راه روشن موفقیت (1)
بسی رنج بردم در این سال سی
حماسهسرای بزرگ ایرانی، حکیم ابوالقاسم فردوسی، که نام او برای ما یادآور یکی از بزرگترین آثار ادبیات کشورمان یعنی شاهنامه است، در سال 329 هجری قمری در روستای پاژ در شهر طوس به دنیا آمد. از سرگذشت او چنان برمیآید که در خانوادهای متمکن به دنیا آمده و از ابتدای حیات به کسب علم و دانش و مطالعهی تاریخ علاقهمند بوده است. ریشههای به نظم درآوردن اثر بیهمتای شاهنامه نیز در همین علاقه به تاریخ و جغرافیای ایرانی نهفته است.
او آغاز زندگی را در دوران سامانیان و همزمان با جنبشهای استقلالخواهی در میان ایرانیان سپری کرد. شاهان سامانی با پشتیبانی از زبان فارسی، دورهای درخشان برای پرورش زبان و اندیشهی ایرانی ساختند و تأثیر این زبان غنی در آثار فردوسی بهروشنی مشهود است. با توجه به شاهنامه میتوان برداشت کرد که فردوسی به زبانهای عربی و پهلوی نیز تسلط داشته است.
شاهنامه پرآوازهترین سرودهی فردوسی و یکی از بزرگترین آثار ادبیات فارسی است. فردوسی هنگامی سرودن شاهنامه را آغاز کرد که زبان پارسی دری توانایی خود را برای شرح دادن داستانهای سرزمینمان نشان داده بود؛ اما هنوز در سراسر کشورهای فارسیزبان به گونهی یکدست و یکسان درنیامده بود و در لهجهی هر شهر و ناحیه، واژهها و تعبیرهای ویژه وجود داشت.
فردوسی داستانهایی را در روزگار منصور بن نوح، امیر سامانی، سروده بود. پس از آن در حدود سال ۳۷۰ هجری در روزگار نوح دوم پسر منصور و پس از مرگ دقیقی، به نظم درآوردن متن شاهنامهی ابومنصوری را آغاز کرد. این فرضیه وجود دارد که دقیقی به دستور شاه سامانی کار نظم شاهنامه را آغاز کرده بود؛ به همین دلیل فردوسی برای دنبال کردن کار دقیقی، تصمیم گرفت تا به بخارا، پایتخت سامانیان، سفر کند تا هم برای ادامه دادن کار با پادشاه مشورت کند و از پشتیبانی مالی او برخوردار شود و هم از نسخهای از شاهنامهی منثورِ ابومنصور محمد بن عبدالرزاق، که در کتابخانهی دربار سامانی نگهداری میشد و مورد استفادهی دقیقی بود، استفاده کند. فردوسی از این تصمیم منصرف شد و کار سرودن شاهنامه را در دیار خود آغاز کرد و ادامه داد تا سرانجام شاهنامه را در سال ۳۸۴ هجری به پایان رساند.
شاهنامه نزدیک به 60 هزار بیت دارد و یکی از بزرگترین و برجستهترین سرودههای حماسیِ جهان است که سرایش و ویرایش این گنجینه، دستاورد دستکم سی سال رنج و تلاش خستگیناپذیر این سخنسرای بزرگ ایرانی است. درونمایهی این شاهکار ادبی، اسطورهها، افسانهها و تاریخ ایران از آغاز تا حملهی اعراب به ایران در سدهی هفتم میلادی است که چهار نسل پادشاهیِ پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان را در بر میگیرد و به سه بخش اسطورهای (از روزگار کیومرث تا پادشاهی فریدون)، پهلوانی (از خیزش کاوهی آهنگر تا مرگ رستم) و تاریخی (از پادشاهی بهمن و پیدایش اسکندر تا حملهی اعراب به ایران) بخشبندی میشود.
هنگامی که زبان دانش و ادبیات در ایران، زبان عربی بود، فردوسی با سرودن شاهنامه با ویژگیهای هدفمندی که داشت، زبان پارسی را زنده و پایدار کرد. یکی از بنمایههای مهمی که فردوسی برای سرودن شاهنامه از آن استفاده کرده است، شاهنامهی ابومنصوری است. شاهنامه نفوذ بسیاری در جهتگیری فرهنگ فارسی و نیز بازتابهای شکوهمندی در ادبیات جهان داشته است و شاعران بزرگی مانند گوته و ویکتور هوگو از آن بهنیکی یاد کردهاند.
تاریخ وفات فردوسی را بعضی 411 و برخی 416 هجری قمری نوشتهاند. او در شهر طوس و در باغی که متعلق به خودش بود، به خاک سپرده شد. در کشور ما روز ۲۵ اردیبهشت، به پاس قدردانی از کوشش کمنظیر این شاعر بلندآوازهی ایرانی به نام روز بزرگداشت فردوسی نامگذاری شده است.

