مرور مقالات
راهبردهای مداخلهی والدینی: اشتراکات و تفاوتها
اندازهگیری مداخلهی والدین کار سادهای نیست، زیرا ممکن است والدین مداخلهی خود را در تنظیم تجارب کودکانشان در ارتباط با اینترنت (چه فعال و چه محدودکننده) به دلیل مطلوبیت اجتماعی بیش از حد برآورد کنند. کودکان نیز ممکن است آنچه والدینشان انجام میدهند را کمتر برآورد کنند (یا نسبت به آن ناآگاه باشند). با این وجود، بررسی EU Kids Online درجهی بالایی از توافق را در محاسبهی مداخلهی والدینی از طریق مصاحبههای والد-فرزندی گزارش نمود (لیوینگستون و همکاران، 2011).
این تحقیق با تمرکز بر کودکان مدرسهای، پنج راهبرد اصلی از مداخلهی والدینی را در ارتباط با رسانههای موبایلی و اینترنتی مشخص کرد. این راهبردها، ابتدا با استفاده از تحلیل عاملی در انگلستان (لیوینگستون و هلسپر، 2008) ایجاد شدند و سپس به 25 کشور گسترش یافتند (لیوینگستون و همکاران، 2011) و اعتبار تحلیل عاملی در هر کشور توسط دوراجر و سونک[1] (2014) بررسی شد.
§ مداخلهی فعال در استفاده از اینترنت: شیوههایی مانند گفتوگو در مورد محتوای اینترنتی و فعالیتهای آنلاین، نشستن در کنار کودک در حالی که آنلاین است و به اشتراکگذاری فعال تجارب آنلاین کودک.
§ مداخلهی فعال در امنیت اینترنت: فعالیتها و توصیههایی در راستای استفادهی ایمنتر و مسئولانه از اینترنت.
مداخلهی محدودکننده: تنظیم قوانینی که مدت زمان آنلاین بودن، مکان استفاده، محتوا و فعالیتها را محدود میکند.
§ محدودیتهای فنی: استفاده از نرمافزارها و ابزارهای فنی برای فیلترکردن، محدود کردن و نظارت بر فعالیتهای آنلاین کودکان.
§ نظارت: بررسی فعالیتهای آنلاین کودکان پس از استفاده.
توجه کنید که این ردهبندی تضادی را نسبت به مقالات مرتبط با تلویزیون (والکنبرگ و همکاران[2]، 2013) نشان میدهد، که در آن برای دستگاههای دیجیتال/ شخصی، مداخلهی فعال و استفادهی مشترک تمایل به ترکیب شدن دارند – در عمل، اگر در کنار کودکی بنشینید که آنلاین شود، تمایل دارید در بحث در مورد آن چه روی صفحه نمایش دیده میشود یا جایی که قرار است کلیک کند، شرکت کنید.
بیشتر والدین در ایالات متحده میگویند که آنها گفتگو را به عنوان راهبرد مداخلهای میپسندند (کلارک، 2013). چنین مداخلهی فعالی در استفادهی کودکان از اینترنت محبوبترین راهبردی است که توسط والدین اروپایی کودکان 9 تا 16 ساله اتخاذ میشود، که پس از آن راهنمایی و محدودیتهای ایمنی قرار میگیرند (کرویل[3]، 2009؛ لیوینگستون و همکاران، 2011، 2012). با این حال، شیوههای محدودکننده معمولاً برای کودکان کم سنوسالتر استفاده میشود که نشان میدهد برای کودکان زیر هشت سال مورد مطالعه توسط چادرون و همکاران، شیوههای محدودکننده ممکن است متداولتر باشد.
