تمرکز بر وضعیت اجتماعی اقتصادی
رابطهی میان مداخلهی والدین و وضعیت اجتماعی اقتصادی (که خود ترکیبی از درآمد، شغل و تحصیلات است) پیچیده است.
تقسیمات دیجیتالی
§ پیشینهی اجتماعی-اقتصادی میتواند بر نحوهی استفادهی خانوادهها از رسانههای دیجیتال در زندگی روزمرهشان، انتخاب دستگاههای موجود در خانه و کیفیت دسترسی به اینترنت تأثیر بگذارد. خانوارها ممکن است در امتداد پیوستگی بین خانههای "غنی از نظر رسانهای" و "ضعیف از نظر رسانهای" قرار بگیرند (لیوینگستون، 2007).
§ احتمال کمتری وجود دارد که والدین با درآمد پایینتر برای فرزندان خود آخرین و گرانترین نسخههای دستگاههای فنآوری را فراهم کنند. با این حال، بچههای با پیشینهی اجتماعی-اقتصادی پایینتر اغلب دارای صفحه نمایش الکترونیکی در اتاق خواب خود هستند و زمان بیشتری را صرف تماشای تلویزیون و استفاده از رایانه میکنند. احتمال بیشتری وجود دارد که کودکان خانوادههای با درآمد پایینتر زمان بیشتری را صرف صفحهی نمایش کنند که نشستن زیاد و پیامدهای منفی ناشی از آن بر سلامتی را افزایش میدهد (تاندون و همکاران[1]، 2012). در مقابل، کودکان والدین با درآمد بالاتر بیشتر دارای صفحهی نمایش لمسی هستند و از آنها استفاده میکنند (نیکن و اسکولز[2]، 2015).
§ نابرابریهای دیجیتالی بیشتر از شرایط دسترسی است. نگرش والدین نسبت به رسانههای دیجیتال و مداخلهی والدینی نیز به وسیلهی هنجارهای فرهنگی شکل میگیرد، که هالینگورث و همکاران[3](2011: 352)، آنها را برحسب "عادات" کاربران مختلف چارچوببندی میکنند، و بیانگر آن است که آنها چه چیزی را از نظر استفاده از فنآوری و آن چه فنآوری میتواند به خود و فرزندانشان ارائه دهد، به عنوان قابل تصور یا غیر قابل تصور، مطلوب یا نامطلوب در نظر میگیرند (همچنین مقالهی براگ و باکینگهم[4]، 2013، در مورد ایدههای مختلف "فرزندپروری خوب" را ببینید).
§ علاوه بر این، والدین با سطوح بالاتری از خودکارآمدی (احتمالاً مهارتهای دیجیتالی را منعکس میکند) در استفاده از اینترنت، از نظر توانایی در مدیریت استفادهی فرزندان خود از فناوریها بیشتر قابل اعتماد هستند، و اعتقاد بیشتری دارند که مزایای رسانههای دیجیتال بیش از مضرات آن است ( لیوینگستون و همکاران، 2011؛ FOSI، 2013، 2014).
سبکهای فرزندپروری
§ این که والدین چگونه رسانههای دیجیتال را مدیریت میکنند، به هنجارها و شیوههای عمومیتر فرزندپروری بستگی دارد. در این مورد چهار سبک اصلی شناسایی شده است: فرزندپروری مقتدرانه که در آن والدین، هر دو، بیشتر از حد متوسط مسئول و سختگیر هستند؛ فرزندپروری سهلگیرانه که گرم و حمایتی و غیرتحکمی است و بیقیدانه (والدین غیرمسئول) که هردو دارای تحکم و مسئولیت پایینی هستند (بامریند، 1991؛ ایستین و همکاران، 2006؛ ناکایاما[5]، 2011).
