوران جمع بندی از سه چهار ساعت مفید به حدود ۹ الی 40 ساعت به صورت مفید رسیدم در واقع زمان پرت در مطالعه را کاهش دادم. قبل از عید و دوره جمع بندی زمان پرتی هایم زیاد بود مثلا قبل از عید یک ساعت و نیم درس خواندنم معادل 45 دقیقه بود. ولی بعد از یک ساعت و نیم معادل یک ساعت و 15 دقیقه آن واقعی و مفید بود.
آیا میزان و روش مطالعه ات در طول این سه سال که آزمون میدادی تغییرکرد؟
اولین سال یعنی دهم روشم شب امتحانی بود. اما از سال یازدهم با دو ساعت و نیم شروع کردم وتا 5 الی 6 ساعت می خواندم. چون مدرسه هم می رفتم و حدود 6 ساعت در مدرسه بودیم.
تا تابستان سال دوازدهم که برای آزمون اول تعیین سطح 10 روز خواندم که بعد مادربزرگم فوت کرد و نخواندم و با همان مطالعه قبلیم آزمون دادم و تراز 6484 شد. در واقع از تابستان سال دوازدهم درس خواندن را جدی تر شروع کردم. کلا تا آخر سال دوم روشم اینگونه بود که اول یک درس اختصاصی آسان بعد یک عمومی و بعد یک درس اختصاصی سخت می خواندم. از 8 صبح تا 10 شب. هر پارت مطالعه برای هر درسم یک ساعت و نیم بود و بعد یک ربع استراحت می کردم.
در کل روش و منطق مطالعه ام نیز به اینصورت بود که درس ها را در سه مرحله می خواندم
مرحله 1: اول درسنامه را می خواندم چون خود درس نامه ها سوالهای آموزشی برای اشنایی و رسیدن به یک حد آمادگی برای پاسخگویی به سوالات را داشت. هر درسنامه را در دو مرحله مطالعاتی خوب می خواندم.
مرحله 2: در 4 مرحله تمرین تست آموزشی بدون زمان. برای درس هایی که باید حل مساله رخ می داد حدودا 80% تست هایی که می زدم به صورت آموزشی می خواندم و برایم زمان برایم مطرح نبود. باید مفهومی یاد می گرفتم و به یادگیری می رسیدم نه به جواب تست.
کلا تست های هر بخش را برای پاسخ دادن و تمرین ضرب 5 تایی می کردم. مثلا روز اول تست شماره 5، 10، 15، 20
روز دوم منظورم دومی روزی که در برنامه ام باید این درس را می خواندم تست شماره 4، 9، 14، 19 را جواب میدادم
روز سوم مطالعاتی ام تست شماره 3، 8، 13، 18 و به همین ترتیب. 4 مرحله اول را بدون زمان و آموزشی و یادگیری تست می زدم و نکات و اشکالاتم را می نوشتم. آخرین بخش را به صورت زماندار تست می زدم.
مرحله 3: تست های زمان دار می زدم. مرحله اول را تست ها را به صورت آموزشی حل می کردم بدون زمان و مرحله آخر را به صورت زماندار می زدم.

9-پیوستگی شما به برنامه ی آزمون ها نسبت به گذشته چه تغییری کرد؟ آیا در همه ی آزمون های دوران جمع بندی کانون شرکت کردید ؟
در طول سه سال آزمون فقط یک غیبت داشتم و آن آخرین آزمون یازدهم بود . حتی در روز آزمون هفت تیر مریض بودم ولی به سر جلسه آمدم و آزمون دادم و ترازم 6975 شد
در هر شرایطی آزمون رو می دادم حتی اگر به مقدار کافی درس نخوانده بودم یا مبحثی که خوانده بودم با مباحث آزمون فرق داشت علت تفاوت زیاد تراز دوران جمع بندی و نیم سال دومم هم به همین علت است .حتی زمانی هم که درس نمی خواندم یا مشکل داشتم حتما آزمون را شرکت می کردم تا بتوانم هر شرایطی را تجربه کنم و خودم را کنترل کنم.
