گفتوگو با امیرحسین فرهادی از قروه
از رتبهی ۲۱۷۱ سال ۹۶ تا رتبهی ۱۴۸ سال ۹۷
امیرحسین فرهادی در یک نگاه
شهر: قروه (استان کردستان)
سالهای حضور در کانون: سوم دبیرستان و یک سال فارغالتحصیل بهمدت ۲ سال
رتبهی کنکور سال ۹۶: رتبهی ۲۱۷۱ تجربی منطقهی ۳
رتبهی کنکور سال ۹۷: رتبهی ۱۴۸ تجربی منطقهی ۳
رشتهی قبولی: پزشکی دانشگاه بوعلی همدان
تحصیلات و شغل پدر: بازنشستهی فرهنگی
تحصیلات و شغل مادر: بازنشستهی فرهنگی

لطفاً خودت را معرفی کن.
امیرحسین فرهادی هستم. سال ۹۶ که برای اولین بار کنکور دادم، رتبهام ۲۱۷۱ منطقه شد. سال ۹۷ با رتبهی ۱۴۸ در رشتهی پزشکی دانشگاه علومپزشکی همدان قبول شدم. پدر و مادرم، هر دو، بازنشستهی فرهنگی هستند. یک خواهر هم دارم که در رشتهی کارشناسی حقوق درس خوانده است.
چه شد که همان سال اول نتیجهی دلخواهت را در کنکور نگرفتی؟
سال اول انتخابرشته کردم و چند شهر اطراف را انتخاب کردم؛ اما نتیجه نگرفتم. تصمیم گرفتم دوباره برای کنکور بخوانم تا پزشکی قبول شوم. سال سوم دبیرستان در آزمونهای کانون شرکت میکردم؛ اما سال چهارم به کانون نیامدم و این تصمیم را دلیل اصلی موفقنشدنم میدانم. دوباره برای کنکور ۹۷ در آزمونهای کانون شرکت کردم.
نظر پدر و مادرت چه بود؟
آنها اصراری نداشتند که حتماً پزشکی بخوانم. خودم دوست داشتم این رشته را ادامه دهم.
نگران نبودی که سال بعد هم نتیجه نگیری؟
من در مدرسهی نمونهدولتی درس خواندم و همیشه شاگرداول بودم. به خودم ایمان داشتم که میتوانم در رشتهی پزشکی قبول شوم. از طرفی، سالهای گذشته دانشآموزانی بودند که شرایط شبیه به من را داشتند و توانسته بودند موفق شوند. با دیدن نتایج آنها انگیزه گرفتم که من هم میتوانم. تصمیم گرفتم دوباره به کانون بیایم و در فضای رقابت تنگاتنگ کشوری قرار بگیرم. میانگینترازم در آزمونها حدود ۷۰۰۰ بود. آقای صالحی، مسئول نمایندگی قروه، خیلی برای ما وقت میگذاشت و وضعیت درسیمان را نظارت میکرد. خودنگاری آغازین و استفاده از روشهای مدیریت زمان مثل زمانهای نقصانی خیلی به موفقیتم کمک کرد. سال ۹۶ هیچ روشی برای آزموندادن نداشتم و مهارتهای کنکوری را نمیدانستم. سال ۹۷ مدیریت زمان خیلی به من کمک کرد. در کنکور ۳۵ دقیقه وقت اضافه آوردم؛ در حالی که سال اول وقت کم آوردم و استرس داشتم. آقای صالحی خیلی به من آرامش دادند و در کنکور ۹۷ خیلی آرامش داشتم. منابع هم عامل دیگری بود که خیلی به پیشرفتم کمک کرد. سال اول نمیدانستم کتاب زرد عمومی چیست. سال دوم از عید کتاب زرد عمومی را کار کردم. در هیچ آزمونی غیبت نکردم و پیوستگی کامل به برنامهی راهبردی داشتم.
گفتی که سال چهارم کانونی نبودی. چه شد که دوباره تصمیم گرفتی به کانون بیایی؟
فکر میکنم اگر سال چهارم کانونی بودم، حتماً قبول میشدم؛ چون وضعیت درسیام خوب بود. وقتی با خودم فکر کردم متوجه شدم سال ۹۶ نه برنامهی خوبی داشتم و نه مشاوری که به من انگیزه بدهد و راهنماییام کند. نه مهارت آزموندادن را بلد بودم و نه میدانستم جایگاهم میان دانشآموزان چیست. با پدرم به نمایندگی کانون رفتیم و مشورت کردیم و در نهایت، تصمیم گرفتم به کانون بیایم. در این سالها شاهد آن بودم که از همین مناطق محروم رتبههای برتر شدند و همه عضو کانون بودند. اینها کافی بود که به برنامهی راهبردی کانون اعتماد کنم. الگوی من همین رتبههای برتر بودند. با خودم گفتم وقتی آنها نتیجه گرفتهاند، چرا من نتیجه نگیرم.
اولین آزمون نتیجهات دلگرمکننده بود؟
اولین آزمون، ترازم ۶۹۰۰ شد و نتیجهی خیلی خوبی بود. در آخرین آزمون جمعبندی خرداد هم ترازم ۷۴۹۹ شد و خیلی روحیه گرفتم و با اعتمادبهنفس خیلی خوبی به جلسهی کنکور رفتم. در کنکور، از آخرین آزمون کانون هم بهتر بودم.
