مبین حیدری، دوازدهم تجربی از بندر کنگ و چارک
درس خواندن در شرایط کرونا چگونه است؟
چهار سال است که به برنامهی کانون اعتماد کردهام
مبین حیدری در یک نگاه
شهر: بندر لنگه
مدرسه: استعدادهای درخشان فارابی
سابقهی حضور در کانون: از نهم تا دوازدهم تجربی به مدت 4 سال
پایه: دوازدهم تجربی
میانگین تراز: 7643
تحصیلات و شغل پدر: دیپلم، شهردار
تحصیلات و شغل مادر: سیکل، خانهدار
با چه هدفی به کانون وارد شدی؟
من از دبستان همیشه درسخوان بودم اما هدف خاصی را دنبال نمیکردم. در پایهی ششم در آزمون ورودی مدارس تیزهوشان شرکت کردم و قبول شدم، اما ترجیح دادم در مدرسهی نمونهدولتی تحصیل کنم. هم دوستانم در مدرسهی نمونهدولتی بودند و هم دوست داشتم در شرایط راحتتری درس بخوانم. اما از این مساله پشیمان شدم چون سطح آموزشی مدارس با هم کاملا متفاوت بود. اما دیگر چارهای نداشتم و باید سه سال را در مدرسهی نمونهدولتی درس میخواندم. در پایهی نهم به کانون آمدم و هدفم قبولی در آزمون ورودی مدارس تیزهوشان بود که قبول هم شدم.
در آزمونهای کانون با چه ترازی شروع کردی؟
در اولین آزمونم در پایهی نهم ترازم 6300 و رتبهام 5 شهر شد. از کودکی کمالگرا بودم و این نتیجه راضیام نمیکرد. تلاشم را بیشتر کردم و توانستم تا رتبهی 2 در شهر نتیجهام را بهبود بدهم، اما همان سال نتوانستم به رتبهی 1 شهر برسم. آن موقع هم سطح درسیام در حدی نبود که بتوانم در سطح استان یا کشور خودم را بسنجم. البته هنوز هم که هنوز است رتبهام در شهر برایم مهمتر از رتبه در منطقه یا استان است.
در سال دهم توانستی به پیشرفتی که انتظارش را داشتی برسی؟
در تابستان پیش از ورود به پایهی دهم بیشتر رقبایم آزمون نمیدادند و طبیعتا من رتبهی 1 شهر را کسب میکردم. اما چون رقیب خاصی نداشتم این اول شدن زیاد به دلم نمینشست و راضیام نمیکرد. تا اواخر سال دهم هم شرایط همینطور پیش رفت و اختلاف ترازم با نفر دوم در حدود 700 واحد بود. کل تابستان را صرف پیشخوانی کرده بود و میانگین ترازم در حدود 7300 بود. البته در نیمسال دوم افت کردم.
این افت از چه عاملی ناشی میشد؟
نداشتن رقیب در سطح شهر باعث شد در کل نیمسال دوم زیاد به برنامهی آزمونهایم پیوسته نباشم و همین باعث افت من شد. مشکل من هم از همین جا شروع شد. دیگر اصلا تراز 7000 را نمیدیدم و مدرسهمحور شده بودم. در مدرسه هم کسی نبود که من را به ادامه دادن مسیرم تشویق کند و بیشتر معتقد بودند از سال دوازدهم باید به آزمونها پیوسته باشیم. تابستان سال یازدهم هم از 6 آزمون فقط در 2 آزمون شرکت کردم که ترازم در یک آزمون 6300 و در آزمون دیگر 6800 شد.
چطور توانستی از این سطحی که آن را تجربه میکردی مجددا به شرایط قبلت برگردی و پیشرفت کنی؟
در همان تابستان با یکی از همسایههایمان آشنا شدیم که فرزندشان همسن من بود و امور درسی و آموزشیمان را با هم پیگیری میکردیم. به پیشنهاد من، ایشان هم در کانون ثبتنام کردند و از یازدهم تا الان با هم رقیب و دوست هستیم. خانوادههایمان هم با هم آشنا هستند. هر هفته جمعهها بعد از آزمونهای کانون با هم برنامهریزی میکردیم و تحلیل آزمون را با هم انجام میدادیم. مسیر خوبی را با هم طی کردیم و هر دو در درسهایمان سیر صعودی داشتیم. البته مجددا من در نیمسال دوم یازدهم با خستگی و افت روحیه مسیرم را شروع کردم.