**خوب نگران نمی شدی ترازت کم بشه و در روحیه ات اثر منفی بگذارد؟
نه. چون از قبل خودم می دانستم با چه شرایطی می خوام آزمون بدم و سطح انتظارم را از خودم در آن شرایط مشخص می کردم و می دانستم برای همین با معلوماتی که داشتم در آزمون شرکت می کردم و آزمون می دادم و بعد می دیدم که با وجود این شرایط و مطالعه قبلی وضعیتم چگونه بوده ام. برای من این تجربه ها خوب موثر بود. اتفاقا اشکالات اصلی ام مشخص می شد.
مثلا حدود 10 روز قبل از اولین آزمون تابستان سال دوازدهم که آزمون تعیین سطح بود، مادربزرگم فوت کرد و اصلا شرایط خوبی نداشتم ولی با اینحال در آزمون اول شرکت کردم و ترازم 6484 شد. تجربه شرایط خیلی مفید است حتی وقتی مشکل داری یا اصلا درس نخوانده ایم اگر در آزمون شرکت کنیم یک قدم از بقیه جلوتریم.
حتی در نیمسال دوم سال دوازدهم در دو آزمون با برنامه پیش نرفتم ولی با همان اطلاعات قبلیم شرکت کردم.
10- آیا جمعبندی به روش سه روز یک بار را اجرا کردید؟ آیا تغییراتی در این روش انجام دادید؟ آیا آزمونها را سه روز یک بار اجرا کردید یا دو روز یک بار؟
بله زمان آزمون را نسبت به کنکور سراسری کاهش دادم در واقع پنج دقیقه از عمومی و ده دقیقه از اختصاصی مان را کم کردم تا سرعتم را بالا ببرم و در کنکور زمان کم نیاورم.
11- آیا از ابتدا به روش سه روز یک بار و منطق آن باور داشتید ؟ یعنی آیا قبول داشتید که در دوران جمع بندی اول امتحان بدهید و بعد درس بخوانید ؟ آیا با شک و تردید این روش را آغاز کردید یا این که از ابتدا به درستی این روش مطمئن بودید ؟ از نظر شما قسمت مهم تر در روش سه روز یک بار کدام است ؟
به این نوع جمع بندی و آزمون دادن اعتقاد دارم و مهم ترین قسمت این نوع آزمون دادن این است که ابتدا می فهمی غلط هایت در کدام زمینه است و بیشتر بر روی آن تمرکز می کنی
12- منابع شما در دوران جمع بندی چه بود ؟ آیا کتاب های طول سال خود و قسمت های نشان دار را کار کردید یا کتاب های جدید هم گرفتید ؟
کتاب جدیدی نگرفتم وفقط بر روی کتاب هایی که داشتم تمرکز کردم چون هر کتابی که در بازار موجود است از لحاظ محتوا ۰۸ درصد شبیه به هم هستند پس بهتر است در طول سال با یک کتاب پیش برویم و بر همان کتاب در دوران جمع بندی تمرکز کنیم
13- آزمونها را چگونه برای خود شبیهسازی میکردید؟ آیا روی صندلی و با لباس رسمی آزمون میدادید؟ آیا تمام یک آزمون را یک روند و بدون وقفه در هر بار امتحان میدادید؟ یا مثلاً فقط اختصاصیها یا بعضی درسها را امتحان میدادید؟
در هر بار امتحان عمومی و اختصاصی را با هم می دادم و آن ها را از هم جدا نمی کردم چون قرار است 270 سوال از عمومی و اختصاصی را با هم در ۴ ساعت دهیم. البته این آزمون ها را روی صندلی می دادیم و تا آن جا که به یاد دارم از لباس رسمی استفاده نمی کردم. همچنین از تکنیک ضربدر منها حتما استفاده می کردم و در هر دور اول سوال هایی را که بلد بودم پاسخ می دادم و بعد سراغ اولویت بعدی یعنی سوالهایی می رفتم که وقت می گرفتند.
