دوستی با محیط زیست

هر کدام از ما، در هر قسمتی از دنیا که زندگی کنیم، می‌توانیم دوست خوبی برای محیط زیست باشیم.

دوستی با محیط زیست

«هر کدام از ما، در هر قسمتی از دنیا که زندگی کنیم، می‌توانیم دوست خوبی برای محیط زیست باشیم. محیط زیست با آب‌های روان و هوای دلپذیر و گیاهان پرفایده و طبیعت زیبا، هر لحظه دوستی‌اش را به ما نشان می‌دهد. ما هم قصد داریم در کلاس و مدرسه‌‌ی خودمان، که محل زندگی و آموزش ماست، دوستی‌مان را به محیط زیست ابراز کنیم.» این‌ها حرف‌هایی بود که معلم‌مان پس از ورود به کلاس گفت. او در حالی که دو سطل زباله و دو کاغذ رنگی سبز و نارنجی در دست داشت، به کلاس آمد و دوست جدیدی را به ما معرفی کرد؛ یک دوست عزیز و مهربان که شدیداً به دوستی با ما علاقه‌مند بود: محیط زیست.

سپس هر کدام از کاغذهای رنگی را به گروهی از بچه‌ها داد و از ما خواست با خط درشت روی یکی از آن‌ها بنویسیم «زباله‌های خشک» و روی دیگری بنویسیم «زباله‌های تر». ما هم بعد از نوشتن این عبارت‌ها، کاغذها را روی سطل‌ها چسباندیم و در گوشه‌ای از کلاس قرار دادیم.

مریم با شیطنت خاص خود گفت: «خانم! ما در خانه هم همین کار را انجام می‌دهیم، اما هنوز خیلی‌ها هستند که فرق این دو تا را نمی‌دانند.»

خانم معلم با صبر و حوصله‌ی همیشگی‌اش لبخندی زد و گفت: «دقیقاً همین طور است. پس مریم جان خودت مثال‌هایی از این دو نوع زباله را بگو تا بچه‌ها با خط ریزتر روی کاغذها بنویسند.»

مریم در جواب گفت: «زباله‌های خشک مثل همین کاغذهایی است که هر روز در کلاس استفاده می‌کنیم؛ مثل پاکت شیر یا خوراکی‌هایی که در کلاس می‌خوریم. زباله‌های تر هم پوست میوه‌هایی هستند که زنگ‌های تفریح می‌خوریم.»

مریم از این‌که مطلبی را به همه یاد داده بود خیلی خوشحال بود و ما هم از این‌که دوست جدیدی پیدا کرده بودیم.

مطالب مرتبط

Menu