شش باور غلط در خصوص رشته‌های دانشگاهی

حرف و حدیث‌های زیادی در خصوص انتخاب رشته به گوش دانش‌آموزان می‌رسد. تنها 11 درصد از دانش‌آموزان به مشاور دبیرستان و 28 درصد به مشاور انتخاب رشته مراجعه می‌کنند...

شش باور غلط در خصوص رشته‌های دانشگاهی

حرف و حدیث‌های زیادی در خصوص انتخاب رشته به گوش دانش‌آموزان می‌رسد. البته بیشتر این توصیه‌ها از طرف خانواده و دوستان است و تنها 11 درصد از دانش‌آموزان به مشاور دبیرستان و 28 درصد به مشاور انتخاب رشته مراجعه می‌کنند. اغلب دانش‌آموزان نیز چنین توصیه‌هایی را بی‌فایده می‌دانند. شاید دلیلش این باشد که اغلب باورهای معمول در خصوص رشته‌های دانشگاهی اشتباه باشد.

  • فنی‌مهندسی بخوان تا پولت از پارو بالا رود.

این‌که رشته‌های کامپیوتری و مهندسی نسبت به بقیه رشته‌ها حقوق بیشتری دریافت می‌کنند درست است ولی درآمد در یک رشته نیز زمین تا آسمان فرق می‌کند.

داگلاس وبر که استاد اقتصاد در دانشگاه تمپل است معتقد است «دانش‌آموزان و والدینشان به‌خوبی از پردرآمدترین رشته‌ها آگاه هستند ولی نسبت به تفاوت زیاد درآمدها در یک رشته آگاهی چندانی ندارند. برای مثال، یک‌چهارم پردرآمد افرادی که انگلیسی خوانده‌اند از یک‌چهارم کم‌درآمد مهندسان شیمی درآمد بیشتری دارند.»

  • زنان همه‌چیز را برای خودشان می‌خواهند

اکنون زنان اکثریت دانشجویان را تشکیل می‌دهند. در حال حاضر بیش از 56درصد ورودی‌های امسال دانشگاه‌های آمریکا زن هستند. همچنین تحقیقات نشان داده است که احتمال فارغ‌التحصیلی زنان بیشتر از مردان است.

ولی وقتی پای انتخاب رشته در میان باشد، انتخاب زنان آنان را به سمت رشته‌های کم‌درآمدتر مانند مشاغل آموزشی و خدمات اجتماعی سوق می‌دهد. این نتایج از تحقیقی که امسال توسط دانشگاه جورج‌تاون صورت گرفته حاصل شده است. اگر به رشته‌های پردرآمد نگاهی بیندازیم این مطلب واضح‌تر خواهد شد: حضور زنان در رشته‌های مالی 31درصد، در مهندسی شیمی 28درصد، در علوم کامپیوتر 20درصد، در مهندسی برق 10درصد و در مهندسی مکانیک 8درصد است.

  • انتخاب رشته مهم‌تر از انتخاب دانشگاه است.

نه در هفت ایالت آمریکا. در ایالات آرکانزاس، کلرادو، مینه‌سوتا، تنسی، تگزاس، ویرجینیا و واشنگتن، دانشجویانی که از دانشگاه‌های برتر فارغ‌التحصیل شده‌اند، درآمد بیشتری را در سال‌های ابتدایی شغلی خود کسب کرده‌اند. چنین دانشگاه‌هایی با فراهم کردن فرصت‌های بیشتر از طریق شبکه اساتید و فارغ‌التحصیلان، موقعیت‌های شغلی مناسب‌تری را در اختیار دانشجویان قرار می‌دهند. همچنین دانشجویان در دانشگاه‌های برتر به‌احتمال بیشتری رشته‌های کم‌درآمد را برای تحصیل انتخاب می‌کنند چون دانشگاه به آن‌ها کمک خواهد کرد که کار مناسبی بیابند.

  • رشته‌های علوم انسانی آینده شغلی ندارند.

مشکل اغلب چنین رشته‌هایی، یافتن نخستین شغل است، ولی مهارت‌هایی که در رشته‌های علوم انسانی کسب می‌شوند –مانند نوشتن، آفریدن و حل مسئله- برای بسیاری از موقعیت‌های شغلی اهمیت زیادی دارد. یکی از تحلیل‌گران استخدامی در تحقیقی به این نتیجه رسیده است که اگر فارغ‌التحصیلان رشته‌های علوم انسانی در یکی از هشت مهارت فنی مانند رسانه‌های جمعی یا تحلیل داده مهارت کسب کنند، احتمال یافتن شغل برای آن‌ها به میزان قابل‌توجهی بالا می‌رود.

این باور غالب که فارغ‌التحصیلان رشته‌های علوم انسانی شانسی برای استخدام ندارند خلاف رویکرد اقتصاد نوین است؛ رویکردی که از کارکنان مهارت‌هایی را می‌طلبد که در یک رشته دانشگاهی خلاصه نمی‌شوند. جورج آندرس[1]، نویسنده کتاب‌های انگیزشی، در یکی از کتاب‌هایش سخن از فارغ‌التحصیلان فلسفه، جامعه‌شناسی و زبان‌شناسی‌ای به میان می‌آورد که در زمینه‌های گوناگونی مانند فروش، اقتصاد و تحلیل بازار مشغول به کار شده‌اند.

  • انتخاب زودهنگام رشته دانشگاهی اهمیت زیادی دارد.

وقتی می‌شود از دروس متنوعی که در دانشگاه‌ها ارائه می‌شوند لذت برد، چرا بلافاصله خود را محدود به یک رشته کرد؟

تحقیقی در دانشگاه کالیفرنیا نشان داد که 20 درصد از تمام ورودی‌هایی که گفته بودند به رشته خود پایبند هستند در کمتر از یک سال تغییر رشته داده‌اند. البته تغییر رشته می‌تواند دانشجو را یکی دو ترمی عقب بیندازد. دانشگاه‌هایی مانند آریزونا استیت و جورجیا استیت، برای حذف این تأخیر فرارشته‌هایی تشکیل داده‌اند که هرکدام شامل چندین رشته می‌شود. بدین ترتیب دانشجویان ابتدا یک فرارشتهنا را برمی‌گزینند و سپس با درک عمیق‌تری که از رشته‌ها به دست می‌آورند، برنامه آتی خود را مشخص می‌کنند.

  • حتماً باید مدرک یک رشته مشخص را کسب کرد.

چند دانشگاه، مانند دانشگاه ایندیانا و کالج اِوِرگرین استیت، گزینه‌ای در اختیار دانشجویانشان قرار می‌دهند که بی‌خیال لیست رشته‌های رسمی‌شوند و خودشان درس‌های موردعلاقه‌شان را برگزینند. رشته‌های دانشگاهی معمولاً از تغییرات دنیای واقعی عقب می‌افتند و محدودکننده‌اند. تعجبی هم ندارد که کمتر از یک‌سوم لیسانسه‌ها در شغلی مرتبط با رشته خود استخدام می‌شوند. به قول دکتر وبر، استاد دانشگاه تمپل: «من با حسابداری خواندن مخالفم. کلاً با هر رشته‌ای که بتوان انجامش را با برنامه‌نویسی به رایانه محول کرد مخالفم.»

[1] George Anders

منبع:

https://www.nytimes.com/2017/11/03/education/edlife/choosing-a-college-major.html?%2Fsectioncollection%2Feducation-edlife


جواد تمنانلو
مترجم : جواد تمنانلو
کیانا حاج اسماعیلی
ارسال شده توسط : کیانا حاج اسماعیلی
Menu