چگونه به تعمیق یادگیری در کلاس درس کمک کنیم؟

بدون شک یکی از مهم‌ترین چالش‌ها در فرآیند آموزش در مدارس، توانایی انتقال مناسب و فراگیر مطالب به دانش‌آموزان با سطح استعداد و توانایی متفاوت است.

چگونه به تعمیق یادگیری در کلاس درس کمک کنیم؟

بدون شک یکی از مهم‌ترین چالش‌ها در فرآیند آموزش در مدارس، توانایی انتقال مناسب و فراگیر مطالب به دانش‌آموزان با سطح استعداد و توانایی متفاوت است. به عبارت دیگر، معلم باید بتواند محتوای آموزشی را به ترکیبی از دانش‌آموزان با سطح یادگیری، مهارت، توانایی و شرایط اجتماعی متفاوت آموزش دهد و این سخت‌ترین بخش فرآیند آموزش است.

پژوهشگران حوزه آموزش اعتقاد دارند برای رفع این مشکل معلمان باید شرایطی بوجود آورند که هر دانش‌آموز سازگار با توانایی‌های خود در مباحث درسی شرکت کند و به بروز مهارت‌های خود بپردازد. اگر نتوانیم چنین شرایطی را در کلاس درس بوجود آوریم مطالب درسی برای تعدادی از دانش‌آموزان صرفاٌ مطرح می‌شود و هیچ‌گونه پردازش ذهنی برای فهم آن انجام نمی‌شود؛ این امر به مثابه عدم تاثیر کلاس درس روی دانش‌آموز است. تحت این شرایط حضور یا عدم حضور دانش‌آموز در کلاس درس تفاوت چندانی نخواهد داشت.

یک کلاس درس وقتی موثر خواهد بود که همه دانش‌آموزان به‌نوعی خود را در ارتباط نزدیک با آن بیابند. به‌التبع هر دانش‌آموز با علایق و توانایی‌های متفاوت مسیر متفاوتی نیز برای این ارتباط خواهد داشت. تحت این شرایط یک سوال معمول برای معلمان این خواهد بود «زمانی که هر دانش‌آموز سطح یادگیری متفاوتی دارد و تمایل دارد با رویه‌ای متفاوت از دیگران مطالب را یاد بگیرد، من چطور این نیاز دانش‌آموزان را برطرف کنم؟» یک پاسخ ساده این است که باید برنامه‌ای اجرا کرد که در آن امکان ارزیابی آن‌ها با روش‌های مختلف وجود داشته باشد و نتوان از همان ابتدا به‌طور مشخص گفت که ارزیابی در آن چگونه خواهد بود. آموزش متمایز  با بکارگیری روش‌های آموزشی متفاوت مثل استفاده از تصاویر و فرم‌های گرافیکی و نموداری دانش‌آموزان را وارد فرآیند آموزش می‌کند. اگر این رویه آموزشی را یک تابع در نظر بگیرید ورودی مجاز آن هر دانش‌آموز با سطح یادگیری، توانایی، مهارت  و فرهنگ متفاوت خواهد بود و خروجی یا محصول نهایی آن تمریناتی خواهد بود که دانش‌آموزان بواسطه آن‌ها آن‌چه را آموخته‌اند به عرصه ظهور می‌گذارند.

در بسیاری از مواقع ما تنها ورودی و خروجی را داریم اما پردازش اصلی که در حقیقت رسوخ دانش به دانش‌آموزان است را نداریم. شاید حتی دانش‌آموزان تمرینات مناسبی را نیز ارائه بدهند اما با بررسی دقیق در اکثر مواقع می‌توان پی برد که فرآیند یادگیری به‌درستی مسیر خود را طی نکرده و اکثر مطالب به‌صورت خام از معلم به دانش‌آموز منتقل شده است. در این میان رعایت برخی اصول برای رفع این مشکل ضروری به نظر می‌رسد.

چه محتوای آموزشی به کل کلاس یا به گروه کوچکی از دانش‌آموزان ارائه می‌شود، آن‌ها باید فرصت لازم برای فهم مطالب و شناسایی توانایی خود در آن زمینه را داشته باشند. برای مثال، گوش دادن به یک سخنرانی 30 دقیقه‌ای، دیدن یک ویدئو 15 دقیقه‌ای یا خواندن سه صفحه پشت سر هم بدون مکث و زمان لازم برای تامل در آن، ریسک بالایی در رابطه با یادگیری سطحی دانش‌آموزان دارد. وقتی هر کدام از این مثال‌ها با یک وقفه 3 یا 4 دقیقه‌ای ترکیب شوند در حقیقت فرصت لازم برای منعکس کردن مطالب ارائه شده به دانش‌آموزان را می‌دهد. تحت این شرایط می‌توان همزمان با آموزش مطالب فرآیند درک و تعمیق یادگیری را نیز عملی کرد. دانش‌آموز به‌جای سرپوش گذاشتن روی ابهامات خود و فارغ از این‌که برخی دیگر با سطح یادگیری بالاتر نیازی به پرسش و پاسخ ندارند، این فرصت را پیدا می‌کند تا نقاط تاریک ذهن خود در رابطه با موضوع مورد نظر را بازگو کرده و پاسخ مناسب را یا از معلم یا سایرین دریافت کند. این عمل در حقیقت به‌مثابه تکمیل زنجیره یادگیری یا فرآیند یادگیری است.

نباید تصور کرد این رویه موجب کند شدن فرآیند آموزش می‌شود یا وقت کلاس را هدر می‌دهد. زمان کوتاهی که صرف انجام این کار می‌شود مثلا یک وقفه یک تا 4 دقیقه‌ای موجب ورود مطالب به سطح یادگیری بلندمدت دانش‌آموزان می‌شود و به‌التبع به‌جای اتلاف وقت منجر به تسهیل فرآیند آموزش و صرفه‌جویی در زمان آن نیز می‌شود. زیرا زمان‌های پرسش و پاسخ‌هایی که بعدا به‌خاطر ابهامات انباشت شده از معلم و کلاس درس گرفته می‌شود به مراتب بیشتر از این سوالات در حین تدریس است. علاوه‌براین، با تعمیق تدریجی مطالب آموزشی در ذهن دانش‌آموز، دستاوردهای علمی آن‌ها نیز افزایش خواهد یافت و می‌توان از اثر کلی آن تحت عنوان بهبود بهره‌وری کل در فرآیند آموزش استفاده کرد.


کیانا حاج اسماعیلی
ارسال شده توسط : کیانا حاج اسماعیلی
Menu