14- سال گذشته برای اولینبار کنکور نظام جدید برگزار شد. تغییرات پارسال را چگونه توانستید مدیریت کنید تا سبب آشفتگی نشود و بتوانید آرامش خود را حفظ کنید؟ در طول دوران جمعبندی آرامش و اعتماد به نفس شما بیشتر شد یا کمتر؟ چه عواملی سبب افزایش آرامش یا اعتماد به نفس شما میشد؟
این شرایط برای اغلب افراد یکسان بود پس دلیلی نداشت عوض شدن نظام آموزشی تاثیری بر روی من بگذارد. در دوران جمع بندی با افزایش رتبه و ترازم و رسیدن به آنچه می خواهم باعث شد اعتماد به نفسم بسیار بیشتر شود.
**آیا در مطالعه هر درس به بودجه بندی مباحث این درس در کنکور دقت می کردید؟ مثلا جایی که مهمتر است بیشتر بخوانید یا تست بزنید؟
خیر _ چون هر بخش در کنکور می تواند سوال بیاید پس باید در هر مبحثی به اندازه کافی تسلط داشت .
**ایا در درسها ،مبحث یا قسمتی بود که کنار بگذارید و نخوانید؟
خیر _ کنار گذاشتن مبحث کار بسیار غلطی است برای کسی که به رتبه خوب فکر می کند من در مباحثی که مشکل داشتم تلاشم رو بیشتر کردم تا بتونم به درک بهتری از مبحث برسم شاید از اون مبحث سخت یک سوال آسون طرح بشه که اگه نخونی فقط باید حسرت اشتباهتو بخوری.
**نقطه قوت شما کدام درس عمومی و اختصاصی بود؟
دینی و شیمی دو درسی بودند که نقطه قوت من محسوب می شدند این دو درس را از هفتاد شروع کردم و در دینی موفق شدم چند بار 100 بزنم و در شیمی نیز در اواخر درصد زیاد درصد هشتاد نداشتم و به 96 هم رسیدم و در بیست آزمون جامعی که دادیم سه بار 100 زدم.
روش کلی خواندن این دو درس به این شکل بود: ۱- خواندن کتاب ۲- خواندن نکات تکمیلی۳_ تست زدن ۴_ نوشتن خلاصه برای شیمی و نوشتن لایتنر نکات دینی.
**کدام درس ها را در ابتدا ضعف داشتید ولی پیشرفت کردید؟
ادبیات را از زمانی که به صورت موضوعی و دقیق خواندم از چهل به هفتاد رساندم در واقع لغت و املا را در چهار ماه آخر هر روز می خواندم و یک روز در میان قرابت یا دستور یا آرایه می خواندم
15- در دوران جمعبندی از چه کسانی کمک گرفتید؟ کمک چه کسانی برایتان موثر بود؟ آیا فردی بود که به شما توصیهای کند و شما آن را اجرا کنید و سبب پیشرفت شود؟
مهمترین چیزی که باعث موفقیتم شد، تلاش و کمک خانواده(مخصوصا مادرم) و کمک و هدایت دوستانم بود. مادرم به ویژه در دوره جمع بندی شب ها بیدار می ماند و شبهایی که درس می خواندم مادرم همیشه بعد از من می خوابید .
دوستانم کمک زیادی به من کردند و حتی زمانی که احساس نا امیدی یا خستگی می کردم بسیار به من کمک می کردند تا به وضعیت قبلی ویا بهتر از قبل برگردمو واقعا در این دوران تا حدود زیادی مدیون سجاد عمادی و محمد امین فتح تبار هستم.در دوران جمع بندی بعد از آزمون ها دور هم جمع میشدیم و با هم رفع اشکال می کردیم زیرا یک فرد بسیار بهتر از پاسخ نامه تشریحی می تواند تو رو به اشتباهات آگاه کنه.
