گفتوگوی با علی ناظمی، دانشجوی دندانپزشکی دانشگاه علومپزشکی بیرجند
از رتبهی ۱۰۸۴۳۲ سال ۹۵ (6 رقمی) تا رتبهی ۱۱۷۵ سال ۹۷
علی ناظمی در یک نگاه
شهر: طبس (استان خراسان جنوبی)
سالهای حضور در کانون: چهارم دبیرستان و دو سال فارغالتحصیل بهمدت ۳ سال
رتبهی کنکور سال ۹۵: ۱0۸۴۳۲ تجربی
رتبهی کنکور سال ۹۷: ۱۱۷۵ تجربی
رشتهی قبولی: دندانپزشکی دانشگاه علومپزشکی بیرجند
لطفاً خودت را معرفی کن.
علی ناظمی از شهرستان طبس هستم. اکنون دانشجوی دندانپزشکی دانشگاه علومپزشکی بیرجند هستم.
برای رسیدن به دندانپزشکی چند بار خودت را امتحان کردی؟
سال اول که میخواستم کنکور بدهم، در فضای کنکور نبودم و معدل مدرسهام هم خوب نشد. از نیمسال دوم در آزمونهای کانون شرکت کردم؛ اما در کنکور سال ۹۵ رتبهام ۱۰۸۴۳۲ شد. سال بعد مشورت کردم و گفتند اگر میتوانم رتبهی زیر ۵هزار بیاورم پشت کنکور بمانم. اکثر اطرافیانم میگفتند انتخابرشته کنم و دیگر برای کنکور نخوانم؛ چون رتبهام خیلی بد بود و امیدی نداشتند که چنین جهشی داشته باشم. خودم تصمیم گرفتم دوباره کنکور بدهم. اوایل شهریور در آزمونهای کانون ثبتنام کردم و درسخواندن را شروع کردم. سال دوم بهتر درس خواندم و پدر و مادرم هم کمکم کردند. آقای بدرام، مسئول نمایندگی طبس، منابع را در اختیارم میگذاشت و راهنماییام میکرد. در کنکور سال ۹۶ رتبهام ۳۵۰۰ شد. بههرحال دوباره در کنکور شرکت کردم و تصمیم گرفتم بیشتر بخوانم و در کنکور سال ۹۷، رتبهام ۱۱۷۵ شد و باز هم دلخواهم نبود و تردید داشتم که قبول شوم که خداراشکر در دانشگاه بیرجند قبول شدم و بالاخره به هدفم که دندانپزشکی بود، رسیدم.

این جهشِ رتبه، فوقالعاده است. مشوق تو چه کسانی بودند؟
نقش اصلی را پدر و مادرم داشتند. راهنماییام میکردند و تصمیمگیری را به عهدهی خودم میگذاشتند. آقای بدرام هم خیلی کمکم کردند. وقتی دیدند از رتبهی حدود ۱۰۰هزار به ۳هزار رسیدهام، دلگرم شدند و تشویقم کردند که یک سال دیگر کنکور بدهم تا در رشتهی دلخواهم قبول شوم.
در ابتدا درسخوان نبودی. چطور خودت را به این رتبه و این رشته رساندی؟
من هدف داشتم و برایم مشخص بود. وقتی میخواستم برای بار سوم در کنکور شرکت کنم، قبلش به خستگیهای آن فکر کرده بودم و گاهی تردید کردم که رشتهی دیگری را انتخاب کنم و دیگر پشت کنکور نمانم؛ اما از طرف دیگر هدفم نمیگذاشت به چیز دیگری قانع شوم. میدانستم اگر رشتهی دیگری را انتخاب کنم، وسط راه آن را رها میکنم و دوباره کنکور میدهم تا در رشتهی دلخواهم درس بخوانم. با خودم گفتم باید بهتر بخوانم و تلاشم را بیشتر کنم. بعد از کنکور سال ۹۶ تقریباً میدانستم نتیجهام چه میشود و چند روز بعد شروع کردم به درسخواندن برای کنکور ۹۷. حتی در آزمونهای کانون هم ثبتنام کردم.
سال سومی که در کنکور شرکت کردی، یادت میآید اولین آزمون چه ترازی آوردی؟
ترازم حدود ۶۱۰۰ شد. سال قبل میانگینترازم ۵۷۰۰ بود و این تراز رشد خوبی را به من نشان میداد.
برنامهریزیات چگونه بود؟
سعی کردم برنامهی راهبردی را دقیق اجرا کنم و چون جهش رتبه داشتم، ایمان داشتم که اگر این برنامه را اجرا کنم موفق خواهم شد. ترازهایم رشد کرد. اوج نتایجم، آخرین آزمون جامع کانون بود که ترازم حدود ۷۲۰۰ شد. من از میانگینتراز ۴۳۰۰ در سال ۹۵، به میانگینتراز ۶۷۰۰ در سال ۹۷ رسیدم.

