بیماری مادر، انگیزهی موفقیت فرزند
لطفاً خودتان را معرفی کنید.
پدر: علی شیری طرزم، دکترای تخصصی ژئومورفولوژی دارم و فرهنگی هستم.
مادر: کاردانی هوشبری دارم و فرهنگی هستم. در قسمت بهداشت مدارس مشغول به کار هستم.
آیا به جز ساجد فرزند دیگری دارید؟
مادر: فرزند بزرگترمان سال گذشته کنکوری بود و در کنکور 96 رتبهی 524 را کسب کرد و اکنون در رشتهی علوم قضایی دانشگاه قوه قضاییه مشغول به تحصیل است.
در کودکی چه ویژگیای در ساجد میدیدید که شما را به موفقیت امروزش دلگرم میکرد؟
پدر: ساجد از کودکی خیلی کنجکاو بود. معمولاً اسباببازیها را باز میکرد تا ببیند داخل آنها چیست. همیشه سؤالاتی میکرد که بالاتر از سن خودش بود. مثلاً در دوران ابتدایی سؤالاتی میپرسید که مرا مجبور میکرد مبحثی مانند توان را برایش توضیح بدهم. خودش در دوران ابتدایی سؤال و تست طراحی میکرد. یک ویژگی بهخصوصی که ساجد دارد، ارادهی قوی اوست. در هر کاری یا وارد نمیشود یا با تمام قدرت برای آن تلاش میکند.
در چه کاری به جز موفقیت در کنکور، اخیراً پرقدرت ظاهر شده است؟
پدر: او مدال برنز المپیاد کشوری شیمی را کسب کرد. در المپیاد ریاضی نوجوانان ایران در مراحل سوم و چهارم مدال برنز و در مرحلهی پنجم مدال طلای کشوری دارد. مقامهایی هم در زمینهی ورزش تنیس روی میز دارد.
مادر: ساجد روابط عمومی بالایی دارد. در مدرسه هم روابط بسیار خوبی با دبیران و دانشآموزان داشت.

چه بخشی از این ویژگیهای مثبت او ناشی از نقش شما در خانواده است؟
پدر: من کاری برای فرزندانم انجام دادم که احساس میکنم در آنها انگیزهی بسیار خوبی برای اراده و تلاش ایجاد کرده است. از کودکی فرزندانم را با خود به دانشگاه میبردم. در شهرستان کوچکی مثل مرند، اگر یک دانشآموز ابتدایی واژهی پروفسور را بشنود، فکر میکند اعجوبهای است که از فضا آمده است؛ ولی من بچههایم را با خودم از کودکی به دانشگاه میبردم و با هم به اتاق اساتید میرفتیم تا از نزدیک با آنها گفتوگو کنند. وقتی ساجد دوم دبستان بود در جلسهی دفاعیهی کارشناسی ارشد من حضور داشت. حتی در جلسهی دفاعیهی رسالهی من هم بوده است. این باعث میشد انگیزه و اعتمادبهنفس پیدا کند.
شما در مورد نمرات مدرسهاش تا چه حد حساس بودید؟
پدر: ما هرگز برای شاگرد اول شدن در مدرسه به او فشار نمیآوردیم، هرچند شاگرد اول میشد. به او همیشه توصیه میکردیم که درسها را خوب یاد بگیرد و جامع و کامل بخواند. حتی مدیر مدرسه اصرار میکرد که در المپیاد شیمی شرکت نکند و تمرکز را بر کنکور بگذارد؛ اما نظر ما این بود که اصلاً به نمره و رتبه فکر نکند و اگر دوست دارد، در المپیاد هم شرکت کند. حتی ساجد در کلاس با توجه به نمراتش شاگرد هشتم شد، اما در کنکور رتبهی 10 را کسب کرد.
مادر: او همیشه هدفهایش را اولویتبندی میکند. امسال دلش میخواست با تمام توان برای یادگیری تلاش کند. دلش میخواست مطالب را کمی فراتر از سطح کتاب درک کند.
به عنوان پدر و مادر، برای انتخاب رشتهی تحصیلیاش چگونه او را راهنمایی کردید؟
پدر: او در ریاضی نسبت به رشتهی تجربی قویتر بود. دو سال داشت که مبلغی پول در خانه داشتیم و ساجد آنها را که اسکناسهای متفاوتی بودند، شمرده بود. در دورهی راهنمایی برای محاسباتِ ذهنیِ ریاضی، سعی میکرد روشهای جدیدی پیدا کند؛ اما بعد از آن نظرش تغییر کرد و با گفتوگوهایی که با هم داشتیم درنهایت تصمیم گرفت که به رشتهی تجربی وارد شود.
