حسین گلهداری در یک نگاه
شهر: کرمان
مدرسه: علامه حلی
سالهای حضور در کانون: از دهم تا دوازدهم بهمدت ۳ سال
رتبهی کنکور: ۸ تجربی کشور
رشتهی قبولی: پزشکی دانشگاه علومپزشکی تهران
شغل پدر: فرهنگی (بازنشسته)
شغل مادر: فرهنگی
لطفاً خودت را معرفی کن.
حسین گلهداری، رتبهی ۸ تجربی کشور از کرمان هستم. در رشتهی پزشکی دانشگاه تهران قبول شدم.
ویژگی اصلیات چیست؟ تو را به چه چیزی میشناسند؟
ایدئالگرا هستم و از همان کودکی دوست داشتم در همهی زمینهها اول باشم. تلاشم ادامه پیدا کرد تا به کنکور رسید و جزو برترها شدم. وظایفی که به من محول میشد، دوست داشتم تمام و کمال انجام دهم.
از خانوادهات برایمان بگو.
پدرم معلم ادبیات بود و الان بازنشسته شده است. مادرم دبیر زبان انگلیسی است. یک برادر بزرگتر هم دارم که مهندسی برق خوانده است.
از هدفهایت میگویی؟ هر دوره از زندگی چه هدفی در زندگیات داشتی؟
در دورهی دبستان هدفم این بود که در آزمون تیزهوشان قبول شوم. معدل هم جزو هدفهایم بود که همیشه هم اول بودم. در دورهی دبیرستان هدفم ممتازشدن در کنکور بود. در دورهی دبستان مدتی ورزش کشتی هم کار کردم. در دورهی دبیرستان والیبال را دنبال کردم و تلاش میکردم که خوب بازی کنم. هنوز هم به والیبال علاقه دارم.
از چه زمانی به کانون آمدی؟
از دهم در آزمونهای کانون شرکت کردم.

چه شد که به کانون آمدی؟
وقتی دیدم تعداد زیادی از بچهها در آزمونهای کانون شرکت میکنند، به کانون آمدم. یکی از معلمان زیستشناسی هم پیشنهاد کرد که از همان زمان آزمونها را شروع کنم و به سالهای بعد موکول نکنم.
از سال ورودت به مدرسهی علامه حلی، خاطرهای داری؟
آن زمان خیلی بلد نبودم که خودم را برای آزمون تیزهوشان آماده کنم. فقط یک کتاب تست داشتم و همان را کار کردم. مدرسه هم برایمان کلاس تقویتی گذاشت و در آنها شرکت کردم. رتبهی خیلی خوبی در آزمون تیزهوشان نگرفتم؛ اما به هدفم که قبولی بود، رسیدم.
اولین آزمون را به یاد داری؟
روز پنجشنبه ثبتنام کردم و فردای آن روز در اولین آزمون بدون آمادگی شرکت کردم. ترازم حدود ۶۵۰۰ شد و راضی بودم. خیلی از مباحث را دبیرها درس نداده بودند.
نگران خرابکردن آزمون نبودی؟
کنجکاو بودم ببینم وقتی آمادگی ندارم، چه ترازی کسب میکنم.
الان از همکاران ما در کانون هستی. چه شد که کانون را رها نکردی و همچنان عضوی از کانون هستی؟
سال دوازدهم یکی از دوستانم برای درس زیستشناسی، سؤالهای دوگزینهایِ «صحیح و غلط» طرح میکرد و در مدرسه با هم کار میکردیم. هم جنبهی تفریحی داشت و هم درسها برایمان مرور میشد. کمکم علاقهمند شدم که صحیحوغلطهای زیستشناسی را جمعآوری کنم. در درس فیزیک وقتی به نکتهای برمیخوردم آن را تبدیل به تست میکردم و به مدرسه میبردم و به دوستانم میدادم تا حل کنند. از همان زمان به این مقوله علاقهمند شدم و تصمیم گرفتم در کانون هم در زمینهی طرح سؤال همکاری کنم. پشتیبانویژه هم هستم.