برای این شرایط چه تصمیمی گرفتی؟
کانون در شهر ما فقط محلی برای آزمون دادن نیست. تقریبا میتوان گفت بهترین فضای آموزشی در شهر ما نمایندگی کانون است که سالن مطالعه هم دارد و فضای دوستانهای بر آن حاکم است. من هیچوقت تجربهی درس خواندن در کنار دیگران و در جمع را نداشتم. من یازدهم بودم و بیشتر کسانی که در سالن مطالعه درس میخواندند دوازدهم بودند. این مسئله کمک زیادی به من میکرد و باعث میشد بتوانم از تجربیات آنها استفاده کنم. البته در ابتدای نیمسال دوم یازدهم حدود 600 واحد افت تراز داشتم، اما پذیرفتم و مسیرم را ادامه دادم. عید نوروز به 7400 رسیدم و روحیهی خوبی گرفتم. تعداد شرکتکنندهها هم بیشتر شده بود و این روند خوب را تا تابستان ادامه دادم.
تابستان سال گذشته را چگونه گذراندی؟
بعد از برگزاری کنکور 98 من از سالن مطالعه جدا شدم. اعتمادبهنفس خوبی گرفته بودم و فکر میکردم خودم میتوانم در خانه به مسیرم ادامه بدهم و در خانه زمان بیشتری دارم. حتی در آزمون تعیین سطح تابستان هم تراز خوبی گرفتم و این اعتمادبهنفسم را بیشتر هم کرد. البته همچنان با دوستم درس میخواندم. میانگین ترازهایم رشد داشت و خوب پیش میرفتم. کادر مدرسه هم تغییر کرد و هم دبیرانم و هم مدیر و کادر مدرسه پیگیر نتایج آزمونهای کانون بودند و تشویقم میکردند و از نظر مشاورهای به من کمک میکردند. میانگین ترازم به 7700 رسید. من از سال دهم که برای اولین بار رتبهی 1 شهر شدم، در همهی آزمونها تا الان رتبهام در شهر 1 بوده و فقط در یک آزمون رتبهی 2 را گرفتم.
در سال کنکور هم با چالش خاصی مواجه شدی؟
بله، دقیقا مثل سال قبل با شروع نیمسال دوم افت روحیه و خستگی به سراغم آمد. کانون دو آزمون جمعبندی برگزار کرد و در آزمونی که سه هفته وقت داشتم رتبهی 4 کشور را کسب کردم. در آزمون بعدی هم رتبهی تک رقمی منطقه 1 شدم. دوباره به سالن مطالعه برگشتم و این با کرونا همزمان شد. شهر ما حتی تا یک ماه پیش هم وضعیتش سفید بود. از خرداد وضعیت قرمز شد و سالن مطالعه هم بسته شد. اما از اوایل اسفند تا خرداد سالن مطالعه مدتی بسته بود ولی بعد از آن با رعایت پروتکلهای بهداشتی و در اتاقهای جداگانه به سالن مطالعه میرفتیم و آزمونهایمان را هم در سالن مطالعه و تقریبا به صورت حضوری میدادیم. این مدل آزمون دادن برای من خیلی عالی بود. فضایی فراهم بود که در خانه آزمون ندهم.
اوایل اسفند که با وجود کرونا مدتی سالن مطالعه بسته شد، این موضوع چه تاثیری بر درس خواندنت گذاشت؟
من دچار بیبرنامگی شدم. تنها درس خواندن برایم سختتر شده بود. درس خواندن در سالن مطالعه برایم متنوع بود و موجب رشد ترازم میشد. البته ترازم در اسفند به 7600 رسید. بعد آن مشکلی برایم پیش آمد که به مدت 20 روز تا آزمون 7 فروردین در اغلب روزها یا درس نخواندم یا در حد خیلی کم مطالعه داشتم. ترازم در آزمون 7 فروردین به 5700 رسید. قبلا هم همچین تجربهای را گذرانده بودم و میدانستم که باز هم میتوانم این شرایط را بگذرانم. زمانی به خودم دادم و در آزمون 15 فروردین به 6500 رسیدم. روند پیشرفت را ادامه دادم.
در روز چند ساعت مطالعه داری؟
روزهایی که به مدرسه میرفتم 5 تا 6 ساعت درس میخواندم و در روزهای تعطیل 10 ساعت مطالعه دارم. ولی در آن 20 روز اصلا درس نخواندم یا نهایتا یکی دو ساعت درس میخواندم.
دفتر برنامهریزی را تکمیل میکردی؟
من از پایهی دهم تا پایان نیمسال اول دوازدهم دفتر برنامهریزی را پر میکردم. اشتباه بزرگم این بود که از ابتدای نیمسال دوم دوازدهم دفتر برنامهریزی را کنار گذاشتم. خودم هم نمیدانم چرا این کار را کردم. الان دارم تاثیر این تصمیم غلط را حس میکنم. دوباره دفتر برنامهریزیام را تکمیل میکنم اما چون بین آن وقفه پیش آمده هیچ ذهنیتی راجع به مطالعهام در ماههای اخیر ندارم و این اصلا خوب نیست. حتی ساعت مطالعهام مثل قبل نیست و نمیتوانم خودم را با قبلم مقایسه کنم. مدیریت زمان هم در آزمون و هم در زمان درس خواندن یک مهارت است که من هنوز در این مهارت به حالت قبلم برنگشتهام.