مادر: من بیماری اماس دارم و ساجد به این دلیل انگیزهی زیادی برای ورود به رشتهی پزشکی و پس از آن رشتهی مغز و اعصاب دارد.
چه کسی بیشتر پیگیر امور درسی ساجد بوده است؟
پدر: مادرش علیرغم بیماری همیشه برای ساجد فداکاری کرد و برای موفقیت درسیاش زحمت زیادی کشید.
مادر: اغلب اوقات با من گفتوگو میکند و اگر نیازی داشته باشد ابتدا به سراغ من میآید. البته رفتار پدرش خیلی اثر مثبت در موفقیت او داشته؛ زیرا همیشه در دست پدرش کتاب دیده است. پدرش در شرایط سخت ادامهی تحصیل داده است.
آقای شیری! در چه شرایطی ادامهی تحصیل دادید؟
پدر: زمانی که ادامهی تحصیل دادم فرهنگی بودم و همسرم شاغل نبود. با توجه به درآمدی که داشتم عزمم را جزم کردم که در دانشگاه دولتی پذیرفته شوم. در آزمون کارشناسی ارشد موفق به کسب رتبهی 5 و در آزمون دکترا موفق به کسب رتبهی 1 کشور شدم. دورهی دکترا را هم با رتبهی 1 به پایان رساندم.

برای موفقیت در مقطع دکترا چگونه تلاش کردید که عامل انگیزشی برای ساجد بود؟
مادر: همسرم برای دورهی دکترا تنها یک کتاب و یک میز کوچک داشت. از سال 89 تا 94 که دورهی دکترا را میخواند ساجد وارد دورهی دبیرستان شده بود و تلاش پدرش را میدید و قطعاً عامل بزرگی برای انگیزهبخشی به او بود.
پدر: زمانی که کارشناسی ارشد را تمام کردم و میخواستم وارد دورهی دکترا شوم، متوجه شدم باید مدرک زبان انگلیسی داشته باشم. این باعث شد به مدت دو سال به صورت خودآموز زبان بخوانم و از تمام زمانهای مرده، مثلاً زمانی که مهمانی بودیم یا در صف انتظار به سر میبردم، برای یادگیری زبان استفاده کردم. با ساجد کمی حس رقابت هم داشتیم و بچههایم رعایت نکات مهم برای مطالعه را از کودکی یاد گرفتند.
برای موفقیت ساجد چه امکاناتی را فراهم میکردید؟
پدر: امکاناتی که برای ساجد فراهم کردیم به هیچ وجه مادی نبود. ما خانوادهی بسیار متحدی هستیم. همیشه در کنار همیم. در دست من، مادرش و برادرش همیشه کتاب دیده است. فرزندان من هیچ کلاس اضافهای نرفتند و فقط با مدرسه و کتابها پیش رفتند.
مادر: ما برای المپیاد شیمی برای او کتابهای شیمی دانشگاهی و مرجع را تهیه کردیم تا خودش بخواند، اما کلاس اضافهای نرفت. پدرش برای خرید کتاب هیچ مضایقهای ندارد.
در روز کنکور چه احساسی داشت؟
مادر: روزهای قبل از کنکور به دلیل حساسیت فصلی حالش چندان مساعد نبود. شب قبل از کنکور خوب نخوابید؛ اما به هرحال توانست بر این شرایط غلبه کند و جزء معدود رتبههای برتر کنکور است که رتبهی المپیاد هم دارد.
چه توصیهای برای پدرها و مادرها دارید؟
پدر: بعضیها فکر میکنند کلاسهای متنوع و امکانات زیاد، عامل موفقیت است؛ در صورتی که همراهی خانواده ضامن موفقیت است. آرام نگه داشتن فضای خانواده باعث موفقیت میشود. توجه به نکات خیلی ریز که شاید حتی پول زیادی هم نخواهد، خیلی مهم است. ما حتی برای اینکه بتواند شرایط کنکور را شبیهسازی کند، از مدرسه یک صندلی به امانت گرفتیم. اینها نکات خوبی هستند که میتواند کمک زیادی به بچهها کند.