در سایت کانون هم فعال بودی؟
سال دوازدهم با صفحهی مقطع آشنا شدم. اوایل بعد از آزمونها به این صفحه مراجعه میکردم. بعد از مدتی فعالیتم در سایت بیشتر شد و به سؤالات بچههای دیگر هم جواب میدادم. گاهی هم با هم بحث میکردیم.

رتبههای خوب تو در کانون از چه زمانی شروع شد؟
سال دهم که در آزمونها شرکت کردم، هدفم ابتدا رتبه در شهر بود. در همان سال یکیدرمیان در شهر اول میشدم. تابستان وقفهای افتاد و در آزمونها شرکت نکردم. از ابتدای سال یازدهم کنکور را جدی گرفتم و باز هم رتبه در شهر هدفم بود. از ابتدای سال دوازدهم هدفم به رتبه در کشور تغییر کرد.
ساعت مطالعهات در چند سال اخیر چگونه بود؟
سال دهم زیاد درس نمیخواندم. سال یازدهم تمرکزم را گذاشتم روی درسهای یازدهم و ساعت مطالعهام را زیاد کردم. در روزهای مدرسه حدود ۷ ساعت و در روزهای تعطیل حدود ۱۲ ساعت درس میخواندم. فضای رقابتی مدرسه کمک کرد که ساعت مطالعهام را ناگهانی زیاد کنم. تابستان سال دوازدهم در آزمونها شرکت کردم؛ اما از ترازم راضی نبودم. بههرحال امیدوار بودم که اگر ثبات داشته باشم، کمکم پیشرفت میکنم. در تابستان بیشتر درسهای دهم را میخواندم و وقتی تابستان تمام شد، از عملکردم راضی بودم.
چقدر به برنامهی کانون اهمیت میدادی؟
از سال یازدهم که درسخواندن را جدی شروع کردم، اولویتم برنامهی راهبردی بود. مدرسه هم به آزمونهای کانون اهمیت میداد. حتی اگر مجبور بودم بین آزمون کانون و مدرسه یکی را انتخاب کنم، کانون را انتخاب میکردم و طبق آن پیش میرفتم.
از چه زمانی مطمئن شدی که در کنکور رتبهبرتر خواهی شد؟
در تابستان، سطح سؤالات پایینتر بود و اگر نمرهام صد نمیشد، افت ترازم خیلی به چشم میآمد. تعداد سؤالات هم کم بود و بیدقتیها خیلی تأثیر میگذاشت. امیدم به این بود که از مهرماه به بعد هم سطح سؤالات بالاتر میرود و هم تعداد سؤالات بیشتر میشود. این اتفاق افتاد و در اولین آزمون سال دوازدهم ترازم به ۸۰۰۰ رسید.
امتحانات نیمسال اول مشکلی برایت ایجاد نکرد؟
چون برای آزمونها میخواندم، نیاز نبود برای امتحانات خیلی درس بخوانم.
جمعهها بعد از آزمون، چگونه برنامهریزی میکردی؟
عصر جمعه ابتدا آزمون را تحلیل میکردم و نکتهها را مینوشتم. بعد، برنامهی راهبردی را بررسی میکردم و طبق منابعی که داشتم، برای هر درس تعداد صفحه و تعداد تست مشخص میکردم. آخر شب هم ساعتها را برای مطالعهی هر درس مشخص میکردم. به این مهارت رسیده بودم که هر درسی را برای چه زمانی بگذارم. این برنامه را بین دو هفته تقسیم میکردم و هر کاری انجام میدادم، جلوی آن علامت میزدم. بعد از بعضی از آزمونها با دوستانم بیرون میرفتم و گاهی تحلیل آزمون به روز شنبه میکشید.
در آزمونها به هدفهایی که مشخص کرده بودی، میرسیدی؟
در خانه عادت داشتم وقتی تست زیستشناسی میزدم، کنار بعضی از گزینهها علامت میگذاشتم که آنها را بعداً بررسی کنم. در آزمون هم همین کار را میکردم. حتی وقتی سؤالی را درست جواب میدادم، بعضی از گزینهها برایم جالب بود و علامت میگذاشتم که در خانه آن را بررسی کنم.
در آزمونها هدفگذاریات روی چه چیزهایی بود؟
در وهلهی اول هدفگذاریام این بود که درسها را کامل یاد بگیرم. بین تراز و درصد به تراز اهمیت بیشتری میدادم.
