گفتوگو با طاها جسری، دانشجوی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران از کرمانشاه
از رتبهی 3443 سال 96 تا رتبهی 174 سال 97
طاها جسری، در یک نگاه
نام شهر: کرمانشاه
رشتهی تحصیلی: تجربی
رتبهی سال 96: 3443 منطقهی 2
رتبهی سال 97: 174 منطقهی 2
سالهای حضور در کانون: 2 سال، سال چهارم دبیرستان و یک سال فارغالتحصیلی
رشتهی قبولی: پزشکی دانشگاه ایران
شغل پدر: فرهنگی بازنشسته
شغل مادر: دبیر دین و زندگی

لطفاً خودت را معرفی کن.
من طاها جسری از شهر کرمانشاه هستم. در سال 96 که برای اولین بار در کنکور شرکت کردم رتبهام 3443 شد. دوباره در کنکور شرکت کردم و این بار به رتبهی 174 دست یافتم.
از چه سالی در آزمونهای کانون شرکت میکردی؟
سال چهارم دبیرستان اولین سالی بود که در آزمونهای کانون شرکت کردم. سال بعد هم به عنوان فارغالتحصیل در آزمونها شرکت کردم و به دلیل شناخت کاملی که از برنامهی راهبردی کانون پیدا کرده بودم در تصمیم خود مصممتر شدم.
سال 96 چه اتفاقی افتاد که نتوانستی نتیجهی مطلوبی بگیری؟
سال اولی که در آزمونهای کانون شرکت کردم وضعیت مناسبی داشتم و ترازم حدود 7000 بود و انتظار داشتم بتوانم رتبهی زیر 1000 را کسب کنم؛ اما به چند دلیل این اتفاق نیفتاد. یکی اینکه ساعت مطالعهام کم بود. دیگر اینکه تعادل مطالعاتی نداشتم. جاهایی که باید مصممتر میشدم جدی نمیگرفتم و قدرت تشخیص اولویتها را نداشتم. بعد از عید بدون برنامه بودم و هر روز انتظار روز کنکور را میکشیدم. شناخت درستی نسبت به برنامهی راهبردی آزمونها نداشتم. از منابع درست استفاده نمیکردم. روش مطالعهام درست و اصولی نبود. تمرکز زیادی بر درس زیست و شیمی داشتم و به ریاضی، فیزیک و درسهای عمومی بیتوجه بودم.
بعد از اعلام نتایج چه شرایطی برایت پیش آمد؟
ابتدا تصمیم گرفتم تمام رشتهها را انتخاب کنم و هر طور شده به دانشگاه بروم؛ اما خانواده و آشنایان مانع شدند و من فقط گروه پزشکی در تمام دانشگاهها و پردیسها را انتخاب کردم. با توجه به قبولیهای سال 95 انتظار داشتم در دانشگاه پردیس کرمانشاه قبول شوم، اما در پردیس بندرعباس قبول شدم و رشتهی نیمهمتمرکز پزشکی ارتش بود که باید در آزمون عملی آبانماه هم شرکت میکردم. بعد از گذشت یک ماه تا انتخاب رشته و اعلام نتایج با آرامش بیشتر و در شرایط بهتری تصمیم گرفتم پشت کنکور بمانم. آن یک ماه به من کمک زیادی کرد. به همراه خانواده به یک مسافرت دوهفتهای رفتیم و فرصت مناسبی بود تا با خودم خلوت کنم و به اشتباهاتی که داشتم فکر کنم. با یکی از اقوام نزدیک که پزشک است مشورت کردم و علیرغم تأکید خانواده مبنی بر تأمین هزینههای پردیس تصمیم گرفتم یک بار دیگر برای کنکور بخوانم.