§ شواهدی از ایالات متحده نشان میدهند که طبقهی اجتماعی با درک متفاوتی از "فرزندپروری خوب" و فرزندپروری، از جمله ارتباط با رسانهها و مصرفگرایی، مرتبط است. تغییر از رویکردهای نظارتی به فرزندپروری در بین والدین طبقات متوسط و بالا که از "رفتار توانمندسازی بیانی" (کلارک، 2013) یا "فرهنگ مشترک" (پیو[6]، 2009؛ همجنین نلسون[7]، 2010 را ببینید) حمایت میکنند، با هدف پرورش کودکان دارای اعتماد به نفس و توانایی خودکنترلی و خودبیانی دیده شده است. در مقابل، خانوادههای کمدرآمد ایالات متحده فرزندپروری خوب را با رفتار "رابطهی احترامآمیز" مرتبط میدانند (کلارک،2013)، و از فرزندان خود انتظار دارند که توجه و احترام به اقتدار والدین را در نظر بگیرند (نلسون، 2010).
راهبردهای مداخلهی والدینی
§ بررسی EU Kids Online، (لیوینگستون و همکاران، 2011، 2012)، تفاوتهای اجتماعی-اقتصادی یکدستی را در میزان مداخلهی فعال در استفاده از اینترنت و مداخلهی فعال در امنیت اینترنتی که کودکان دریافت میکنند نشان داد، درحالیکه والدین با درآمد بالاتر بیشتر در معرض درگیری در این اشکال از مداخله قرار دارند. با این حال، وقتی به مداخلهی محدودکننده میرسیم، والدین با وضعیتهای اجتماعی-اقتصادی مختلف، از احتمال یکسانی برای تنظیم قوانینی در ارتباط با تعادل در درگیری کودکان در اینترنت برخوردار هستند.
§ در حالی که راهبردهای مداخلهی والدینی میتوانند بین دو قطب پاسخگویی (فرزندپروری گرم و حمایتی) و تحکم (تنظیم رفتارها) قرار گیرند (کلارک،2013:49 )، ولی با سبکهای فرزندپروری (و به نظر میرسد مبتنی بر آن هستند) وسیعتری تلاقی میکنند. به همين دليل، تفاوتهاي اجتماعي-اقتصادي هر دو بر مداخلهی والدینی و سبکهاي فرزندپروری به روشهاي مرتبط اثر ميگذارند.
§ به عنوان مثال، نلسون (2010) نشان میدهد که والدین از طبقات بالاتر و متوسط به آن چه او "فنآوریهای ارتباطی" مینامد (مانند تلفن همراه) توجه دارند که هم امکان حمایت گرم و هم کنترل از راه دور را فراهم میسازد؛ در مقابل، آنها از "فنآوریهای محدودکننده" مانند کنترل والدینی و فیلترها حمایت نمیکنند. والدین از طبقهی اجتماعی پایینتر، که معمولاً در کنترل خطرات آنلاین کم اطمینانتر هستند، سعی میکنند که این خطرات را از طریق محدودیت یا کنترل مستقیم به حداقل برسانند (هالینگورث و همکاران، 2011؛ پوس-هاسبرینک[8]، 2013).
§ ولک و همکاران (2010)، با ارجاع به تجزیه و تحلیل بامریند (1991) از سبکهای فرزندپروری (به شکل 2 نگاه کنید)، نشان میدهند که والدین مقتدر تمایل به ترکیب راهبردهای مداخلهای - از جمله مداخلهی فعال، محدودیتهای اجتماعی و محدودیتهای فنی - بیشتر از سایر والدین دارند. آنها همچنین نشان میدهند که دستاوردهای تحصیلی والدین حائز اهمیت است، بدین معنی که والدین با تحصیلات پایینتر در حالی که حمایت عاطفی کمتری دارند کنترل کمتری نیز نشان میدهند. در همین ارتباط، نیکن و اسکولز (2015) نشان دادند که چگونه والدین با تحصیلات پایینتر، که در استفاده از رسانههای دیجیتال مهارت کمتری دارند، مداخلهی فعال کمتری را در استفاده از اینترنت بر کودکان خود اعمال میکنند، قوانین متناقضی را برای استفادهی آنان تنظیم میکنند و اغلب از محدودیتهای فنی استفاده میکنند.

ویراستار: لیلا زحلی
[1] Tandon et al.
[2] Nikken and Schols
[3] Hollingworth et al.
[4] Bragg and Buckingham
[5] Nakayama
[6] Pugh
[7] Nelson
[8] Paus-Hasebrink et al.
