واژه ها زندگيشان همانند زندگي انسان هاست؛ تحول مي يابند، مي ميرند ، متولد مي شوند و ... تحول واژه يعني واژه اي معناي پيشين و قديمي را از دست داده و معناي جديدي پذيرفته است، اين معنا گاهي از معناي منفي قديمي به معناي مثبتي تغيير يافته است مثل " شوخ به معني چرک " که معناي جديدش مثبت است "شوخ يعني شاد" يا برعکس معنايش مثبت بود و منفي شد در زير چند کلمه داراي تحول معنايي را مي آوريم:
|
کلمه |
معني قديم |
معني جديد |
|
آچار |
پرورده ها و ترشي ها در آب ليمو و سرکه |
وسيله اي فلزي که به وسيله. آن مهره هاي آهنين را باز کنند |
|
سوگند |
در قديم خوردن آب آميخته با گوگرد بوده است . براي تشخيص گناهکار از بي گناه |
قسم خوردن |
|
تماشا |
گردش کردن ، راه رفتن . |
ديدن ، نگاه کردن |
|
کثيف |
فشرده |
آلوده،چرکين |
|
سفينه |
کشتي |
سفينه، هواپيما فضانورد |
|
کرسي |
تخت |
چهار پايه که در زمستان در زير آن منقل مي گذارند.،درس تخصصي يک استاد دانشگاه |
|
باز کردن |
تراشيدن مو، کندن پوست وگرفتن ناخن |
گشودن |
|
نان |
غذا |
نان لواش و.. |
|
مطبوعات |
غذاهاي خوش مزه |
نشريات |
