نگاه به آموزش با عینک صنعت!

معمولا صنعت و آموزش‌وپرورش دو حوزه‌ای هستند که قرار است اهداف متفاوتی داشته باشند. با این حال، می‌توان عینک صنعت را بر چشم زد و نگاهی به آموزش متداول در عصر حاضر انداخت.

نگاه به آموزش با عینک صنعت!

معمولا صنعت و آموزش‌وپرورش دو حوزه‌ای هستند که قرار است اهداف متفاوتی داشته باشند. با این حال، می‌توان عینک صنعت را بر چشم زد و نگاهی به آموزش متداول در عصر حاضر انداخت. به این ترتیب، می‌توان خصوصیات و عوارض مشابه ی بین صنایع و نظام آموزشی یافت. این شباهت‌ها از این جهت مهم هستند که به همان‌اندازه که حساسیت‌ها را درباره تغییر رویکرد در صنعت برانگیخته است ما را به اهمیت ایجاد تغییرات در نظام آموزشی آگاه می‌کند.

 به طور کلی در صنعت و فرآیندهای تولید یک محصول،گاه پیش می­ آید که ارزش مواد خام اولیه نادیده گرفته شود. این قضیه گاه در آموزش نیز اتفاق می افتد.در فضاهای آموزشی، درگیر شدن بیش از اندازه با برخی موضوعات خاص و  قابلیت­ های مختلف، دیگر استعدادها و علاقه­مندی ­های دانش­ آموزان را به حاشیه می­راند. به همین خاطر است که بسیاری از دانش‌آموزان در مدارس نمی­توانند قابلیت ­های واقعی خود را کشف کنند، که این خود باعث می­شود در زندگی موفق نباشند و از ثروت محروم بمانند. معمولا در فرایندهای تولیدی درکنار تولید یک محصول، مواد زائد و بی­ ارزش زیادی نیز تولید می­شود. مشابه همین اتفاق در نظام ­های آموزشی نیز رخ می­دهد. برای مثال، کسانی که موفق نیستند و یا در یک نظام آموزشی به خصوص ارزشی برای استعداد آن­ها قائل نمی­شوند، سرنوشتی جز طرد شدن از جامعه، سطح پایین احترام و  فرصت­ های شغلی محدود در انتظار آن­ها نیست.

 فرایندهای صنعتی می­توانند باعث ایجاد آسیب‌های عدیده ­ای در محیط زیست شوند، اما متاسفانه در بیشتر مواقع این سازمان­ ها و دیگر اعضا و عناصر محیط هستند که از این آلودگی متضرر می­شوند و مسئول مبارزه با آن هستند. منشأ این آسیب ­ها موادی هستند که اقتصاددانان از آن­ها تحت عنوان عوامل بیگانه و یا خارجی نسبت به محیط زیست یاد می­کنند. موادی شامل محصولات زائد شیمیایی و سمی که به داخل رودخانه­ ها و اقیانوس­ها ریخته می­شوند، محیط زیست را آلوده می­کنند و ضررهای جبران‌ناپذیری به زیست­ بوم وارد می ­سازند. هم­چنین دود ناشی از کارخانه ­ها و ماشین­ ها باعث ایجاد بیماری­ ها و آسیب ­های جبران­ ناپذیری در بین مردم شده است. جلوگیری از این آسیب­ ها و جبران تمامی این خسارات، میلیاردها دلار برای جامعه هزینه دارد، اما نکته اینجاست که تولیدکننده ­ها این هزینه‌ها را پرداخت نمی‌کنند؛ بلکه متاسفانه تمامی آن از جیب مردم (مالیات) پرداخت می­گردد، و تاسف برانگیرتر از این، عدم مسئولیت­پذیری تولیدکننده­ ها در مورد این آلودگی­ ها و آسیب­ ها به محیط زیست است. متاسفانه مشابه این عدم مسئولیت در نظام آموزشی ما نیز دیده می­شود. دانش آموزانی که با سیستم جاری آموزش و استانداردهای حاکم احساس بیگانگی می­کنند، بدون شک از آن آسیب خواهند دید. از طرف دیگر همانند محیط صنعتی، دیگر عوامل و اعضای جامعه ناچارند آسیب‌های ناشی از این اقدام را جبران کنند. مشکلاتی از این قبیل، ویژگی این­گونه نظام­ های آموزشی است. این سیستم‌ها به منظور هدایت و دسته­ بندی افراد بر اساس مفاهیم و تعاریف خاصی از استعدادها و نیاز اقتصادی طراحی شده ­اند و امروزه نیز به این رویه ادامه می­دهند.

اما در پایان باید پرسید که اگر این اصول صنعتی مناسب نظام­های آموزشی نیستند، چه کار باید کرد؟ چگونه می­توان این نظام را عوض کرد؟

بهترین راه برای تغییر این­گونه نظام‌ها، این است که تفکر خود را درباره­ ی آن­ها تغییر دهیم. اگر به سیستم آموزشی به مثابه ­ی یک فرایند مکانیکی نگاه کنیم، آن­طور که انتظار می­ رود کارایی نخواهد داشت .و نباید فرض کرد که به راحتی می­توان با چند تغییر در استانداردها وضعیت را بهبود بخشید. حقیقت چیز دیگری ورای یک فرایند ساده و مکانیکی است .تغییر در نظام آموزشی نیازمند تغییر بنیادین در شیوه­ ی تفکر و نگرش سیاستمداران حوزه ­ی آموزش نسبت به مدارس و ساختار آموزش کشور است.


منبع:

.Robinson, K. and Aronica, L. (2015). Creative schools. 1st ed. New York: Viking Penguin, pp.50-51.

فرامرز عباسی
مترجم : فرامرز عباسی
کیانا حاج اسماعیلی
ارسال شده توسط : کیانا حاج اسماعیلی
Menu