صحبت گل و بلبل
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش1
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
رند عالمسوز را با مصحلتبینی چه کار کار مُلک است آن که تدبیر و تأمل بایدش
تکیه و بر تقوا و دانش در طریقت کافریست راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
ساقیا در گردش ساغر تعلّل تا به چند؟ دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش2
1. صحبت گل و بلبل لازم و ملزوم یکدیگر است. همنشینی و مصاحبت و دوستی با گل، صبر بلبل میخواهد.
2. نوبت که به عاشقان میرسد باید ادامه پیدا کند و بیدرنگ و بیوقفه باشد.