در سال دوازدهم در ترازهایت ثبات داشتی و دچار نوسان هم شدی؟
برخلاف آزمون اول که نتیجهام خیلی خوب شد، تا اواخر آذر ترازهایم به آن خوبی نشد. بههرحال وقتی نمودارم را نگاه میکردم، صعودی بود. بهترین نتیجهام را در آخرین آزمون کانون به دست آوردم. افتوخیزهایم خیلی اندک بود.
با درس خاصی مشکل نداشتی؟
با زیستشناسی و دینوزندگی مشکل داشتم. در زیستشناسی با این مشکل مواجه میشدم که نظرات متفاوت بود. گاهی سر سؤالات گیج میشدم و دو نظر متفاوت به ذهنم میرسید و مجبور بودم یکی را انتخاب کنم و اغلب هم غلط میشد. کمکم به این مهارت رسیدم که طراح سؤال ممکن است کدام جنبه از سؤال را در نظر داشته باشد. دینوزندگی را هم نمیتوانستم حفظ کنم و در این زمینه مشکل داشتم. مدتی این درس را در بهترین ساعتهای بازدهیام خواندم و در آن قوی شدم.
عید چگونه گذشت؟
از درسخواندنم راضی بودم و تفریح هم کردم.
از دوران جمعبندی راضی بودی؟
از خودم راضی نبودم. ماه رمضان بود و روزه میگرفتم. مباحث هم تمام شده بود و ساعت مطالعهام کمتر شد و به ۷ ساعت رسید. چون از قبل خوب خوانده بودم، زیاد به من آسیب نزد. فقط احساس میکردم دارم کمکاری میکنم. در متن زیستشناسی دچار احساس تکرار شده بودم. با همهی اینها در سه آزمون پایانی خرداد عملکردم خوب بود.

کانون چه تأثیری در رسیدن به اهدافت داشت؟
روز کنکور برایم خیلی راحت بود. کانون از همه نظر به من کمک کرد: چه از نظر انگیزشی و چه از نظر علمی، چه از لحاظ برنامهریزی و چه آشنایی با سؤالات استاندارد. رقابتی که در کانون وجود دارد بیشترین تأثیر را در موفقیت من داشت. هدفگذاری کوتاهمدت دوهفتهای تأثیر خوبی در برنامهریزی دارد. الان هم سعی میکنم برنامهریزی دوهفتهای داشته باشم. وقتی هدف بلندمدت داریم، فکر میکنیم وقت داریم و کمکاریمان بیشتر میشود.
تفریح و سرگرمیهایت را چگونه مدیریت میکردی که به درسخواندنت آسیب نزند؟
تنها سرگرمی من کار با گوشیهمراه بود. گاهی فیلم میدیدم. البته فیلمها را در چند قسمت میدیدم که زیاد وقتم را نگیرد. وقتی فیلم میدیدم، زیاد درگیر موضوع آن نمیشدم و میتوانستم دوباره به درس برگردم. بعد از عید تفریحم بیشتر خواندن مطالب سایت کانون و فعالیت در آن بود. بعد از اسفند فیلمدیدن و بازیکردن را کنار گذاشتم.
چه توصیهای برای دانشآموزان داری؟
به آزمونهای کانون باید هم نگاه آموزشی داشت و هم رقابتی. در بخش آموزشی، بعد از دو هفته درسخواندن نقصها مشخص میشود. بخش رقابتی آن هم برای من خیلی مؤثر بود؛ ولی باید مواظب بود که از این رقابت آسیب نبینند. تحلیل آزمون هم واجب است و آن را جدی بگیرند.
چه کسانی را در موفقیت خود سهیم میدانی؟
پدر و مادرم بهطور غیرمستقیم خیلی کمکم کردند. در درسخواندن همیشه مستقل بودم؛ اما آنها مهمانیرفتن را کم کردند و سروصدای خانه خیلی کم بود. از مدیر مدرسه هم خیلی تشکر میکنم. ایشان بر اساس نتایج آزمون به ما جایزه میدادند و انگیزهبخش بودند. از مشاورم، آقای کمالی هم خیلی ممنونم.