ورای این تلاشهای قابل ستایش برای مدیریت استفاده از رسانهها در کمک به فرزند، باید پذیرفت که شیوههای مداخلهای که برای برآورده کردن نیازهای والدین توسعه یافتهاند را- برای مثال، ایدهی رسانهها، به خصوص تلویزیون، به عنوان یک پرستار کودک یا والدین جایگزین در نظر بگیرید (گانتز [4]، 1982)، که والدین را قادر میسازد تا کارهای خانه را انجام دهند، در حالی که کودکان به گونهای ایمن سرگرم هستند، یا از رسانهها به عنوان پاداش یا تنبیهی برای رفتار کودکان استفاده کنند (ایوانز و همکاران[5]، 2011). جالب توجه است که برخلاف تعصب عمومی، استفاده از تلویزیون به عنوان پرستار کودک به وسیلهی تحصیلات والدین پیشبینی نمیشود، اگرچه کودکان دارای والدین با تحصیلات پایینتر به مدت بیشتری تلویزیون میبینند (بینز و اگرمونت[6]، 2014).
برخی از این شیوهها میتوانند بر اساس ویژگیهای جمعیتشناسی کودک یا والدین متفاوت باشند (لیوینگستون و هلسپر، 2008؛ گارمندیا و همکاران[7]، 2012؛ هلسپر و همکاران، 2013). والدین هنگامی که کودکان آنها کم سنوسالتر هستند یا خود آنها دارای تحصیلات پایینتری هستند، معمولاً به عنوان "مداخلهگرهای محدودکننده" حضور دارند. عکس این مطلب برای والدینی که "مداخلهگران فعال" هستند، صدق میکند. از لحاظ جنسيتی، دختران معمولاً نسبت به پسران بيشتر تحت محدودیت و نظارت قرار میگیرند. علاوه بر این، مادران تمایل به ایفای نقش حمایتیتری دارند و نسبت به پدران معاشرتیتر هستند (کولینز و راسل[8]، 1991؛ ایستین و همکاران[9]، 2006). مادران به طور فعالانهتری درگیر انواع مختلف مداخله، مانند مداخلهی فعال در استفاده از اینترنت، محدودیتهای اجتماعی و فنی میشوند (کرویل و همکاران، 2009).

برخی از این شیوهها به فرهنگ یا ملیت وابستهاند. همانطور که تجزیه و تحلیل EU Kids Online در شکل 1 نشان میدهد، تفاوت ملیتها در مداخلهی والدینی در استفادهی کودکان 9 تا 16 ساله از اینترنت قابل توجه است. اکثر کشورهای اروپای مرکزی و جنوبی، ایرلند و انگلستان والدینی دارند که مداخلهی محدودکننده را ترجیح میدهند (هلسپر و همکاران، 2013). در مقابل، در کشورهای اروپای شمالی (به ویژه کشورهای نوردیک)، والدین از مداخلهی فعال در استفادهی کودکان از اینترنت حمایت میکنند. کشور های اروپای شرقی بیشتر والدینی دارند که "همهکاره" (همه نوع مداخلهی والدینی را بیشتر از سطح متوسط اروپا اجرا میکنند) یا "منفعل" هستند (کمتر از حد متوسط در مورد همهی انواع مداخلهی والدینی).
در آخر، از نظر اثربخشی، یافتههای EU Kids Online نشان میدهند که در میان پنج راهبرد والدینی ذکر شده در بالا، تنها مداخلههای فعال و محدودکننده با قرار گرفتن کمتر کودکان در معرض خطرات آنلاین مرتبط هستند (لیوینگستون و دوراجر، 2012؛ ماسکرونی و همکاران، 2013). در حالی که اقدامات محدودکننده با کمترین سطوح در معرض خطر قرارگیری مرتبط هستند، به نظر میرسد که آنها فرصتهای آنلاین کودکان برای یادگیری، کشف، رشد مهارتهای دیجیتالی یا مقاوم شدن در برابر خطر را محدود میکنند. مداخلهی فعال از نظر به حداقل رساندن خطرات بدون به حداقل رساندن فرصتها، از همه امیدوارکنندهتر به نظر میرسد، اما شواهد پیرامون چنین اثربخشی دوگانهای هنوز چندان قوی نیست. یافتههای فوق نیز در رابطه با کودکان بسیار کوچکتر هنوز مورد مطالعه قرار نگرفتهاند.
[1] Dürager and Sonck
[2] Valkenburg et al.
[3] Kirwil
[4] Gantz
[5] Evans et al.
[6] Beyens and Eggermont
[7] Garmendia et al.
[8] Collins and Russell
[9] Eastin et al.