16- در روش سه روز یک بار ، برنامه ریزی برای دو و نیم روز باقی مانده( پس از آزمون دادن ) قسمت اصلی این روش است . شما در دو ونیم روز باقی مانده، اولویت ها را چگونه مشخص می کردید؟
به هر سختی که بود در یک نصف روز بررسی می کردیم و در دو روز باقی مانده به رفع ایرادات و نقص ها می پرداختم.
ابتدا درس هایی که کمتر می زدم و احساس ضعف داشتم بررسی می کردم و سپس به سراغ دروسی میرفتم که نقاط قوت بودند چون در شروع کار انرژی بیشتری داری و به همین علت بازدهی در رفع ایرادات افزایش پیدا می کرد.
17- روش مطالعه تان در دو ونیم روز چطور بود ؟ آیا همه ی درس ها را می خواندید ؟ چقدر آزمون را رفع اشکال می کردید و روی اشتباهات متمرکز می شدید ؟ چقدر به صورت موضوعی روی فصل های انتخاب شده تمرکز می کردید ؟ بیشتر درس می خواندید یا بیشتر تست می زدید ؟ روی تست های نشان دار تمرکز می کردید یا تست جدید می زدید؟
سعی می کردم به هر هشت درس برسم ولی اولویت با درس هایی بود که درصد کمتری کسب کرده ام و همچنین بین درس خواندن و تست زدن یک تعادل ایجاد می کردم و تست های قدیمی میزدم چون قرار بود هر سه روز یک بار آزمون دهم که سوالات هم جدید است. پس این تفکر که در دوران جمع بندی تست جدید نمی زنیم غلط است چون هر سه روز یک بار با تعدادی تست جدید رو به رو می شویم. در واقع همین تست های کنکور تست های جدید هستند و نیاز به تست دیگری نیست. فقط زیست شناسی بود که هر روز در برنامه من قرار داشت و باقی درس ها این حالت را نداشتند و روزانه دو ساعت را به زیست شناسی اختصاص می دادم و حدود بیست و پنج درصد زیست شناسی من متعلق به تست بود و در باقی زمان سعی من بر رسیدن تسلط بیشتر بر متن و مفهوم ها بود.
برای دو درس شیمی و زیست ابتدا به صورت جداگانه تست زدم و بعد از رسیدن به یک حدی از تسلط تست ترکیبی زدم.
دینی هر درس را جدا جدا تست زدم و ادبیات را نیز موضوعی خواندم و بر همه قسمت های ادبیات تمرکز کردم و قسمتی را حذف نکردم.
برای ریاضی و فیزیک ابتدا از یک کتاب درس نامه می خواندم سپس تست آموزشی میزدم و زمان برایم مهم نبود بعد از تسلط کافی تست زمان دار زدم و مستقیم سراغ تست زمان دار نرفتم.
18- آیا قبل از شروع دوران جمعبندی دورهی انتقالی داشتید؟ چند روز؟ و برای چه درسهایی؟در هفتهی پایانی چه کارهایی را انجام دادید که به نظرتان موثر یا خیلی موثر بود؟روز قبل از کنکور چکار کردید؟
در دوره انتقالی برای شیمی کتاب ها را باز کردم و هر قسمتی که به نظرم سخت بود و احتمال فراموشی برایم داشت را خواند. حتی اگر نکته مهمی نبود اما به نظرم امکان فراموشی داشت را قبل از جمع بندی خواند.
قبل از دوره انتقالی جعبه لایتنر نداشتم. اما از این زمان جعبه لایتنر تهیه کردم. برای درس ادبیات، عربی و زبان و از اواسط اردیبهشت نیز برای زیست این کار را شروع کردم. نکات مهم را می نوشتم.