این رشد تراز به معجزه میماند! از تغییرات تصمیمگیریها و روشهایت بگو.
سال اولی که کنکور دادم، برنامهای برای درسخواندن نداشتم. تقریباً اواخر سال ۹۶ کاملاً میدانستم که هر درسی را باید با چه روشی بخوانم. مجلههای آزمون را دقیق میخواندم و رتبههای برتر را الگویم قرار داده بودم. روشهای آنها را بررسی میکردم و روشهای متفاوت را کنار هم میگذاشتم و روشی را که فکر میکردم، مناسب است برای آزمون بعد امتحان میکردم. اگر نتیجهی خوبی میگرفتم، آن را ادامه میدادم و اگر مناسب من نبود، تغییرش میدادم یا روش دیگری را امتحان میکردم. در همهی درسها تأکیدم روی تستزنی بود و از این طریق روشهایم را میسنجیدم. هفتهای ۱۵۰۰ تست زماندار کار میکردم و مادرم هم برایم زمان میگرفت. مثلاً اگر یکونیم ساعت ریاضی کار میکردم، نیمساعت آخر از مادرم میخواستم برایم زمان بگیرد تا تست بزنم. در این نیمساعت کنکور را شبیهسازی میکردم. برنامهی درسیام را برای مادرم هم نوشته بودم و او هم میدانست که چه کاری را باید چه زمانی انجام دهم و گاهی گوشزد میکرد. با این روش به برنامهام مقیدتر میشدم. هرچند استراحت میکردم و تفریح هم داشتم، اصلاً اتلاف وقت نداشتم. با پدرم به گردش میرفتم و سر ساعت برنامهام برمیگشتم. تفریحم در حد پیادهروی بود و در خانه، طناببازی میکردم و سعی میکردم تنوع ایجاد کنم تا انرژیام برای درسخواندن حفظ شود. زمان استراحتم کاملاً برنامهریزیشده بود. اگر برای آزمونی این برنامه را اجرا نمیکردم، نتیجهی خوبی نمیگرفتم و روحیهام خراب میشد. تا روز کنکور سعی کردم این عادت را حفظ کنم. من هم در ترازهایم نوسان داشتم. وقتی اولین تراز بالای ۷۰۰۰ را کسب کردم، خوشحالی پدرم را که دیدم، دوست داشتم آن را تکرار کنم.
فکر میکنم پدر و مادر متفاوتی داشتی!
خانوادهی پنجنفرهای داریم. پسر بزرگ خانواده هستم و دو خواهر دارم. مادرم خانهدار است و پدرم شغل آزاد دارد. پدرم در زلزله بخشی از پایش را از دست داده است و الان پای مصنوعی دارد. با این حال هیچوقت بیکار نیستند و در خانه هم بدون کار نمینشیند. پدر و مادرم همیشه همراهیام کردند و پیگیر آزمونهایم بودند. در این دو سال که پشت کنکور ماندم، در خانهی ما تلویزیون روشن نشد و شرایط را کاملاً برای من فراهم کردند. اگر افت میکردم، روحیهام را خراب نمیکردند و از اشکالات برنامهام میپرسیدند و همیشه به من روحیه میدادند و باورم داشتند که جبران میکنم. در تحلیل آزمون هم به من کمک میکردند. مادرم موقع تحلیل آزمون کنارم مینشست و همراهیام میکرد. تحصیلات ابتدایی دارد؛ اما موقع تحلیل آزمون، مشکلاتم را از من میپرسید و گفتن این موضوع به مادرم، دقتم را در تحلیل آزمون بیشتر میکرد.

در ماههای آخر به خودباوری بیشتر رسیدی؟
پایهی درسی خوبی در دبیرستان نداشتم و در آزمونهای جمعبندی کمی افت میکردم. در آزمونهای عید ترازم خیلی کم شد؛ اما پدر و مادرم رفتوآمدهای عید را لغو کردند و من را همراهی کردند تا به جایگاه خودم برگردم. در آزمون جامع آخر البته به اوج خودم رسیدم و روحیهام خیلی خوب شد؛ اما این تراز بالا، نوعی ضربه هم محسوب شد. اعتمادبهنفس زیادی باعث شد در هفتهی آخر جمعبندی خوبی از مطالب نکنم و احساس بلدبودن در کنکور به من ضربه زد. هرچند سؤالات کنکور برایم آشنا بود، انتظاری که از خودم داشتم، برآورده نشد. اشتباه من در کنکور این بود که چند بار به سؤالات برگشتم و شکدارها را جواب دادم و تعداد غلطهایم زیاد شد.
نمرههایت نسبت به سال قبل چه تغییری کرد؟
در ادبیات افت کردم: سال ۹۶ نمرهام ۶۶ و در سال ۹۷ نمرهام ۴۶ شد. در عربی نمرهام از ۴۸ به ۷۴، در دینوزندگی از ۷۲ به ۷۸، در زبان از ۳۲ به ۶۴، در ریاضی از ۲۲ به ۶۵، در زیست از ۴۰ به ۶۶ و در فیزیک از ۴۵ به ۵۴ رسید. در شیمی هم هر دو سال ۴۶ شدم.
حرفی مانده که نگفته باشی؟
مادرم همیشه به تلاش و پشتکار من تأکید داشت. مجموعهی کانون هم خیلی به من کمک کرد. من بورسیهی کانون بودم و از همهی دستاندرکاران کانون سپاسگزارم.