برنامههای ویژهی کانون را برای دوران کرونا چطور ارزیابی میکنی؟
من هم مثل بعضی از بچهها اشتباه کردم و به جای اینکه منتظر قطعی شدن خبرها باشم، بیست درصدی که حذف شد را خودم خواندم و دوازدهم را تکمیل کردم. کانون برای بچهها حق انتخاب قائل شد و دفترچههای مشترک و غیرمشترک تولید کرد. این خیلی کمک کرد که من روی مشترکها تمرکز کنم و اگر حذفیات نداشته باشد بتوانم از غیرمشترکها هم خودسنجی داشته باشم. ضمنا من از قبل هم میخواستم در فصل امتحانات روی درسهای امتحانیام تمرکز کنم و در این زمان هم خوشبختانه کانون برنامهی آزمونهای دوقلو را تدارک دید. برنامهی راهبردی کانون نظم خاصی به برنامهی شخصی من داد.
برای دوران جمعبندی برنامهات چیست؟
من چهار سال است که به برنامهی کانون اعتماد کردهام و در دوران جمعبندی هم طبق برنامهی کانون پیش میروم. هر سال هم دانشآموزان با اعتماد به برنامهی راهبردی به نتیجه میرسند. من هم دقیقا منطبق و هماهنگ با کانون آزمونهای دوران جمعبندی را شروع کردم و دو آزمون را هم پشت سر گذاشتم. منابعم هم دقیقا کتابهایی است که کانون معرفی کرده است.
در طول سالهای پایه و دوازدهم از کدام منابع مطالعاتی استفاده میکردی؟
من از تمام کتابهای کانون استفاده کردم. من از دهم با کتابهای کانون آشنا بودم و مطالعاتم را با این کتابها تا دوازدهم ادامه دادم. بهترین منبعی که امسال داشتم فیزیک آبی کانون بود که این کتاب منبع جامع و کاملی است و من آن را به تمام دوستانم هم پیشنهاد دادم. سال یازدهم درصد زیستم 47 بود و رشد نمیکردم. دوستی که با هم درس میخواندیم درصدشان بین 90 تا 100 بود. ایشان به من کمک زیادی کردند. از کتاب زیست آبی کانون هم استفاده کردم تا امسال که درصدم تثبیت شده است. الان در دوران جمعبندی هم فرصت بسیار مناسبی برای استفاده از کتابهای سهسطحی است که سوالات استاندارد و گزینششدهای دارد.
زندگی در بندر لنگه چه موانعی پیش پای درس خواندنت میگذاشت؟
سطح آموزش در اینجا و حتی نگاه مردم خیلی با شهرهای دیگر متفاوت است. در این شهر به آموزش توجه ویژهای نمیشود و تنها امید ما کانون است که بهترین فضای آموزشی را در شهر دارد. خب معمولا شرایط منطقه سه همین است و تا ذهنهای ما پیشرفت نکند، رشدی نخواهیم داشت. من چند بار شکست خوردم، اما ادامه دادم و مهم هم همین ادامه دادن به مسیر است. اگر هفت بار زمین خوردیم باید برای بار هشتم برخیزیم.
نقطه قوتت در آزمونهای کانون کدام درس بود؟
من همانطور که گفتم در سال یازدهم در درس زیست قوی نبودم. اما امسال با تغییر روش مطالعهام و پیشخوانی خوبی که در تابستان داشتم الان میانگین درصد زیستم 93 است و در این درس از بقیهی درسها قویترم.
درس زیست را با چه روشی مطالعه میکنی؟
من در این درس به خودآموزی بیشتر از تدریس دبیر اعتقاد دارم. دانشآموزانی هستند که کلاس آنلاین میگیرند یا حتی کارهای عجیب و غریبی میکنند. من هرگز این کارها را نکردم. همیشه جلوتر از دبیرم این درس را خودآموزی کردم و پیشخوانی داشتم. اول یک دور روزنامهوار کتاب درسی را میخواندم که با دید کلی درس آشنا شوم. سپس به سراغ درسنامههای کتابهای کمکآموزشیام میرفتم. برگههای سفیدی لابهلای کتابم قرار داده بودم که نکات جدید را که به چشمم میخورد روی آن برگهها یادداشت میکردم. مرتبا برای این درس تست کار میکردم. تلاش میکردم تا در هفتهی اول کتاب درسی و درسنامهها را بخوانم و تست آموزشی کار کنم. در هفتهی دوم تستهای کتاب سهسطحی یا آزمونهای سال گذشتهی کانون را به صورت زماندار کار میکردم. یکی از کارهای اشتباهی که برخی از بچهها برای درس زیست انجام میدهند خلاصهنویسی است. زیرا تمام جملات و شکلهای کتاب زیست مهم است و به جای این کار، باید نکات جدید را به کتاب اضافه کنیم.