در هفته آخر برای ادبیات و دینی از لایتنر هایی که نوشته بودم استفاده کردم و اون ها رو خوندم . در واقع فقط اشتباهاتم رو مرور کردم و در دو روز آخر برای مرور زیست حدود ده ساعت زیست خوندم و برای کنکور آماده شدم.
همچنین هفته آخر بلااستثنا ساعت شش صبح بلند می شدم تا در روز کنکور در ساعت هشت خواب آلود نباشم و سرحال باشم. روز قبل کنکور تا ۵ درس خواندم و بعد از درس را تعطیل کردم و به هیچ چیز فکر نکردم و در ساعت ده و نیم شب خوابیدم .
19- در جلسهی آزمون چگونه زمان را مدیریت کردید؟ آیا از روش ضربدر و منها و روش زمانهای نقصانی و روش استراتژی بازگشت استفاده کردید؟
اول سوال های آسان تر را زدم تا استرس کم آوردن وقت را نداشته باشم و بعد با خیال راحت به سراغ سوال متوسط و دشوار رفتم تا با خیال راحت تر به آن ها پاسخ دهم.
**آیا در کنکور وقت کم آوری؟ چگونه زمان را مدیریت کردی؟
وقتی در عمومی آخرین سوال را زدم وقت عمومی تمام شد و دقیقا از زمان به شکلی که می خواستم استفاده کردم اما در اختصاصی من همیشه دفترچه آزمون را به هم میزدم ابتدا شیمی سپس ریاضی بعد زیست و سر آخر فیزیک را میزدم در آن سه درس کلا دو نزده داشتم . من برای هیچ درسی وقت کم نیاوردم. زمانی که به فیزیک رسیدم ۵۵ دقیقه وقت داشتم ولی متاسفانه همه چیز بر خلاف تصوراتم در فیزیک پیش رفت و باعث شد این درس را کم بزنم و به رتبه مطلوب نرسم. چون ترتیب دفترچه را راعایت نکردم. واسه همین تا میتونین ترتیب درس ها رو عوض نکنین که ضربه می خورین من که به خاطر این اشتباه ضربه خوردم. در حالی که علاوه بر وقت فیزیک حدود 18 دقیقه اضافه داشتم.
دو هفته بعد از کنکور دوباره دفترچه کنکور را پاسخ دادم و اینبار فیزیک را 77% زدم.
از تکنیک ضربدر منها برای فیزیک هم استفاده کردی؟
بله. برای همه درس ها استفاده کردم. به همین دلیل در نهایت فیزیک را 56% زدم. در دور اول که به فیزیک پاسخ دادم 8 سوال را زدم و در دور دوم 16 سوال و دور سوم که برگشتم به 21 سوال پاسخ دادم.
20- در جلسهی آزمون چگونه آرامش خود را حفظ کردید؟ آیا جلسهی آزمون با آن چه فکر میکردید متفاوت بود؟ آیا اتفاق غیرمنتظرهای در جلسهی آزمون رخ داد؟ چگونه آن اتفاقات را مدیریت کردید؟ آیا تعداد زیاد آزمونهای شبیهسازی شده در دوران جمعبندی سبب شد که در جلسهی آزمون آرامش داشته باشید؟
کسی که هم آزمون جمع بندی زده و هم سر جلسه آزمون بوده و شرایط مختلف رو دیده اتفاق غیر منتظره که تا حالا باهاش مواجه نشده باشه نگرفته. در کنکور جای من زیر باد مستقیم کانال کولر بودم و چون از قبل لباس گرم برده بودم اون روز پوشیدم تا کمتر سرما رو من کار کنه.
21- در دوران جمعبندی چه تصمیمهای اشتباهی گرفتید و چه کارهایی را انجام دادید که فکر میکنید اگر انجام نمیدادید نتیجهی بهتری میگرفتید؟
کاش زمان بیشتری برای عربی می گذاشتم تا بیشتر ایراداتم رو برطرف کنم. همینطور اینکه در جمع بندی گفتم که ترتیب پاسخ به درس ها را عوض کردم و نتیجه خوبی گرفتم ولی در کنکور روی فیزیکم تا حدود 50% اثر منفی گذاشت چون آخر همه به آن پاسخ دادم. اگر به عقب برگردم ترتیب پاسخگویی دفترچه را به هم نمی زنم. چون من از دهم تا دوره جمع بندی مثل دفترچه پاسخ می دادم و دوره جمع بندی زمانی برای تغییر روش نبود حتی با وجود اینکه نتیجه بهتری در اون دوره در آزمون های می گرفتم ولی پایدار نبود.
بخش دوم ......
**حالا یکم در مورد 4 آزمون جامع آخر که دادی صحبت کنیم. تراز 4 آزمون جامع آخرت چند بود؟
جامع اول: 7100 جامع دوم 6890 ، جامع سوم 7500 و جامع چهارم 6975
آزمون 7 تیر که آخرین آزمون جامع بود و مریض شدم ولی امتحان دادم و بعد از آن هم کنکور داشتم و ترازم در آزمون جامع آخر از 7500 به 6975 رسید.
**در ازمون آخر که ترازت کم شد روی روحیه ات اثر منفی نگذاشت؟
اتفاقا من تحلیل آزمون های جامع را روز بعد بررسی می کردم ولی در این ازمون چون مریض بودم و مطالعه زیادی نداشتم ولی همان روز جمعه خیلی مشتاق بودم که بلافاصله بعد از آزمون آن را تحلیل و بررسی کنم. اشکالات واقعی ام مشخص تر شد. و اینکه چون شرایطم را می دانستم ، این نتیجه برایم قابل انتظار بود .
**دلیلش چی بود؟
بله. ابتدا دلیلش رو نمی دانستم ولی بعدا روی این موضوع خیلی فکر کردم . در واقعی اشتباهی که من کردم فکر میکنم به دلیل این بود که ترتیب پاسخ گویی توی دفترچه را عوض کرده بودم
من از اردیبهشت یعنی از زمان شروع دوره جمع بندی فکر کردم بهتر است برای پاسخگویی از نقطه قوت هایم شروع کنم تا وقتی درسی را خوب زدم روحیه ام بالاتر برود و درس بعدی را بتوانم تمرکز بیشتری داشته باشم و بهتر بزنم.
برای همین دو آزمون جمع بندی را با دو روش زدن. یکی بر اساس روال اصلی و به ترتیب درس ها در دفترچه و دومی بر اساس پاسخ دادن اول به درس های نقطه قوت و فیزیک را آخر می گذاشتم. وقتی دیدم وقتی ترتیب پاسخگویی ام را جابجا کردم و نتیجه بهتری گرفتم دیگر همه آزمون های جمع بندی را به اینصورت پاسخ می دادم و نتیجه هم داد. ولی در کنکور 50% اینکه نتوانستم به فیزیک خوب پاسخ دهم این بود که آخر به آن جواب دادم و 50% هم به دلیل جای نامناسبی که داشتم .
**در هر درس در آزمون های جامع چه درصدی داشتی و در کنکور چطور؟ و سطح سوالات آزمون های جامع و کنکور برایت چقدر تفاوت داشت؟
اگر استثناها در کنکور را نگم به طور کلی در آزمون های جامعی که دادم در اختصاصی درس زیست و در عمومی ها درس ادبیات از کنکور سخت تر بودش. بقیه درس ها سطح سوالات جامع و کنکور یکی بودند.
شیمی:
در آزمون جامع اول 89% جامع دوم: 86 % جامع سوم: 89% جامع آخر 96% در کنکور 89%
به نظرم سطح سوالات برای من یکی بود و همان درصدهایی که در جامع ها به دست آوردم را نیز در کنکور زدم
ریاضی:
در آزمون جامع اول82% جامع دوم: 77 % جامع سوم: 77% جامع آخر 50% در کنکور 85%
من در آزمون جامع آخر مریض بودم و نتوانستم زیاد بخوانم برای همین درصد شیمی ام کم شد ولی دلیل ان را می دانستم و روحیه ام ضعیف نشد. در کنکور هم چون شیمی را خیلی خوب زدم روحیه مضاعفی گرفتم و تاثیر مثبتی روی من در جلسه گذاشته بود.
زیست:
در آزمون جامع اول 65% جامع دوم: 77 % جامع سوم: 70% جامع آخر 72% در کنکور87%
زیست کانون معمولا در آزمون های جامع جز دروس سخت است البته این موضوع خیلی به من کمک کرد چون بیشتر مفهومی فکر کردم و تسلطم بیشتر می شد و این برایم خیلی خوب بود. اگر برعکس بود شای به جای 87% کنکور ، 65% می زدم. به نظرم سطح جامع و کنکور تقریبا یکی بود برایم و زیست های جامع که سخت بود به من کمک کرد.
**روش مطالعه زیستتان را بیشتر توضیح دهید ؟
زیست ابتدا کتاب را می خواندم سپس استنباط های خود از متن را در گوشه و کناره های کتاب می نوشتم و سپس تست میزدم و نکاتی که نتوانسته بودم خودم به آن برسم و در تست بود در گوشه ای یاد داشت می کردم. و در نهایت از میانگین ۵۵ الی 60 به درصد 87 در کنکور سراسری رسیدم. در دوره جمع بندی علاوه بر خواندن کتاب و متن هایی که در کتاب نوشته بودم ، سعی می کردم بین مطالبی که در فصول مختلف خوندم ارتباط بر قرار کنم و در زمان کنکور وقت زیادی برای تحلیل گذاشتم چون بیشتر تحلیل ها رو از قبل انجام داده بودم. زیست تنها درسی بود که هر روز 5/1 تا 2 ساعت متن کتاب درسی را حتما می خواندم
هر مبحث زیست را در سه مرحله می خواندم:
دور اول: فقط متن کتاب درسی
دور دوم: بعد از دو روز دوباره کتاب درسی را می خواندم ولی اینبار استنباط های خودم و نکته ها را در متن و حاشیه کتاب می نوشتم.
دور سوم: تست بود. تست های زیست را هم مضربی کردم بودم مثلا از 200 سوال زیست اول 50 تست را در 4 مرحله که توضیح دادم می زدم 4 مرحله اول مفهومی و یادگیری بدون زمان و مرحله آخر زمان دار . بعد از این سراغ 50 تای بعد می رفتم. هدفم بالا بردن تعداد تست زیاد نبود.
**کم ترین درصد شما در زیست در آزمون های کانون به چه صورت بود؟
کمترین درصد زیستم 48 بود و باعث شد به خود بیاییم و بیشتر تلاش کنم و در همین آزمون های کانون موفق به کسب درصد۸۸ هم شدم . و این زمانی میسر می شود که هم تسلط کامل به متن و هم مفهوم داشته باشید.
فیزیک:
در آزمون جامع اول63% جامع دوم: 65 % جامع سوم: 72% جامع آخر 77% در کنکور 56%
فیزیک جامع های قلم چی سخت تر از کنکور بود. دلیل اینکه فیزیک را در کنکور کم زدم گفتم که 50% آن به این دلیل بود که ترتیب پاسخ به درس ها را عوض کردم و فیزیک را آخر پاسخ دادم.
ادبیات:
در آزمون جامع اول72% جامع دوم: 65 % جامع سوم: 68% جامع آخر 67% در کنکور 61%
در دروس عمومی در آزمون های جامع معمولا ادبیات سخت بود ولی کنکور 98 ادبیات خیلی سخت بود و بقیه دروس هم سطح آزمون های جامع بودند. به نظرم اینکه سوال های آزمون های جامع در برخی درس ها سخت تر می شد خیلی خوب بود چون باعث می شد با دیدگاه های بیشتر طراحان مختلف آشنا شویم و مفهومی تر رفع اشکال کنیم.