به چه دلیل آزمونهای کانون را انتخاب کردی؟
سال سوم دبیرستان به اصرار مدرسه در آزمونهای مؤسسات دیگر شرکت میکردم. مطالعهی زیادی داشتم؛ اما نتیجهی خوبی نمیگرفتم. اگر از سال سوم در آزمونهای کانون شرکت میکردم و انتخاب درستی داشتم شاید یک سال جلوتر میافتادم و در همان سال اول، نتیجهی قابل قبولی میگرفتم. در سال دوم با شناخت کامل از منطق برنامهی راهبردی کانون این انتخاب را انجام دادم. با یکی از آشنایان هم، که دانشجوی پزشکی علوم پزشکی تهران است، مشورت کردم. او هم تأکید زیادی بر برنامهی راهبردی کانون داشت.
چه زمانی در آزمونها ثبت نام کردی؟
زمانی که تصمیم خود را به صورت قطعی گرفتم بلافاصله ثبت نام کردم. دو هفته مطالعهی منسجم و قوی در کنار تصحیح اشتباهات گذشته منجر شد در اولین آزمون ترازم 7650 شود و شروع امیدوارکنندهای بود. وقتی نتیجهی نیمهمتمرکز اعلام شد به توصیهی خانواده در آزمون عملی پزشکی ارتش شرکت کردم. رفت و برگشت به تهران و شرکت در آزمون عملی باعث شد نتواتم در آزمون بعدی شرکت کنم. از طرفی در آبانماه که زلزلهی کرمانشاه باعث فوت اقوام شد و درس خواندن عملاً برایم ممکن نبود. به این ترتیب حدود یک ماه را از دست دادم. بعد از اینکه روحیهام را به دست آوردم دوباره شروع کردم و به طور منظم در آزمونها شرکت کردم. تحت هیچ شرایطی در آزمونها غیبت نکردم.
مهمترین ویژگی آزمونهای برنامهای کانون چیست؟
بازهی زمانی دوهفتهای آزمونها شاهکار این برنامه است. بازخورد و نتیجهی دو هفته تلاش برایم خیلی مهم بود، نه رتبه و تراز آزمون. بازیابی و طبقهبندی اطلاعات و دانش برایم مهم بود که این موضوع در جلسهی آزمون اتفاق میافتد. در شرایط آزمون متوجه میشدم نقاط ضعف و قوتم چیست.

تحلیل آزمون هم داشتی؟
تحلیل آزمون در پیشرفت من بسیار مؤثر بود. روش من متفاوت بود و تحلیل آزمون یک هفته طول میکشید. من روزی یک درس را تحلیل میکردم و این موضوع باعث میشد با تمرکز و آرامش بیشتری درسها را بررسی کنم و به تمام جزئیات دقت میکردم که چه کارهایی باید انجام دهم تا اشتباهاتم را تکرار نکنم. سؤالات درست، غلط و نزده را دستهبندی میکردم.
این روش را از کسی یاد گرفته بودی؟
این روش را خودم کشف کردم. به نظرم تحلیل آزمون مهم است و هر کس روش مخصوص خودش را دارد. سال اول که کنکور دادم رفتار درستی نداشتم و به تحلیل آزمونها توجهی نمیکردم.
کدام کارنامه برایت اهمیت بیشتری داشت؟
در دوران جمعبندی کارنامهی بازیابی ابزار بسیار مهمی برایم بود. مهمترین سؤالات برایم، سؤالات درست بود و با دقت زیادی آنها را بررسی میکردم. ممکن بود شانسی جواب داده باشم. همچنین نکات مهمی برایم داشتند و تمام نکات را یادداشت میکردم؛ بهویژه زیستشناسی و حفظیات شیمی. سپس سؤالات اشتباه را بررسی میکردم و نوع و تیپ آن را مشخص میکردم. این سؤالات نشان میداد یادگیریام ناقص بوده است یا اینکه صورت سؤال را درست و کامل نخواندم. در مرحلهی آخر هم سؤالاتی را که پاسخ نداده بودم بررسی میکردم تا بدانم دلیل آنها چه بوده؛ بلد نبودم یا زمان کم آوردم.