نمرههایت را در این دو سالی که کنکور دادی با هم مقایسه میکنی؟
نمرههایم در سال ۹۶ بهترتیب در ادبیات ۶۴، عربی ۶۴، دینوزندگی ۶۸، زبان ۳۴، ریاضی ۵۹، زیستشناسی ۵۱، فیزیک ۴۲، شیمی ۳۹ شد. در سال ۹۷ هم بهترتیب در ادبیات ۶۸، عربی ۷۸، دینوزندگی ۶۰، زبان ۲۷، ریاضی ۶۰، زیستشناسی ۸۴، فیزیک ۶۳، شیمی ۷۲ شد.
در زیست و شیمی خیلی تغییر کردی. برای این دو درس چهکار کردی؟
سال چهارم در آزمونهایی شرکت میکردم که برای زیست، سؤالات خیلی سخت و غیراستاندارد میداد و خارج از کتاب بود. این باعث شد در سال اول نتوانم زیست را خوب بخوانم. سال بعد که در آزمونهای کانون شرکت کردم، کتاب درسی را چند بار خواندم و سؤالات آزمونهای کانون هم خیلی خوب و استاندارد بود. حتی چند سؤال مشابه آنها در کنکور آمد. به کلاس نرفتم و تمرکزم روی کتاب درسی و تستزدن از کتابهای کمکدرسی بود. برای شیمی هم همین اتفاق افتاد. سال چهارم وقت کمتری برای درسخواندن داشتم و این موضوع هم تأثیر داشت و وقت کمتری برای تستزدن گذاشتم. سال دوم کنکور برای شیمی بیشتر تست زدم.
اینکه در زبان ضعیف بودی، فکرت را مشغول نمیکرد؟
همیشه در این درس ضعیف بودم. اوایل برایش زیاد وقت میگذاشتم. وقتی دیدم وقت میگذارم و نتیجه نمیگیرم، کمکاری کردم. شاید اگر همین روند را ادامه میدادم بالاخره قوی میشدم. واقعاً اذیتم میکرد. سعی میکردم وقت آن را برای ادبیات و دینوزندگی بگذارم تا زبان را جبران کنم.

چگونه برنامهی راهبردی را شخصیسازی میکردی؟
اولویتم این بود که اول، مباحث برنامهی راهبردی را برای هر آزمون تمام و کمال بخوانم. اگر قرار بود روزی ۱۲ ساعت درس بخوانم، نصف آن را به درس زیست و شیمی میدادم و به این صورت، برنامهی راهبردی را برای خودم شخصیسازی میکردم. صبح تا ظهر زیست میخواندم و بین آن استراحت هم میکردم. بعد ۴ ساعت دیگر شیمی میخواندم. این برنامهی هر روزم بود. ریاضی و فیزیک را یکروزدرمیان میخواندم. هر روز سه درس اختصاصی و دو درس عمومی در برنامهام بود.
از همان اول هم با ساعت مطالعهی زیاد شروع کردی؟
با ۹ ساعت شروع کردم و بعد از عید به ۱۳ ساعت هم رسید. بهتدریج آن را زیاد کردم.
در کل، فکر میکنی آزمونهای کانون چقدر در رتبهات مؤثر بود؟
یک ماه مانده به کنکور، در دوران جمعبندی همهی سؤالات آزمونهای کانون از اول مهر تا خرداد، اعم از حضوری و غیرحضوری، همه را دوباره جواب دادم. خیلی خوب بود و عامل مهم نتیجهی خوبم در کنکور، همین سؤالات بود و باعث شد با تیپهای متفاوت سؤال آشنا شوم. در واقع، با این سؤالات بازیابی کردم. در دوران جمعبندی فرصتی برای خواندن همهی کتابها نیست و بازیابی در این دوران به کار میآید و فراموششدهها یادآوری میشود.
جمعههای آزمون برنامهات چه بود؟
صبح زود بیدار میشدم و صبحانهی مفصلی میخوردم. گاهی با پدرم به محل آزمون میرفتم و گاهی هم بهتنهایی میرفتم. جایی که آزمون میدادم، همه درسخوانها جمع بودند و فضای رقابتی زیادی وجود داشت. بعد از آزمون که به خانه میآمدم، کمی استراحت میکردم. وقتی نتیجه میآمد به نمایندگی کانون میرفتم و کارنامه را از آنجا میگرفتم. آقای صالحی تأکید داشتند که حتماً به نمایندگی برویم و خودشان هم حضور داشتند و کارنامهی ما را تکتک بررسی میکردند. در واقع، علاوه بر پشتیبان، مشاور خصوصی هم داشتم که آقای صالحی بودند. حتی عید به خانهمان آمدند و با پدر و مادرم صحبت کردند. وقتی به خانه میآمدم خودم کل سؤالات را تحلیل میکردم و تا شنبه صبح طول میکشید.
بهجز درسخواندن برای کارهای دیگر هم وقت میگذاشتی؟
برای کنکور ۹۷ فقط و فقط درس خواندم؛ بهطوری که دوستان و خانوادهام از دستم ناراحت میشدند. پدر و مادرم هم مسافرت نرفتند.
ویژگی خاص تو چیست؟
کمرو هستم. البته از وقتی دانشجو شدهام، کمی از این ویژگیام کم شده است.
چرا همدان را انتخاب کردی؟
اولویتم مسافت بود. جایی را انتخاب کردم که آخر هفتهها پیش خانوادهام باشم.
حرف دیگری مانده که بگویی؟
از پدر و مادرم خیلی تشکر میکنم. خیلی زحمت کشیدند و محیط درسخواندن را بهخوبی فراهم کردند. تشکر ویژهای هم از آقای صالحی میکنم که در یک سال خیلی حمایتم کردند و خیلی از کارهایی که وظیفهشان نبود، برایم انجام دادند.