عربی:
در آزمون جامع اول 68% جامع دوم: 75 % جامع سوم: 77% جامع آخر 61% در کنکور56%
در آزمون جامع آخر همانطور که گفتم چون شرایطم خوب نبود و منریض بودم عربی را کم زدم. عربی آزمون های جامع و کنکور به نظرم هم سطح بود. یکی از دلایلی که من در کنکور کم زدم این بود که در دو سه ماه آخر به ما گفتند که اعراب گذاری می خواهد در کنکور حذف شود و سوال نمی آید به همین دلیل این قسمت را دیگر زیاد میخواندم البته یک حسنی که در آزمون های قلمچی بود این بود که در آزمون های جامع از اعراب گذاری هم سوال داده بود و باعث شد کمی سوالات این قسمت در کنکور برایم آشناتر شود. در کنکور هم از این قسمت سوال اومد.
دینی:
در آزمون جامع اول89% جامع دوم: 91 % جامع سوم: 95% جامع آخر 100% در کنکور 89%
به نظرم سطح سوال ها یکی بود. قلمچی سطح سوال ها رو مثل کنکورهاس سال قبل میده ولی خوب هر سال در کنکور حتما دو سه تا سوال کاملا جدید هم می اید. در دینی هم امسال از یک آیه یک مفهوم جدید سوال داده بودند که من در تست ها تا اون موقع ندیده بودم و استنباطی بود. برای همین خوبه که گاهی بعضی سوال ها تو جامع ها سخت تر بودش.
زبان انگلیسی:
در آزمون جامع اول 52% جامع دوم: 56 % جامع سوم: 67% جامع آخر 57% در کنکور 67%
در آزمون های جامع همیشه سطح 17 سوال اول خوب بود و کنکور هم همینطوری بود ولی ریدینگ ها از کنکور سخت تر بودش که به نظرم ریدینگ به نظر طراح بر می گردد و باید برای آن تست زماندار زد و با منظور و نظر طراحان مختلف آشنا شد.
**اگر در شرایط الان یعنی بیماری و تعطیلی مدارس و غیرحضوری بودن آزمون ها میخواستی برای کنکور آماده شویچه کار می کردی؟
درس می خواندم و تلاش می کردم تا باز پزشکی قبول شوم چون این شرایط فقط برای من نیست و برای همه همین شکل است . و باید حالا حالاها با این ویروس زندگی کنیم پس دست از تلاش نمی کشیدم.
وقتی یک شرایطی مثل کرونا هست باید به این فکر کرد که برای همه این شرایط وجود داره و حدود 800 هزار نفر در کشور این مشکل را دارند. در سال های قبل هم معمولا بعد از اسفند مدرسه دوازدهمی ها تقریبا تمام می شد و باز این 4 ماه آخر را خودشان درس می خواندند . وقتی هدف باشد هیچ چیزی مانع نمی شود.
** اگر الان در این شرایط بودی روش مطالعه و درس خواندنت چه تغییری می کرد؟
روش مطالعه پارسال را ادامه میدادم با این تغییر که علاوه بر شیمی برای فیزیک و ریاضی هم خلاصه ای آماده می کردم و بر اشکالاتم در عربی سرپوش نمی گذاشتم و آن ها را اصلاح می کردم.
**برای کسانی که تازه دوران جمع بندی را شروع کرده اند چه پیشنهادی داری؟
در هیچ روز ساعت مطالعه را کاهش ندهند و یک تعادل بین خواندن کتاب و تست زدن ایجاد کنند و از این سختی ها فرار نکنند تا به موفقیتی که مد نظرشون هست برسند به قول یک بزرگی که میگه کسی که زیر آفتاب زحمت کشیده حق داره در سایه استراحت کنه.
مصاحبه کننده: فاطمه رسولی نسب
