معلمها بیش از همه دستخوش تغییرند
لطفا خودتان را معرفی کنید.
من ۳۱ سال تدریس کردم و بازنشسته هستم. البته هنوز هم دست از کار نکشیدهام. همسرم هم فرهنگی و معلم ادبیات هستند. شروع کار من سال ۱۳۵۴ بود که با مقطع راهنمایی شروع کردم و بعد به مقطع دبیرستان رفتم. در نهایت، به دانشگاه تربیتمعلم رفتم و آنجا مشغول تدریس شدم. الان در دبیرستان نمونهدولتی حکیم فردوسی و دبیرستان نمونهدولتی دخترانهی سمیه در شهر پیشوای ورامین، هم برای رشتهی انسانی و هم رشتهی تجربی، تدریس میکنم. همچنین با مدرک کارشناسیارشد ادبیات، مدرس دانشگاه فرهنگیان پیشوا هستم.
گرایش خاصی از ادبیات را تدریس میکنید؟
در دانشگاه بیشتر روشهای تدریس ادبیات را در مقطع دبستان و متوسطهی اول و متوسطهی دوم آموزش میدهم. همچنین گرایشهایی مثل روش تدریس املا و انشا و ادبیات کودکان و نوجوانان را تدریس میکنم.
اولین بار که تصمیم گرفتید معلم شوید، با میل و علاقهی خودتان بود؟
من در شهر پیشوا به دنیا آمدم و بزرگ شدم. وقتی کودک بودم، پدرم مغازهی سبزیفروشی داشت. معلمهای شهرمان ورقههایشان را به پدرم میدادند که لای آن سبزی بپیچد. ظهرها که پدرم برای ناهار و نماز به خانه میرفت، این برگهها را برمیداشتم و میخواندم و دوباره تصحیح میکردم. فکر میکنم سوم دبستان بودم که این علاقه با من بود. زمستانها کرسی میگذاشتیم. وقتی پدرم میخوابید، برای مادر و خواهرها و برادرهایم حرف میزدم و سخنرانی میکردم. گاهی هم پدرم سرش را از زیر لحاف بیرون میآورد و میگفت: «چه خوب صحبت میکنی!» علاقه به آموزش از کودکی در من وجود داشت. پدربزرگم نیز معلم مکتبخانهی روستا بود. مادربزرگم هم منشی او بود. وقتی دبیرستانی بودم، درس عربی را پیش مادربزرگم میخواندم. روزی که میخواستم به تهران بیایم تا برای پدرم سبزی بخرم، مادربزرگم از من خواست که از تهران برایش یک جلد مفاتیحالجنان بخرم. وقتی به او دادم، از من خواست که بنویسم التماس دعا. تعجب کردم و از او پرسیدم چرا خودش نمینویسد. تازه فهمیدم مادربزرگم سواد نوشتن ندارد؛ اما سواد عربی و مکتبخانهای داشت. شاید این علاقه از ایشان به من رسیده است. من دیپلم تجربی داشتم و قبل از انقلاب، وارد دانشسرا شدم و دو سال درس خواندم و بعد معلم راهنمایی شدم. سال ۱۳۶۲ دوباره به دانشگاه تهران رفتم و تا کارشناسیارشد ادامهتحصیل دادم. از سال ۱۳۶۶ به دانشسرا رفتم و تدریس را در آنجا شروع کردم. آن زمان دانشسرا مقطع کاردانی داشت و کمکم تبدیل به دانشگاه فرهنگیان شد.

در این سالهای تدریس فکر میکنید چقدر تغییر کردهاید؟
بهنظرم انسان موجودی است که سالبهسال تغییر میکند و معلمها بیش از همه دستخوش تغییرند؛ چون با دختران و پسران زیادی از سنین متفاوت سروکار دارند. مطمئناً من هم دیگر آن طباطباییِ سال ۱۳۶۰ نیستم و خیلی تغییر کردهام.
نمونههایی از این تغییرات را میگویید؟
وقتی به کلاس میروم، تصورم این است که چون معلم هستم، قرار نیست حرف آخر را من بزنم. در اثر تعاملی که با دانشآموزان داشتم و به آنها فرصت حرفزدن میدادم، خودم خیلی تغییر کردهام. تصورم این است که معلم مثل کتری است که دائم دارد میجوشد و آب کم میآورد. باید مدام آب داشته باشد. کتاب و مجله و رسانههای الکترونیکی آموزشی نباید از معلم جدا شود. معلم باید دانش خود را مدام بهروز کند. چون ادبیات کودکان تدریس میکنم، هر سال حتماً به بخش کودکان در نمایشگاه کتاب تهران میروم تا با کتابهای جدید آشنا شوم و بتوانم به اولیا کمک کنم.
در این سالها به سبک خاصی در تدریس رسیدهاید؟
روش من کار گروهی است. مثلاً اگر میخواهم مبحث آرایههای ادبی را تدریس کنم، اول از بچهها سؤال میکنم که مثلاً دربارهی تشبیه چه میدانند. ابتدا اطلاعات آنها را میگیرم و بعد به آنها اطلاعات جدید را همراه با مثال یاد میدهم. حتی وقتی در دانشگاه درس میدهم، متکلموحده نیستم.
فکر میکنید تکنولوژی و وسایلی مانند گوشیهای هوشمند و کامپیوتر و تبلت، چقدر برای آموزش مفید است؟
این وسایل خیلی به معلم کمک میکند. من بدون لپتاپ به کلاس نمیروم. امسال، دفتر تألیف، کار خوبی کرد و برای درسهای علوم و فنون و فارسی و نگارشِ مقطع دوازدهم، فیلم تهیه کرد. افراد باتجربهای در این فیلمها تدریس میکنند و بچهها با دیدن این فیلمها با دنیایی از تجربه آشنا میشوند. من هم در کلاس، در کنار کتاب درسی، از این فیلمها کمک میگیرم. میتوانیم از این رسانهها بهخوبی برای آموزش استفاده کنیم.
کتابهای کانون را چگونه میبینید؟
من یکی از مؤلفان کتابهای کانون بودهام. کتاب ادبیات اختصاصی را با همکاری آقای گراوند و آقای محمدی نوشتهایم. در مجموع، آزمونهای کانون در کنار کتابهایش خیلی کارگشاست. من با سایر انتشارات هم آشنایی دارم؛ اما بهنظرم کانون آموزشهای بهروزتری دارد. همیشه هم به بچهها توصیه کردهام که یک کتاب خوب انتخاب کنند و آن را چند بار بخوانند. همچنین یک مؤسسهی خوب انتخاب کنند و فقط با برنامهی آن پیش بروند.