پدر و مادرت در این مسیر چگونه با تو همراهی کردند؟
تلفن همراه پدر من به خاطر مشغلههایی که دارند اصلا ساکت نمیشود. اما امسال بیشتر برای من وقت میگذارند و واقعا کمکم میکنند. ما جنوبیها رفتوآمد و مهمانی زیاد داریم. اما مادرم امسال این را کنترل کردند تا تمرکزم به هم نخورد. نقش اصلی خانواده برای من این بود که با همراهیشان دوستی پیدا کردم که توانست موجب پیشرفت من بشود.
در درس خاصی شیوهی مطالعاتی خاصی داری که موجب پیشرفتت شده باشد؟
من از دبستان درسخوان بودم. بیشتر شدن تجربه باعث میشود شیوههای صحیحتری را برای درسها پیاده کنیم. از حدود سوم دبستان تاکنون برای درس ریاضیام فقط با یک شیوه پیش رفتم که این شیوه، بهترین روشی است که برای شخص من موثر بوده و ممکن است برای دیگران هم کاربرد داشته باشد. دفتری برای ریاضی دارم که بهترین سوالات آزمونها و کتابهای تست را روی آن مینویسم و در جمعبندی پیش از آزمونها از آن استفاده میکنم. من در درس ادبیات هم به مشکل برخوردم. در سایت کانون میخواندم که بچهها ادبیات را به جای درس به درس، موضوعیخوانی میکنند. من هر دو روش را اجرا کردم اما نتیجه نگرفتم. در نهایت از یک جایی به بعد تصمیم گرفتم موضوعیخوانی را ادامه بدهم. 8 الی 9 ماه بر این روش پافشاری کردم تا در نهایت جواب داد. الان میتوانم ادبیات را بالاتر از 8 از 10 بزنم. ادبیات موضوعی دیربازده است. البته به شخص و پیشینهاش بستگی دارد. من از کودکی علاقهای به شعر نداشتم و تلقین منفی نسبت به ادبیات داشتم. با چندین و چند ماه صبوری کردن و استمرار در نهایت توانستم به نتیجه برسم. رشته ام تجربی است و هدف بزرگی دارم، نمیتوانستم از درسی ساده بگذرم.
ساعتهای فراغتت را با چه کاری پر میکنی؟
من بیشتر به ورزش علاقه داشتم. برخی کنکوریها تصمیم میگیرند سال آخر از فضای ورزش و تفریح و دوستانشان فاصله بگیرند. اما من حتی امسال هم ورزش را کنار نگذاشتم و از جمع دوستانم جدا نشدم. روزهای جمعهی بعد از آزمون با دوستانم به باشگاه میرفتیم و فوتبال سالنی بازی میکردیم. البته روی دوستانم حتی برای کنکور هم حساس هستم، چون پنج نفری که به ما نزدیکتر هستند بیشترین تاثیر را روی ما میگذارند و باید درست انتخابشان کنیم. زندگی مانند یک شعله است که انسانهای خوب به آن هیزم اضافه میکنند و انسانهای بد روی آن آب میریزند و خاموشش میکنند. دوستانی مثل آقای دهنوی و آقای سالاری و ... را هم از صفحهی مقطع سایت کانون پیدا کردم. آقای دهنوی همیشه روشهای جدید و خوبی به من پیشنهاد میدادند و از طریق ایشان با آقای روزبهانی که گزینشگر سوالات درس زیست کانون هستند آشنا شدم. شهر ما طوری است که به امکانات دسترسی زیادی نداریم و من با کمک این دوستان ایراداتم را برطرف میکردم. آقای دهنوی خوشقلبترین انسانی است که من در زندگیام شناختهام.
نکتهی خاصی هست که بخواهی به بچهها بگویی؟
بله، الان زمانی است که بسیار مهم است که بچهها ناامید نشوند. من با دوستان زیادی در ارتباطم. بچههایی که خوب درس خواندهاند با تغییر تاریخ کنکور کمی ناامید شدهاند. همهی ما 12 سال درس خواندهایم و از الان به بعد خیلی مهم است. شاید روزهای باقیمانده تا کنکور از کل آن 12 سال مهمتر باشد. اینجا مهم است که چطور جمعبندی کنند و به چه برنامهای اعتماد کنند. دوست دارم به یازدهمیها هم بگویم که سعی کنند حتما به برنامهی راهبردی کانون اعتماد کنند. من یک آزمون از برنامهی کانون جدا شدم و هنوز هم از این موضوع پشیمانم.
سایر گفتوگوهای پرستو عسکری را در لینک زیر بخوانید:
