همیشه کتابهای سرگذشت دانشمندان را میخواند
محمد چراغی، رتبهی 1 ریاضی منطقهی 3 از شهر ایلام است. پدرش کارشناسی ریاضی دارد و دبیر آموزشوپرورش است و مادرش با دیپلم علوم انسانی، خانهدار است. برادر کوچکترش کلاس هفتم است. محمد یک سال عضو کانون بوده است. در ادامه، گفتوگو با پدر و مادر محمد را میخوانید.
از دوران کودکی محمد برایمان بگویید و اینکه چه زمانی متوجه تواناییهای او شدید.
مادر: محمد از سهسالگی بدون اینکه آموزش ببیند، اعداد را یاد گرفته بود و پشتسرهم اعداد شمارهتلفن را روی تلفن میگرفت. حروف یا اعداد انگلیسی را در تلویزیون یا روی تابلوها و لباسها میدید و از ما میپرسید و ما هم نام آنها را میگفتیم و محمد در ذهنش این تصویرها را با نامشان حک میکرد و سریع آنها را یاد میگرفت. قبل از اینکه به مدرسه برود، خواندن و نوشتن را کامل یاد گرفت. دایی محمد دانشجوی دانشگاه رازی بود و رابطهی صمیمانهای با هم داشتند و خیلی اوقات با هم بودند. دایی محمد برایش بازی «بَن بِن بُن» خریده بود و بهکمک این بازی و دفترچههایش و کارکردن با آن، خواندن و نوشتن را یاد گرفت.
در دوران دبستان، معلمان راجع به توانایی محمد یا استعدادش چیزی گفته بودند؟
مادر: محمد خیلی نسبت به همسنهایش جلوتر بود و همه میگفتند که بگذاریم جهشی درس بخواند. در دوران ابتدایی برای حل سؤالات، راهحلهای متفاوتی داشت و گاهی بر سر همین راهحلها و اینکه ثابت کند راهش درست است، با معلمش بحث میکرد.
علاقهمندی خاصی را در کودکیاش بروز داده بود؟
مادر: خیلی به مطالعه علاقه داشت و کتابهای غیردرسی، بهخصوص زندگی دانشمندان را میخواند.
پدر: کتابهای سرگذشت بزرگان را میخواند و دنبال افرادی بود که کار خارقالعادهای انجام دادهاند. الان هم همینطور است و به دنبال مطالعهی راه و روش افرادی است که در جهان، کار بزرگ و متفاوتی انجام دادهاند. محمد میگوید که عنوان شغل و درآمد رشته برایش مهم نیست، بلکه میخواهد کاری را انجام دهد که کسی انجامش نداده است و نوآوری کند. بیشتر به کارهای فنی علاقه دارد و دوست دارد خلاقیت و نوآوری داشته باشد؛ به همین دلیل به سمت رشتههای مهندسی گرایش دارد و انتخابش مهندسی کامپیوتر بود.
از دیگر تواناییها و علاقهمندیهای محمد برایمان بگویید.
مادر: کلاس سوم ابتدایی را جهشی خواند و نسبت به رقبایش یک سال کوچکتر بود. در دورهی راهنمایی در لیگ علمی پایا مدال طلای کشوری (طلای فردی و نقرهی تیمی) را کسب کرد. در دبیرستان هم موفق به کسب مدال نقرهی المپیاد ریاضی کشوری شد.
در رقابت با دیگران چطور بود؟
پدر: در دوران ابتدایی، همیشه سرآمد بود و رقابت برایش چندان مطرح نبود. در دورهی راهنمایی به مدرسهی تیزهوشان رفت و رقابت در آن مدرسه جدیتر بود. سال هفتم که بود، فقط نمرهی ورزش او 20 نشده بود و نفر سوم کلاس شد. از همان موقع تلاش کرد که حتی نمرهی ورزش را با رفتن به باشگاه جبران کند. همیشه برای بهترینبودن تلاش میکرد.
اگر صحبتی با اولیای دانشآموزان دارید، بفرمایید.
مادر: در درجهی اول سوقدادن بچهها بهسمت کتابهای درسیشان که اصلیترین منبع است و سپس استفاده از کتابهای غیردرسی برای تمرین و حل تست بیشتر، میتواند کمککننده باشد. سختکوشی و استعداد، مکمل هماند و برای موفقیت باید تلاش زیادی کرد.
پدر: من معتقدم پدر و مادر باید برنامههای زندگیشان را با برنامههای بچههایشان هماهنگ کنند؛ یعنی نظر و برنامهی بچهها برایشان مهم باشد. ما همین کار را کردیم و برنامهی زندگیمان با برنامهی محمد هماهنگ و همراه بود.