گفتوگو با پدر و مادر محمدرضا قلیپور ، رتبهی 2 انسانی از لنگرود
از تراز 5400 شروع کرد و به تراز 7600 رسید
لطفاً خودتان را معرفی کنید.
پدر: من جبار قلیپور، بازنشستهی یکی از ارگانهای نظامی هستم.
مادر: من فهیمه علینیا، خانهدار هستم.
محمدرضا برای موفقیت امروزش چگونه درس میخواند؟
پدر: وقتی کلاس اول دبیرستان بود اصرار داشتیم رشتهی ریاضی را ادامه دهد. برادرش هم قبل از او در رشتهی ریاضی درس خوانده بود و دانشجوی حسابداری دانشگاه فردوسی مشهد بود؛ اما خودش به رشتهی انسانی علاقه داشت. ما هم به علاقهاش احترام گذاشتیم. بعد از انتخاب رشتهی انسانی، از ابتدا هدفگذاری داشت و برای هدفش هر چه در توان داشت تلاش کرد.

چند سال عضو کانون بود؟
پدر: او سال چهارم به کانون آمد و برایش بسیار عالی بود. با آزمون دادن توانست اطلاعاتی را که در کمک مدرسه و از کتابها یاد میگرفت در ذهنش طبقهبندی کند.
نقش شما به اولیا در موفقیتِ فرزندتان چیست؟
پدر: من مسئولیت تأمین مالی را داشتم و همسرم مسئولیت مدیریتِ منزل را. هر دو سعی کردیم در کنار هم محیطی آرام ایجاد کنیم تا فرزندمان به هدفش برسد. هر کتابی لازم داشت برایش تهیه میکردیم. کتاب یک سرمایهی علمی است و از هر کتابی حتی اگر دو نکته میآموخت از نظر ما برایش مفید بود.
مادر: من مخصوصاً در سال چهارم نسبت به او سختگیری کردم. اطرافیان اعتراض میکردند چرا گوشی را از او گرفتهایم و کامپیوتر را جمع کردهایم. هر وقت با دوستانش بیرون میرفت تأکید میکردم که در ساعت خاصی منزل باشد. همه میگفتند کارم اشتباه است؛ اما من پسرم را میشناختم و حالا همه از نتیجهاش خوشحال هستیم. خودش هم مایل بود کارهایش را پیگیری کنم.
چه کسی بیشتر به کارهای آموزشی او نظارت داشت؟
پدر: من به خاطر شرایط کاری کمتر در منزل حضور داشتم و مسائل آموزشی را همسرم پیگیری میکرد. در روزهایی که در خانه حضور داشتم، سعی میکردم تا حد امکان به مسائل درسیاش رسیدگی کنم.
روش شما برای انگیزهبخشی به او چه بود؟
پدر: من روانشناس نیستم، اما میدانستم که اگر او را تشویق کنم، از نهایت انرژی و توانش برای موفقیت استفاده میکند. من سعی میکردم با جملات خاصی او را به تلاش بیشتر وادار کنم. او هم به من تأکید میکرد که حتماً موفق میشود.

محمدرضا در کودکی چه ویژگی خاصی داشت؟
مادر: از کودکی بسیار باهوش بود. سیدیهای زبان را با علاقهی خاصی دنبال میکرد و در همان کودکی آنها را بهخوبی یاد میگرفت. در کنکور هم نمرهی زبان او 100 شد. علاقهی زیادی به کتاب داشت. در مدرسه همیشه از او تعریف میکردند.
کارنامهی آزمونهای او را پیگیری میکردید؟
مادر: او از تراز 5400 شروع کرد و به تراز 7600 رسید. من نمیتوانستم اعداد و ارقام خیلی ریز کارنامههایش را ببینم ولی هر جمعه ، به او میگفتم تا کارنامهاش را برایم بیاورد تا با هم نمرهها و ترازش را بررسی کنیم. با هم تصمیم گرفتیم گوشی موبایل و کامپیوترش را کنار بگذارد. سعی کردم مسائل درسیاش را پیگیری کنم.
شما برای پدرانی که دانشآموز کنکوری دارند چه توصیهای دارید؟
پدر: در وهلهی اول باید امکاناتی را که لازم دارد برایش فراهم کنیم. وقتی منابع لازم را در اختیار مشتاقترین محقق هم قرار نگذاریم نمیتواند ایدهی خود را پیادهسازی کند. اولین منبع، کتابهای درسی دانشآموز است، اما این کفایت نمیکند. باید روشهای مطالعه و تستزنی را از ابزارهای دیگر استخراج کند. ضمناً باید هر پدر و مادری با توجه به شناختی که از فرزند خود دارد روشِ خاصی را برای انگیزهبخشی به او پیدا کند.