از کدام کتابهای کانون استفاده میکردی؟
از کتابهای سهسطحی زیست و شیمی و فیزیک استفاده کردم. ابتدا کتاب درسی و سپس درسنامه را میخواندم. درنهایت تستهای طبقهبندیشده و استاندارد را کار میکردم. بعد از چند روز برای مرور و بازیابی از کتاب سهسطحی استفاده میکردم و با تستهای متنوع آشنا میشدم. سؤالات را میشناختم و با دیدگاههای متفاوت آشنا میشدم و میتوانستم سنجش درستی از خودم داشته باشم. در کتاب سهسطحی زیست، گزینههای متنوع و پاسخنامهی قوی آن باعث مرور نکات میشد.
آیا در درسی چالش داشتی که با تغییر روش مطالعه وضعیت خود را تغییر داده باشی؟
در درس شیمی مشکل داشتم. سال اول زیاد خواندم و نتیجه نگرفتم. دلایل آن هم منبع اشتباه، روش اشتباه و عدم شناخت سؤالات بود؛ اما در سال دوم با تغییر منبع، بیشتر کردن تعداد تست و بازیابی دقیق و تمرکز بر متن کتاب درسی توانستم بر این چالش غلبه کنم.

نمرات خود را در کنکورهای 96 و 97 با هم مقایسه کن. برای درسهایی که پیشرفت زیادی داشتی راهکارت چه بود؟
در عمومی نمرههایم به ترتیب در ادبیات از 45 به 65، در عربی از 40 به 90، در دین و زندگی از 50 به 78، در زبان از 60 به 73، در ریاضی از 42 به 80، در زیست از 76 به 79، در فیزیک از 22 به 45 و در شیمی از 57 به 84 رسید. سال اول عربی را نمیخواندم و درکل عمومیها را جدی نمیگرفتم؛ اما سال دوم علاوه بر توجه بیشتر به درسهای عمومی و افزایش ساعت مطالعه، برای عربی از خودم آزمون میگرفتم و به جای خواندن درسنامه، بیشتر تست میزدم. عامل اصلی موفقیت من تست زدن مداوم و مرورهای زیاد بود. در ریاضی هیچ مبحثی را حذف نکردم. تعداد تستهای بیشتری کار میکردم و با روش بازیابی پیش میرفتم. هفتهی اول تست آموزشی میزدم و هفتهی دوم از خودم آزمون میگرفتم. با این روش سرعت عمل و تسلطم بیشتر شد.
در این دو سال، محیط چه تأثیری روی تو گذاشت؟
سال اول انتظار زیادی از من داشتند؛ ولی بعد از اینکه نتیجهی خوبی نگرفتم برای سال بعد دیگر کسی روی من حساب نمیکرد؛ بنابراین با آرامش بیشتری درس خواندم و نگران نظر اطرافیان نبودم.
خاطرهی خاصی از پشت کنکور ماندن داری؟
چند روزی درس نخواندم. مادرم گفت یکی از اقوام پشت سرم گفته که من استعداد و کشش ندارم و نباید به من فشار بیاورند. چند روزی با عصبانیت درس خواندم؛ اما بعد از مدتی با خودم گفتم قرار نیست از کسی انتقام بگیرم. این موضوع به من انگیزه داد که هدفم تلاش باشد. میدانستم که استعداد دارم اما اگر نتیجه نگرفته بودم تلاش کافی نداشتم. دوست دارم در همین گفتوگو از ایشان تشکر کنم. من هر وقت خسته میشدم به یاد حرف او میافتادم و به من انگیزه میداد تا تلاشم را بیشتر کنم.
پدر و مادر چه نقشی در موفقیت تو داشتند؟
مادرم دبیر دین و زندگی و پدر بازنشستهی آموزش و پرورش است. سال اول فشار زیادی میآوردند؛ اما سال دوم آرامش مرا تأمین کردند و شرایط را برایم مهیا کردند. از عید تلویزیون را کنار گذاشتند و این موضوع خیلی به من کمک کرد. آنها به مهمانی نمیرفتند و معمولاً از دیگران هم میخواستند که این موضوع را رعایت کنند.

