گاهی مثبت اندیشی به اندازه اندیشههای منفی زیانآور است!
این روزها از قدرت مثبت اندیشی سخنهای بسیاری به گوشمان میخورد. ایمان داشتن به تواناییهای خود و دیدن نیمه پر لیوان میتواند در گذر از چالشهای سخت به دادمان برسد ولی زیادی خوشبین بودن مضر است و میتواند موجب تحلیل قوای روحی شما شود.
اگر در انجام هر کاری با خود بگویید که: «یقین دارم به موفقیت عظیمی خواهم رسید» یا در مواجهه با چالشی بیسابقه، به خود اطمینان دهید که: «این کار آنقدر برایم ساده است که حتی نیاز به آموزش هم ندارم» قطعاً به مشکل بر خواهید خورد.
خطرات خوشی بینی بیش از حد
به عنوان یک درمانگر عقیده دارم که جایگزین کردن افکار منفی با عباراتی سالمتر امری شدنی است. افکار منفی میتوانند حس بدی را در آنها به وجود آورند و تغییر آنها سبب میشود حس بهتری پیدا کنند. ولی افکار بیش از حد خوشبینانه با خود حس خوبی را به همراه میآورند که به سختی میتوان آن را با واقعیت تطبیق داد و افراد را در برابر شنیدن منطقی مخالف با آن مقاوم میکند.
در ادامه به سه نوع از تفکرات خوشبینانهای میپردازیم که ضررشان بیشتر از منفعتشان است:
1. اغراق در وجه مثبت
تفکراتی همچون: «همهچیز را در مورد مدرسه جدیدم دوست دارم» یا «همه از تمام قسمتهای ارائه من لذت بردند» میتواند باعث شود که واقعیت را نادیده بگیرید. افرادی که خود را ایدئال میدانند از پیشرفت باز میمانند و آنهایی که فقط خوبی افراد دیگر را میبینند دیر یا زود از این سادهانگاری ضربه میخورند.
2. اعتماد بیش از حد به قابلیتهای خود
درست است که همیشه گفتهایم عزتنفس اهمیت فراوانی دارد ولی اعتمادبهنفس بیش از حد نیز میتواند به اندازه عزتنفس پایین، زیانآور باشد. گاهی اگر مطمئن باشید که برای کاری خاص آمادگی دارید، ممکن است در عمل نتوانید عملکرد مناسبی داشته باشید، چرا که خود را به اندازه کافی برای انجامش آماده نکردهاید. شاید به اندازه کافی برای یک امتحان نخوانید و تمرین نکنید چون فکر میکنید کاملاً آمادهاید.
3. دست بالا گرفتن احتمال موفقیت
اگر به خودتان اطمینان دادهاید که کسب و کارتان شکست نخواهد خورد یا حتماً در امتحانات پیش رو، نمرههای بسیار مناسبی کسب خواهید کرد ممکن است در مواجهه با نتیجه این چالشها ضربه بدی بخورید. اگر تمام احتمالات و شرایط را در نظر نگیرید و خود را برای آنها آماده نکنید، احتمال به حقیقت پیوستن پیشبینیهایتان چندان زیاد نخواهد بود.
قدرت ذهنی واقعی ریشه در تفکر واقعبینانه دارد.
شاید فکر کنید تمام روان شناسان طرفدار سرسخت تفکر مثبت هستند، ولی چنین نیست. تفکرات و انتظارهای شما باید از واقعیت ریشه گرفته باشند. با این وجود میتوانید شاخ و برگ این انتظارات واقعبینانه را با اندیشههای مثبت بیارایید.
هرچه خود را با واقعیت همراهتر سازید، قدرت ذهنی بیشتری کسب خواهید کرد و هرچه از لحاظ ذهنی قویتر باشید نیازی نخواهید داشت که ناکامیهای خود را زیر انتظارات غیرواقعی و خوشبینانه مخفی کنید.
آنکه ذهنی قدرتمند دارد، به جای اینکه بگوید «این آزمون را صد درصد میزنم» با خود خواهد گفت «تمام تلاشم را در این آزمون به کار میگیرم.» این رویکرد، آرامشی درونی به او خواهد بخشید که مستقل از نتیجه خواهد بود. البته چنین طرز فکری کاملاً با انفعال تفاوت دارد؛ افراد منفعل همهچیز را رها میکنند تا زندگی برایشان تصمیم بگیرد ولی افرادی با ذهنی قوی سخت تلاش میکنند که تمام پتانسیل خود را عملی کنند. با این وجود، آنها با محدودیتها و ضعفها و شکستهای خود آگاه هستند و با دیدن چهره واقعی خود ناامید نمیشوند.
خبر خوش اینجاست که همه میتوانند ذهن خود را به نحوی تربیت کنند که نگرشی واقعبینانه و درعینحال مثبت به قضایا داشته باشند و قدرت ذهنی خود را افزایش دهند.
منبع:
https://www.psychologytoday.com/us/blog/what-mentally-strong-people-dont-do/201712/how-mentally-strong-people-think-its-not-always
